جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۸

گذری کوتاه بر فیلم‌های دوره سی و دوم

عقلانيت و وجدانم آرزوست/ سینما و "حقیقت"هایی که به عمد فراموش می‌شوند!

سیمرغ

می‌خواهم سینما زبان بگشاید و از رازها سخن بگوید. ازهر چه ناپاکی، از هر چه پشت پرده، از هر چه زشتی ... و فیلمهایی که بوی خیانت می دهند و سهمیه! کن، ونیز، برلین و اسکار را از آن خود می کنند... حقیقت، گویا کارش با سینما تمام شده! در واقع تاریخ می نویسد به دروغ و جمعی بی هنر بر او مهر تایید می شوند. قصد من آشکارگی است. در جهان پرگوی، شلوغ و مصرف‌زده‌ امروز که علیه تمرکز و تذکر است، تمرکز و تذکر برای همه خوش حالانی که نسبتشان با واقعیت یک موقعیت توهمی است!

همه چیز خوب است، حالمان خوب است، اوضاع بهتر شده است و جملات بسیاری از این دست را این روز ها و این ماه ها بار ها شنیده ایم. تغییر بنیادی  یا انقلاب و اتفاقی هم نیافتاده است، اما با این حال، خیلی ها خوشحال هستند که حتما دلیلی منطقی برای آن وجود دارد! اما آیا سینما هم اوضاع خوبی دارد؟ همه فیلمسازانی که می خواستند پلمب خانه سینما را بشکنند و به خانه ارثی خود بازگردند نیز بازگشتند، اما آیا حالا اوضاع بهتر شده است؟ چرا کسی از مشکلات صنفی و معیشتی و رفاهی اهالی سینما دیگر چیزی نمی گوید؟ وضعیت تولید و دستمزدها، مافیای پخش، خلا قوانین سینمایی،کمبود سالن، اکران؟ و سینماگرانی که بخاطر نگرفتن اکران عید نوروزفیلم خود، با ترفندی ناجوانمردانه و بهانه ای نه از سر خیرخواهی،سر خیلی از فیلم ها را بریدند و حالا باز هم می توانند از امکاناتی که چند سال دستشان از آن کوتاه شده بود، امروز بهره مند گردند که خب این حتما باعث خوشحالیشان است و همزمان با کار های صنفی، می توانند کار تولیدی هم انجام دهند و چه چیزی از این بهتر؟! و در این روزها در کنار این همه تلاطمات پشت سر گذاشته شده، بعضی دیگر نیز هم خوشحال هستند و هم ناراحت! خوشحال به خاطر به ثمر نشستن برنامه های چهار ساله پیش سینمایی کشور و ناراحت از بازگشت به ویژه خواری!

جشنواره فیلم فجر به آغازی دیگر نزدیک می شود و در معدود جشنواره هایی که در این سال ها سینمای ایران به خود دیده، بسیاری از فیلمسازان برجسته کشور با فیلم هایشان در آن حضور دارند و این خود باعث شده است تا همه  از رونق در جشنواره سخن بگویند و آن را نمایشی در خور سینمای ایران بدانند.

به هر حال  سینمای کشور لیاقت جشنواره ای با این ابعاد را دارد و خرد آن است که از این رونق و حضور فیلمسازان کارکشته و جوان خوشحال باشیم . در فهرست اعلام شده از سوی مسئولین جشنواره 29 فیلم در فهرست فیلمهای بخش مسابقه سینمای ایران (سودای سیمرغ) حضور دارند. به جز «50 قدم آخر» از کیومرث پور احمد و «آرایش غلیظ» از حمید نعمت الله و همچنین فیلم « چند متر مکعب عشق» اولین فیلم جمشید محمودی، تمامی فیلم ها در این بخش، در دوره مدیریت قبلی سینما ساخته شده و یا پروانه ساخت دریافت کرده اند. البته فیلم «قصه ها» از رخشان بنی اعتماد هم در دوره قبل پروانه ویدئو داشته که در دوره جدید پروانه نمایش سینمایی دریافت کرده است. از 20 فیلم در بخش نگاه نو (فیلم اولی ها) نیز 4 فیلم «فردا» ، «حق سکوت» و «فرشته ها با هم می آیند» به همراه  «خانه ای کنار ابرها» در دوران مدیریت ایوبی پروانه ساخت دریافت کرده اند.   بنابر حسابی سر انگشتی 85 درصد از این تولیدات در زمان شمقدری و 15 درصد این تولیدات در زمان مدیریت جدید در سینما مجوز ساخت دریافت کرده و یا تولید شده اند. به گمانم همه آنهایی که دستی از دور و نزدیک بر آتش سینما دارند و همه کسانی که رونق جشنواره آنها را به ذوق آورده است، این فرصت مناسب نمایش آثاری از فرهنگ ایران را نتیجه  و حاصل مدیریت صحیح می دانند.

باری روزهای فجر است و به خطا است اگر از انصاف سخن نگوییم . اما این رونق چگونه حاصل شده است؟ این رشد و این همه شوق و فرصت برای ساخت از کجا چنین حاصل گشته است؟ باری صحبت از انصاف است و اجرای‌ عدالت‌ و انصاف از سخت ترين وظايف انسانی است، پس قابل درک است که از رونق و بزرگی جشنواره سخن به میان بیاید و نامی از "جواد شمقدری" نرود. نامی که این روزها ذکرش، هدف عقده گشایی خیلی‌ها شده است.

