اگر اجازه دهید از تودیع شما شروع کنیم؛ در جلسه تودیع گفتید: «دوست نداشتم از این پست بروید و باید یکی مرا به زور برمیداشت»، منظورتان چه بود؟
من روزی که ميخواستم اين مسئولست را بپذیرم، میدانستم كه در حال ورود به عرصه خطرناکی هستم، به همین خاطر گفتم برای این که كارهايم در این مسئولیت نتیجه دهد باید سیاستهای من10 سال استمرار پیدا کند، ولي اگر بخواهد میانه کار منقطع شود، من از همین الان پاسخگوی این که چرا به نتیجه نرسید نیستم. البته معنیاش این نیست که من خودم حتما باید باشم، بلكه به اين معني بود كه سیاستها، دیدگاهها و برنامههای من تا 10 سال ادامه پیدا کند. دفترچه سیاستگذاری را هم که ارائه دادیم، نوشتيم برنامه 10 ساله. طبیعی بود که من مقاومت کنم و انگیزه داشته باشم که این فرایند ادامه پیدا کند برای همین هم اشاره کردم که با آرامش خاطر بیرون نرفتم بلکه به ناچار رفتم. برای این که شرایط تغيير كرد و تصمیمات مدیر بالاتر اين بود که یکی دیگر این جا باشد.
قبول دارید با تغییر دولت دیگر سیاست شما نمیتوانست ادامه پیدا کند؟
نه درست نیست.
چون گفتمان حاکم عوض شده بود.
20 درصد مباحث من به گفتمان برمیگشت. 80 درصدش ضرورتهایی است که این عرصه دارد، برنامههایی که راجع به سینمای ایران داشتم، 80 درصد فارغ از این بود که چه کسی در راس قرار میگیرد و چه دیدگاه و گفتمانی دارد. مثلا این که صنوف قانونی شود، ربطی به گفتمان ندارد. 80 درصد برنامههای ما جزو لوازم این عرصه است، 20 درصد به بعضی سلایق و گرایشها ربط دارد، مگر هر آنچه که اتفاق افتاد بر اساس گفتمان و نگاه من بود؟ شما از شورای پروانه ساخت بگیرید تا پروانه نمایش تا دیگر شوراهای نظارتی و هیئتهای داوری، شاید فقط 60 درصد آرای آنها را قبول داشته باشم، اما به راي هیئت داوری احترام ميگذاشتم. لذا آن 20 درصد جهتگیری گفتمانی را هم که متعلق به من بود و باید در این برنامه لحاظ میشد، میدانستم در عمل بیشتر از 10 درصد آن نمیتواند اجرایی شود. پس به نظرم حضور ما و برنامههاي ما مشکلی با گفتمان جدید پیدا نمیکرد.
برخی معتقدند جمع جبری مجموع اقداماتی که شما در طول دوره مدیریتتان انجام دادید يك عملکرد منفی را نشان میدهد. هر چند نقاط مثبت قابل توجهي داشته مثل ارتقاي معاونت به سازمان يا تشكيل شوراي عالي سینما و غيره... در کنار همه اقدامات مثبت و منفی، مولفههاي سیاستگذاری سینمایی ایران در دوره شما چه بود؟ شما قائل به رويكرد سینمای دولتی بودید؟
این که حالا در برنامه هفت یک نظرسنجی کردند که سر جمع این دوره، دوره موفقی نبوده، ناظر به همان فضاسازیهای کاملاً رسانهای است که بیشتر هم خاستگاه سیاسی دارد وگر نه از نظر شاخصهای حقیقی سینما و عناصر موثر در صنعت سینما اين دوره بین 1 تا 3 برابر رشد داشت. اما كساني در فضای رسانه میخواهند نقد کنند عزمشان از ابتدا در این است که کاملاً قضیه را منفی جمعبندی کنند. من اگر ضرورت داشته باشد با هر جمعی حاضرم بشینیم در حضور یک سری داورهای منصف و با شاخصهای شفاف و روشن بگویند که چرا عملکرد در این دوره مثبت بوده و چرا منفی بوده و سر جمع مثبت بوده یا منفی بوده. این که یک کلیگویی گفته شود و بعد یک نوع اقناع ذهنی ایجاد کنيم و بر اساس آن رایگیری کنیم، معلوم است نتیجه حقیقی نخواهد بود. البته از نظر شانتاژ سیاسی و روانی اثر خودش را میگذارد اما واقعی نیست بالاخره ما با یک چیز واقعی هم باید طرف باشیم، بالاخره افزایش تولید از 60 فیلم به 90 فیلم با هر شاخصی نگاه کنید این یعنی مثبت. هیچ کس نمیتواند این را رد کند. حالا از آن طرف گفته میشود جدولبندی اکران، خوب جدولبندی اکران چه بوده؟ یعنی چه؟ هیچ بیانی پشتش نیست، در ضمن جدولبندی هم نشد. آنچه كه گفته ميشود اگر وجوهش را باز کنیم یا هیچی در آن نیست یا نکاتی است که قابل تامل است مثل خانه سینما. آنچه که مشخص است خانه سینما یک دستاویزی بود به اسم کار صنفی، كه یک گروه خاص اهداف خاص خودشان را در عرصههای مختلف محقق میكردند. يعني يك گروه به اسم 4000 عضو، به اسم سینمای ایران و اینجور چیزها اعمال خاص خود را دنبال ميكردند. بعد هیچ جایگاه قانونی هم نداشت یعنی تا این لحظه بالاترین سند رسمی که مدافعین خانه سینمای، ارائه میدهند 1- ثبت شرکتهاست، 2- نامه آقای معاون وزیر. خوب ثبت شرکتها که هیچ مبنای قانونی ندارد، شما هر چیزی را میتوانی بروی ثبت کنی. این که مبنای قانونی ندارد البته ثبت شرکتها موظف است بر اساس یک سری ضوابط ثبت کند، اما خود آن مبنای قانونی پیدا نمیکند، فقط برای این است که بدانیم چنین چیزی با چنین مشخصاتی هست اما ماهیت قانونی یا عدم قانونیش را ثبت تعیین نمیکند. اما نامه معاون وزیر، خوب اگر نامه معاون وزیر مبنا است خوب ما اینجا نامه 3 تا وزیر را داریم که خلاف آن دارد عمل کند، یعنی چه طور نامه معاون وزیر مبنای قانونی و حقوقی به خانه سینما میدهد، اما نامه وزیر که آن را منحل میکند مبنای قانونی ندارد؟ این تناقضی است که آقایان باید جواب دهند.
چرا راه حل را در انحلال میدیدید؟
این قضیه بحث دیگری است، تمامی مستندات ما پيرامون موضوع خانه سینما کاملا وجه قانونی و حقوقی دارد، اما استدلال آقایان میلنگد. متاسفانه حرف و حديثهاي خانه سينما بیش از این که ناظر به یک قضاوت منصفانه و با یک شاخصهایی کاملاً علمی و تعریف شده باشد بیشتر ناظر به یک رویکرد کاملاً سیاسی است. به هر حال طبیعی بود که واکنشهایی را داشته باشند و به تعبیر خودشان حالشان خوب نبود. در واقع همه اینها ناشی از این بود که حالشان خوب نبود. حالا كه امروز حالشان خوب است من تقاضا میکنم در یک جلسه کاملاً کارشناسی و دقیق بنشینیم و بحث كنيم كه به چه دلیل عملکرد این دوره ضعیف بود بعد من هم استدلالهایم را ميگویم. چون الان حالشان خوب است فکر کنم راحتتر بتوانند قضاوت کنند.
نسخههای شما شاید درمان نمیکرده؟
اصلاً نمیشود حال آنها را درمان کنی، حال آنها این گونه درمان نمیشد.
میخواهم به همین برسم، چرا به فکر انحلال افتادید؟ آيا دولت نمیخواست خانه سینمای اصلاً وجود داشته باشد؟
نه واقعاً این گونه نبود. ما از روز اول که آمدیم علی رغم این که میدانستیم دوستانی که در خانه سینما هستند موضع تندی با ما خواهند داشت و قبل از این که ما بیاییم، اعلام موضع کرده بودند در واقع براي آقای احمدینژاد خط و نشان کشیده بودند که مبادا شمقدری و تیمش بیایند. به هرحال علیرغم این فضایی که وجود داشت نگاه من و همکارانم این بود که خانه سینما یک نهاد صنفی است و طبق شرایط قانون ما با آن همکاری و کار میکنیم و یکی از جاهایی که اینها حضور دارند عضويت در شورای پروانه ساخت است و ما اولین جلسه شورای پروانه ساخت را که برگزار کردیم دو عضو خانه سینما که از قبل بودند باز هم حضور داشتند اصلاً هم دنبال تعویضشان نبودیم. خود آن دوستان شاید چنین واکنشی را از ما انتظار نداشتند شاید انتظار داشتند که ما بلافاصله بگوییم شورای پروانه ساخت تعطیل و اعضایش را عوض کنیم و شاید چون این واکنش را از ما ندیدند رفتارشان منفعلانه شد. در جلسه اولي كه داشتيم یکی از اعضای عضو نماینده خانه سینما با یک استدلال کاملاً بچگانه استعفا داد و جلسه را ترک کرد. یک چنین استعفایی در چنین جلسهای چه پیامی دارد؟ یک پیام کارشکنی. ما انتظار داشتیم که دوستان عذرخواهی کنند و به ما توضیح دهند که چرا این اتفاق افتاد و نفر بعدی را معرفی کنند، اما معرفي نكردند. من یک نماینده از طرف خودم به جای آن عضو داخل شورای پروانه فرستادم بعد از این آنها تقاضا کردند که حالا ما عضو جدید را میخواهیم معرفی کنیم، گفتم دیگر دیر شده چون ما عضو جایگزین را گذاشتیم، شما همین را نماینده خودتان تلقی کنید.
