جمعه ۲ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۳:۲۰

نگاهی موضوعی به همه آنچه که در جشنواره فیلم فجر دیده شد

فیلمنامه‌های ضعیف، دغدغه‌های شخصی و فیلم‌هایی که تماشاگر را جذب نمی‌کنند

آرم سی وسومین جشنواره فیلم فجر*

تنوع موضوعی یکی از موارد امسال جشنواره فیلم فجر بود که از چشم‌های تیزبین دور نماند هر چند که به خاطر فیلمنامه‌های به شدت ضعیفی که برای تولید انتخاب شده بود اکثر فیلم ها جذابیتی برای دیدن نداشتند چه رسد به این که مورد تحلیل محتوایی قرار گیرند. به نظر می‌رسد سنگینی بار اکران سال آینده بر دوش چند فیلم نظیر «چ» و «شیار 143» باشد.

سینماپرس/ رسم است که برای بررسی آثار مختلف یک جشنواره سینمایی و به ویژه در قیاس تطبیقی آنها با یکدیگر برای قضاوت بهتر نقاط ضعف و قوت فیلم‌ها را در ژانرها دسته بندی می کنند تا این اتفاق علمی تر و بهتر روی دهد.

از آنجا که برخی از فیلم های سی و دومین جشنواره فیلم فجر به دلایلی چون چندپارگی ساختار فیلمنامه، نبود پیام روشن یا حرف اصلی فیلم و گاهی فقدان فیلمنامه ای که بشود به آن فیلمنامه گفت فاقد ژانر مشخصی هستند در نظر گرفتیم که با دسته بندی موضوعی نگاهی به این فیلم ها داشته باشیم.

تاریخی که فراموش می شود

رستاخیز ساخته احمدرضا درویش تنها فیلم تاریخی جشنواره فیلم فجر امسال بود که به دلایلی چون تولید هشت ساله، هزینه بالای تولید و از همه مهمتر پرداختن به واقعه عاشورا انتظارات زیادی را برای مخاطبان ایجاد کرده بود که متاسفانه کمتر برآورده شد و با وجود نمایش چهره حضرت ابوالفضل (ع) که خود اعتراضات زیادی را برانگیخت و هنوز هم تبعات آن ادامه دارد نتوانست از حد سکانس شهادت حضرت در سریال مختارنامه فراتر رود.

اولین مشکل این فیلم آنجاست که ساختار مناسبی برای نمایش بزرگترین حماسه هنوز زنده جهان تشیع ندارد و لانگ شاتهایی که نیاز هر فیلم حماسی برای بیان عظمت وقایع است وجود ندارند بماند که از منظر محتوایی اشکالات زیادی دیده می شود که خارج از حوصله این مجال است.

به هر حال چند سالی است که پرداختن به موضوعات تاریخی در سینما به حداقل رسیده و احتمال حذف آن از سینمای ایران وجود دارد چرا که جدا از هزینه های بالا مشکلات زیاد دیگری را در تولید وبال گردن کارگردان و تهیه کننده می کند.

سهم چهار درصدی بچه ها از سینمای ایران!

گنجشکک اشی مشی فیلمی اپیزودیک و در سه قسمت است که توسط سه کارگردان سینمای ایران غلامرضا رمضانی، مسعود کرامتی و وحید نیکخواه آزاد کارگردانی شده است.

این که سه کارگردان کودک و نوجوان هر یک به ساخت یک اپیزود از این فیلم قانع شده اند نشان از مظلومیت سینمای کودک و نوجوان دارد و تهدیدی برای تعطیلی جشنواره فیلم کودک و نوجوان.

مردن به وقت شهریور ساخته هاتف علیمردانی نیز فیلمی برای نوجوانان است که به موضوعی امروزی پیرامون علاقه به موسیقی و مشکلات پیرامون آن می پردازد و فیلمی معمولی است که ممکن است برای نوجوانان و والدین آنها دیدنی باشد.

البته برخی ۱۳ هومن سیدی را کودک و نوجوان می دانند که تقسیم بندی غلطی است چرا که این فیلم درباره نوجوانان است نه برای آنها و از قضا دیدن آن اصلا برای نوجوانان خوب نیست.

می بینیم که از حدود ۵۰ فیلم مسابقه فیلم فجر امسال فقط دو فیلم برای نوجوانان وجود دارند. بچه های ایرانی با این سهم چهاردرصدی کجای مخاطبان سینمای ایران می ایستند؟

روزی روزگاری دفاع مقدس

 امسال سال درخشش سینمای دفاع مقدس بود. دو فیلم چ و شیار ۱۴۳ توانستند دلهای زیادی را با خود همراه و توجه دوباره مخاطب را به این سینما جلب کنند.