سبد جشنواره فیلم فجر شامل محصولات متنوعی می شود که می توان آن را محصول نگرش شمقدری در چهار سال مدیریت او بر سازمان سینمایی دانست. محصولات سینمایی در این دوره با فاصله گرفتن از سینمای سرد و منفعلانه و تا حدودی فیلم های زرد در دوران صفار هرندی و جعفری جلوه به سمت محصولات عمدتا با کیفیتی ارتقاء پیدا کرد و ارتقاء سطح تولید و کیفیت فیلم ها را در این جشنواره، خود گویای این تغییر نگرش در دوران مدیریت وی است . سبد متنوع و با کیفیت جشنواره فیلم فجر، آخرین تلاشهای وی برای سینمای ایران بوده است و می توان امیدوار بود با ادامه این سیاست ها از سوی مدیریت جدید سازمان سینمایی، جایگاه سینمای ایران همچنان ارتقاء پیدا کند. شاید این روزها خبر کاهش جدی مخاطبان سینما در ینگه دنیا و اغلب کشورها و اظهارات برخی از بزرگان سینما در آزادی عمل برای هر گونه تولید سینمایی در طول حداقل مدیریت سینمایی دولت گذشته و مصداقهای بسیاری از این دست، روشنگری ایرانیان نسبت به حقایق موجود در سینمای ایران را همراه داشته باشد.

باری انصاف را اگر قربانی خیلی از مسائل نکنیم و توان سخن گفتن  و شنیدن را داشته باشیم، رجوع  به عقلانیت بهترین مبنا می شود. بسیاری از کسانی که سعی در کتمان مدیریت صحیح شمقدری دارند، می دانند در دوران مدیریت وی حداقل در بخش مجوز نمایش فیلم، کل فیلم‌هایی که نتوانستند مجوز بگیرند حدود 10 فیلم بودند که برخی از آنها اگر تهیه کننده‌اش همراهی می‌کرد و اصلاحات اعمال شده را انجام میداد بی تردید مجوز  نمایش می‌گرفتند. ولی تا قبل از این، حتی شاهد بودیم تا 75 درصد از درخواست تولید فیلم هم بدون مجوز مانده بود، چه برسد به نمایش و اکران! مگر نه اینکه سلیقه شخصی مدیران همواره در نمایش فیلم های سینمایی دخالت داشته و موجبات ضرر و زیان فراوانی را برای سینماگران  فراهم می نمود؟ ولی آیا تاکید بر رعایت چارچوبها و ضوابط شفاف و قانونی و نیز اصرار بر انجام برخی اصلاحات برای نمایش عمومی، بهتر از اعمال سلیقه های شخصی و حذف کل فیلم از دایره اکران نیست؟

سال هاست در ایران  سینما در حصار عده ای خاص است و اکران درانحصار عده ای خاص تر . 20 فیلمی که از سوی فیلم های اولی به سمت جشنواره فجر روانه شده است به جز چند فیلم مورد اشاره در این نوشتار، همه از دوران شمقدری پروانه ساخت گرفته اند. روشن است که اینگونه انحصار فیلمسازی شکسته شد و باشد که انحصار در اکران نیز در ادامه مسیر، به دست مدیریت جدید شکسته شود تا سینمای ایران در مسیری آزاد به پیش رود و فیلم ها فارغ از رانت به رقابتی صحیح بپردازند.

اتفاقات زیادی در حاشیه و اطراف سینما می افتد که تحلیل هایمان را برمی انگیزد. حقیقتا با توجه به انصاف و عقلانیت است که می توان به دریافت درستی از حقایق امور پی برد.هدف از نوشتن مطالب نه به منظور هواداری و حمایت از شخصی که به هواداری از انصاف و حقیقت است. خیلی زشتی و درستی ،پاکی و ناپاکی اتفاق می افتد که به جز با علم و شعور و احترام به جامعه می توان پرده از آن برداشت. رسانه در اقبال روشن کردن حقایق امور و اطلاع رسانی وظیفه مند است است ولی ای کاش  سینما زبان بگشاید و از رازها سخن بگوید. ازهر چه ناپاکی، از هر چه پشت پرده، از هر چه زشتی ... و فیلمهایی که بوی خیانت می دهند و سهمیه! کن، ونیز، برلین و اسکار را از آن خود می کنند... حقیقت، گویا کارش با سینما تمام شده! در واقع تاریخ می نویسد به دروغ و جمعی بی هنر بر او مهر تایید می شوند. قصد من آشکارگی است. در جهان پرگوی، شلوغ و مصرف‌زده‌ی امروز که علیه تمرکز و تذکر است، تمرکز و تذکر برای همه خوش حالانی که نسبتشان با واقعیت یک موقعیت توهمی است! نمایشی از روشنفکری، البته فقط نمایش، با نقابی از هنرمندی و این نقا‌ب‌‌های پنهان بورژوازی. و به قول "برشت" در بورژوازی چیزی جز آداب پنها‌ن‌گری نیست .می‌باید این آداب و مراسم را شکست، اما در واقع این آئین‌ پنهان با آئین‌ دیگری شکسته می‌شود ،آیین عریان کردن...

بهمن کیان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.