این جزو مواردی بود که نمیشد کوتاه بياييد؟
خوب اگر میخواستی کوتاه بیایی باید تا آخر میرفتی. اصلاً اینها میخواستند همین کار را کنند. این روشی که اینها دارند این است. میخواستند بلافاصله افسار مدیریتی معاون سینمایی را به فاصله چند روز کاملاً در اختیار بگیرند. این روشی بود که اینها دنبالش بودند و کاری بود که با خیلی از مدیران کرده بودند و طبیعی بود که با ما هم میخواستند این کار را بکنند. اینها نماینده فرستادند، نماینده جانشین بود گفتم الان دیگر نمیشود چون ما یک نفر را جایگزین کردیم، عضو شورا بوده، شما همان فرد را که از بچههای سینما است اگر قبولش ندارید، بگویید به این دلایل قبول ندارید، اما اگر دلیلی بر ردش ندارید همین ایشان را به عنوان نماینده بپذیرید تا ما دوره بعد که میخواهیم اعضا را تغییر دهیم آن موقع تغییر میدهیم. اینها بلافاصله به عضو دوم گفتند که تو هم استعفا بده، عضو دوم که آدم فهیمی بود گفت من نمیآیم، اگر این که شما باید به من نامه بزنید نهایتاً هیئت مدیره خانه سینما نامه میزند رسماً که عضو دوم ما آقای فلانی، شما از شورای پروانه ساخت استعفا دهيد، یک رونوشت هم به من فرستاند. به محض این که این عضو هم بیرون آمد باز من یک نماینده دیگر جایگزین کردم. این آغاز تقابل و درگیری خانه سینما با ما بود و هدفشان این بود که بگویند تو بدون رای ما نمیتوانی کاری کنی. من به مديريت فعلي هم گفتم كه خیلی مواظب باشد كه به گروگان آقایان در نیاید ولی خوب حالا خودشان میدانند. این داستان 6 ماه اول سال است، سال 88 که البته کارهایی که آقایان در تقابل با من انجام دادند خیلی فراوان است. مثلا رفتند در فاز تحریم، من گفتم از آقای منوچهر محمدی بیاییم به عنوان یک تهیهکننده برتر تقدیر کنیم، ایشان تقریباً پذیرفت اما نهایتاً نپذیرفتند، اینها کاملاً پیام داشت. یعنی اینها کاملاً در یک موضعی افتادند که هر نوع مشارکت و همکاری با ما را در همه عرصهها به سمت تحریم بردند. اوج این تقابل و سنگاندازی زمانی است که همین آقای منوچهر محمدی در جشنواره سال 90 در برنامه هفت ميگويد امسال 15 تا فیلم خیانتمحور ساخته شده است. ایشان بود که به عنوان اولین نفر این حرف را زد و بعد از ایشان بقیه شروع کردند روی این قضیه مانور دادند. رسما وارد شدند تا تقابلی را ايجاد كنند تا مدیریت را در همه عرصهها فشل کنند و تا جایی که میتوانند چرخ سینما را پنچر کنند و به توقف وا دارند. این تلاشی بود که اینها کردند و متاسفانه حاضر شدند سینمای ایران زمین بخورد که از قِبَل آن ما به زمین بخوريم. اينها باید به تاریخ پاسخ دهند که خودشان را اهالی سینما میدانند، خودشان را دلسوز سینما میدانند اما دست به این اقدامات زدند در این شرايطی که حالا ما سعی میکنیم چرخ سینما به هر شکلی بچرخد، فیلم تولید شود، جشنوارهها برگزار شود، جشنوارههای جهانی برود، حتی اسکار بگیریم، در جشنواره داخلی خودمان هیچ فعالیتی کم نشود، فعالیتهای بینالمللی را افزایش بدهیم، عرصههای جدید باز کنیم.