حاتمی کیا با چ سعی کرد که گوشه ای از خاطرات شهید چمران را در ساختاری مناسب ارائه کند و در این زمینه موفق عمل کرد هرچند انتقاد اصلی منتقدان به فیلم وی کمرنگ بودن حضور دکتر چمران در فیلم و پررنگ بودن عملیات پاوه بود.

آبیار هم با فیلم شیار ۱۴۳ خوش درخشید و تماشاگران مختلف خود از هر دسته و گروهی را تحت تاثیر قرار داد. این فیلم در کنار چ از فیلم های پرتماشاگر اکران سال آینده خواهند بود.

عاشق ها ایستاده می میرند، دلتنگی های عاشقانه و خانه ای کنار ابرها نیز فیلم هایی هستند که مستقیم و غیر مستقیم به دفاع مقدس می پردازند و آثاری معمولی به شمار می روند.

جهانگیر الماسی بازیگر شناخته شده سینما نیز امسال فیلم رنج و سرمستی را به عنوان اولین کار کارگردانی به جشنواره آورد که به طور مستقیم به جنگ می پرداخت.

در این میان دو فیلم هیاهوی زیادی به پا کرد اولی معراجی های مسعود ده نمکی که کاری ضعیف و تکرار مکررات با ساختاری ضعیفتر نسبت به اخراجی هاست و بهتر است در رده آثار کمدی بررسی شود تا دفاع مقدس. دومی هم ساخته کیومرٍ پوراحمد بود با نام پنجاه قدم آخر که پر از گاف های مختلف بود و فیلمنامه ای به شدت ضعیف داشت. ساخت این فیلم از کارگردان اتوبوس شب بعید به نظر می رسید هر چند وی قبلا اعلام کرده بود که اتوبوس شب فیلم دفاع مقدسی نیست!

پرداختن به تاریخ انقلاب اسلامی

پرداختن به انقلاب اسلامی ایران در ادبیات و سینما به تقریب وجود ندارد و این موضوع به دلیل شروع جنگ تحمیلی به فاصله ای کوتاه از تشکیل جمهوری اسلامی ایران است که همه چیز را تحت الشعاع قرار داد و حتی ذهنیت هنرمندان و نویسندگان و فیلمسازان را به دلیل نیاز روز به آن سمت برد. بعد از جنگ هم تبعات جنگ ادامه داشت و این شد که موضوع انقلاب در سینما جز اندک فیلم هایی فراموش شد.

امسال فیلمی با موضوع انقلاب اسلامی با نام روزگاری عشق و خیانت ساخته داوود بیدل در جشنواره شرکت داشت که به عنوان اولین فیلم این کارگردان مقبول به نظر می رسید. فیلم داستانی واقعی دارد و تلاش صهیونیستها برای ساخت شهرکهایی را نشان می دهد که با وقوع انقلاب اسلامی ناکام می ماند.

از روی دست رمان نویس

اقتباس سینمایی از داستان یکی از معمول ترین شیوه های کار فیلمسازی در جهان است که متاسفانه در کشورمان همیشه مغفول مانده و گاهی حتی انجام آن نیز با اشتباهات مختلف همراه شده است.

امسال پنج فیلم اقتباسی در جشنواره حضور داشتند. بیگانه، ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه، همه چیز برای فروش، اشباح و آذر شهدخت پرویز و دیگران فیلم هایی بودند که از داستان های ایراین و خارجی اقتباس شده بودند.

بیگانه نسخه ایرانیزه شده نمایشنامه مشهور تنسی ویلیامز است با نام اتوبوسی به نام هوس که الیا کازان نسخه مشهوری با بازی براندو از روی آن ساخته بود. فیلم قرابت فرهنگی خوبی با جامعه ایرانی ندارد و ممکن است از تماشاگران زیادی در اکران بهره مند نشود و این اتفاق در فیلم اشبح مهرجویی نیز که اقتباسی از دشمن مردم ایبسن است روی می دهد.

در این میان فیلم افخمی با نام آذر شهدخت پرویز و دیگران یک سر و گردن بالاتر می ایستد و اقتباسی خوب از داستانی با همین نام که نوشته مرجان شیرمحمدی است را به نمایش می گذارد. فیلم از ساختار سینمایی خوبی بهره مند است و در کنار روایت خوبی که دارد به برخی موارد فرهنگی و اجتماعی در لایه های طنز اشاره می کند.

روحانیت و سینما

حضور روحانیت و پرداختن به آن شاید دیگر در سینمای ایران معمول شده است اما این که امسال سه فیلم به روحانیت و موارد پیرامونی ان می پردازد نشانه استقبال فیلمسازان در این زمینه است: ناخواسته، حق سکوت و فرشته ها با هم می آیند.