چگونه بحث انحلال پيش آمد وقتی این اتفاقات افتاد؟
نه این اتفاقات 6 ماه اول بود، در سال بعد ما حتی با اینها همکاری کردیم به جایی که حتی به اینها پیشنهاد شد که انتخابات برگزار کنند و ما هم همکاری کردیم که عیبی ندارد ما با هیئت مدیره جدید کار میکنیم هر کی هم بود برای آنها مهم نیست، حالا هیئت مدیره جدید در آغاز کار ممکن است شرایط آمادگی بهتری داشته باشند. انتخابات برگزار شد. با هیئت مدیره جدید نشستیم گفتگو کردیم. به آنها گفتم مشكل شما اين است كه خانه سینما، جایگاه قانونی ندارد که بعضیها تعجب کردند ولی در جلسه بحث شد و جلسه قبول داشت که این اتفاق افتاده است. گفتم بیایید ما کمکتان میکنیم تا کوتاهترین مسیر را طی کنید تا قانونی شوید من از همه ظرفیتهای خودم استفاده میکنم شما هم بیایید وسط ولی شما باید قانونی شوید، الان قانونی نیستید، وقتی که شما غیر قانونی باشید ما نمیتوانیم به شما پول بدهیم چون بودجه فصل 5 را ما میتوانیم به موسسات و مراکزی بدهیم که جایگاه قانونی داشته باشند. یعنی هم سازمان بازرسی و هم دیوان محاسبات میتواند سیستم را زیر سوال ببرد که شما چرا به مجموعهای که غیر قانونی است بودجه دادهاید. تا حالا نميدانستيم كه غير قانوني هستيد اما الان که میدانیم دیگر نمیتوانیم بودجه پرداخت کنیم. لذا آن چیزی که میگویند پول پرداخت نشد مال سال 89 است، تابستان 89 است که ما متوجه این مطلب شدیم که خانه سینما مجوز قانونی ندارد. خوب تا یک مقطعی ما به اینها قرض دادیم اما گفتیم ما تا آخر تابستان میتوانیم به شما قرض دهیم بعدش دیگر نمیتوانیم ادامه بدهیم، شما فرصت دارید تا قانونی شوید ما تا آخر تابستان اگر اشتباه نکنم دو سه مرحله به اینها وام دادیم که سیستم بازرسی ایراد نگیرد. ولی خوب دوستان این اقدام را انجام ندادند. طبیعی است که این فرآیند وام دادن هم نمیتوانست ادامه پیدا کند.
خوب بر گردیم به همان سوال اول یعنی مولفههای مدیریت سینمایی آقای شمقدری...
سینمایی مورد قبول ماست که در واقع از حقوق مستضعفین و مظلومان جهان دفاع کند و با زورمندان و ثروتمندان برخورد کند، هنری مورد قبول ما است که بیاید به معضلات و مشکلات اجتماعی اقتصادی کشور و دفاع از محرومان بپردازد و در خدمت آرمانهای انقلاب قرار گیرد. فکر میکنم که سینمای ایران اگر در این مسیر قرار بگیرد یعنی همان محورهایی که حضرت امام در پیامشان آوردند یا محورهایی که در کلام رهبر معظم انقلاب به شکل دیگری تجلی پیدا کرد. سینما باید بتواند در خدمت بیان حقایق که دین مهمترین حقیقت عالم است در بیاید، این جهتگیریهایی بود که جایش خالی بود و ما فکر کردیم که باید سینمای ایران در این سمت و سو قرار گیرد حالا آن داستان بحث خصوصی و دولتی، جذابیت، بحث اکران و اینها چیزهای دیگری است.