البته باید توجه داشت که در فرشته ها با هم می آیند جواد عزتی در نقش یک روحانی بازی می کند که از فیلم طلا و مس آغاز شد و در سریال دودکش ادامه پیدا کرد و حالا دارد به صورت کلیشه در می آید.

 مقاومت

شهابی از جنس نور فیلمی از محمدرضا اسلاملو است که به مقاومت می پردازد. این فیلم تنها فیلم امسال در این زمینه است و پیش از این شاهد فیلم هایی از این دست نظیر ۳۳ روز جمال شورجه بوده ایم که به مقاومت در قبال صهیونیست ها می پردازند.

مرگ مثلث عشقی

دو فیلم چند متر مکعب عشق و زمستان آخر را می توان از عاشقانه های امسال فیلم فجر به حساب آورد. البته چند متر مکعب عشق به مواردی چون تفاوت های فرهنگی و معضلات مهاجرت نیز می پردازد اما مایه اصلی ان عشق بین دو جوان ایرانی و افغانی است که با مخالفت همه روبرو می شود و البته به فرجامی ناخوشایند می رسد.

زمستان آخر هم فضایی روستایی دارد با داستانی ساده که عشق مضمون اصلی آن است.

خوشبختانه امسال از مثلث ها و مربع ها و مکعب های عشقی در فیلم ها خبری نبود.

این دو فیلم خشن!

دو فیلمی که منجر به حرف و حدیث زیادی در جشنواره امسال شدند و تمی سیاسی اجتماعی داشتند قصه های رخشان بنب اعتماد و عصبانی نیستم رضا درمیشیان بودند که حواشی ایجاد شده پیرامون آنها پررنگ تر از مضامین فیلم ها بود.

هر دو فیلم به شدت شخصی و حاوی دغدغه های فیلمسازان خود هستند و به نظر نمی رسد که در اکران بتوانند مردم را به خود جذب کنند.

سالی برای فیلم های اجتماعی

امسال سال فیلم های اجتماعی بود و البته با مضامین متفاوتی که گاه در آنها روابط انسانی پر رنگ می شد و گاه خانواده و گاهی هم به زنان پرداخته می شد.

انارهای نارس، برف، ملبورن، زندگی مشترک آقای محمودی و بانو، زندگی جای دیگری است، امروز، کلاشینکف و خط ویژه از جمله فیلم هایی هستند که بیشتر به روابط انسانی نگاه پررنگ تری داشتند.

فیلم هایی نظیر شیفتگی، تمشک، پنج ستاره، با دیگران، متروپل، خانه پدری، خانوم، دو ساعت بعد مهرآباد و فصل فراموشی فریبا نیز بیشتر به زنان و موضوعات پیرامونی انها می پرداختند.

در این میان لامپ صد تنها فیلمی بود که به موضوع اعتیاد می پرداخت.

فیلم فردا نیز با وجود تم اجتماعی بیشتر فیلمی جاده ای به حساب می آید.

این سیاهه بلند نشان می دهد که فیلمسازان رویکرد اجتماعی دوباره ای پیدا کرده اند که از سویی می تواند مفید و از سوی دیگر ممکن است مضر باشد چرا که اگر فیلمنامه های ضعیف و شخصی به تولید سینمایی برسند - مثل مشکلی که عمده فیلم های اجتماعی امسال داشتند – اکران عمومی بدی پیش رو خواهیم داشت اما اگر دغدغه های عمومی و مردمی در نظر گرفته شود اتفاق مبارکی در سینمای ایران روی خواهد داد.

بیایید با هم نخندیم!

سینمای کمدی با سه فیلم یکی از بدترین تولیدات امسال جشنواره فجر بود. جیرانی با فیلم ضعیف خواب زده ها، عطاران با فیلم شخصی ردکارپت و تبریزی با فیلم نه چندان اخلاقی طبقه حساس پا به جشنواره گذاشتند و جای خنداندن تماشاگر اشک او را درآوردند.

البته فیلم خوبی مثل خط ویژه ساخته مصطفی کیایی هم به نمایش درآمد که اگر چه کمدی صرف نیست اما لحظاتی طنزآلود دارد که دیدن ان خالی از لطف نیست.

متاسفانه سینمای کمدی ایران که لازمترین بخش سینما برای نشاط عمومی است رویکردی غربی پیدا کرده و با شوخی های جنسی می خواهد برای خودش مخاطب پیدا کند در حالی که مخاطب ایرانی سینمای کمدی از جنس دیگری است.

نظرات

  • آرمان موسی پور ۱۳۹۲/۱۲/۰۲ - ۱۳:۴۵
    0 3
    مطلب شسته رفته ای هست به این مرتبی و توضیح کامل نخونده بودم

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.