اگر اجازه بدهید موضوع بحث را کمی کلانتر کنیم. آقای شمقدری در تحقیقی که درباره سینمای دهه 70 انجام شده، یکی از نتایج این است که گفتمان سیاسی حاکم بر سینمای ایران بعد از دوم خرداد، از گفتمان دفاع از ارزشهای انقلابی به دفاع از ارزشهای جامعه مدنی تغییر پیدا کرده، گفتمان سیاسی حاکم بر سینمای ایران در دوره شما چه بود؟
تعابیر قبلی هم خیلی دقیق نیست، ولی همان که گفتم، برگشت به رسالت تاریخی سینمای ایران در مناسبات اجتماعی، فرهنگی و به خصوص حرکت کلی ملت ایران در جهت رسیدن به آرمانها و اهداف بلند انقلابش. سینما یک مسئولیتی را در این راستا به عهده بگیرد. این آن خط کلی کار ما بود، اما آنکه در فرآیند اجرا مصادیقش یا آن بسترسازیهایش چیست، داستان طولانی است. ما یکی از چیزهایی که در این راستا فکر کردیم لازم است این بود که سینمای ایران از چهارچوب جغرافیای ایران در همه بخشها بیرون بیاید. این که فیلم لاله به زبان انگلیسی ساخته شود برای مخاطب آمریکای شمالی در همین راستا است. فیلم 33 در همین راستا است. این که با فلسطینیها و مصریها و تونسیها کار مشترک بسازیم، حتی آنهایی که سینما ندارند، در این راستا است. این که فیلم مستند در کشمیر بسازیم، فیلم مستند در آفریقا بسازیم و فیلم فرزند چهارم را در آفریقا بسازیم باز در این راستا است. این که بیاییم در بغداد جشنواره فیلم برگزار کنیم در شرایطی که دارد بمبگذاری میشود و هیچ کس حاضر نیست آن جا حضور پیدا کند، یک جشنواره فیلم بغداد برگزار بشود و ما مشارکت کنیم در همین راستا بود. کلاسهای آموزشی در تونس، دعوت از هیئتهای تونسی، مصری، یمنی به ایران که دوره آموزشی فشرده برای جوانان یمنی برگزار شد در همین راستا است. این که در جشنواره جهانی نوع روابط و ارتباطمان را اصلاح کنیم و بعد رویکردمان را از جشنوارههای خاص به دیگر جشنوارهها از جمله به کشورهای آسیای جنوب شرقی و خود چین و جشنوارهای مثل شانگهای توسعه دهیم، در این راستا بود. نکته دیگر این که ما در بخش بینالملل بتوانیم با جریانی از روشنفکران و سینماگرانی که منتقد جامعه غربی هستند و اتفاقاً آن جا محروم هستند ارتباط گرفتیم. نمونهاش سازنده فیلم 11 سپتامبر، با این آدمها، یعنی فیلمسازانی که در آن جا فیلم میسازند ولی امکان نمایش فیلمشان نیست و تنها جایی که میتوانند فیلم را نشان دهند جشنوارههای ایران است. این ذیل همایش هالیوودیسم است. با جریانی از متفکرین و اندیشمندان و فیلمسازان غربی اعم از اروپایی و آمریکایی و بعضاً آفریقایی ارتباط گرفتیم که به نظر میرسد دوره جدیدی از فعالیتهای بینالمللی را برای ما تعریف کند که البته امیدواریم ادامه پیدا کند چون به نظر میرسد که در این دوره خیلی به آن توجه ندارند اما ما این را آغاز کردیم و حداقل سه دوره جشنواره برگزار شد یا فیلمسازان افق نو، کسانی که میآیند فیلم میسازند و هیچ جا نمیتوانند فیلمشان را نشان دهند غیر از بخشی فضای مجازی، اینها را آوردیم در جشنواره افق نو که تاثیرات خوبی داشت، خوب امسال البته به خاطر همین تغییرات دولت و شرایط جدید به هرحال فعلاً برگزاری آن عقب افتاد. نکته دوم این که در عرصه داخلی ما بتوانیم همین نکتهای که امام فرمودند پرداختن به معضلات و نقاط کور اجتماعی، اقتصادی و در تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامینقد درون گفتمانی را در سینمای ایران باب کنیم که ما این کار را کردیم. گفتیم سینمای ایران بیاید به ناهنجاریها و چالشهای موجود در جامعه ایرانی بپردازد اما با نگاه مثبت، با نگاه نقد درون گفتمانی نه با نگاه در واقع زدن زیرساختهای فکری، فرهنگی، اجتماعی جامعه ایرانی. لذا در این دیدگاه فیلم دربند در میآید، فیلم هیس در میآید.
مقام معظم رهبری فرمودند که کرسی آزاداندیشی، در کرسی آزاد اندیشی قرار نیست کسانی که مینشینند همه مثبت صحبت کنند، بالاخره در جلساتی که امام صادق(ع)، امام رضا(ع) داشتند افراد مینشستند با کسانی که اساس دین، اساس خدا را زیر سوال میبردند بحث میکردند پس کرسی آزاداندیشی این است که شما مباحث ضد خدا و ضد دین و ضد مقدسات مطرح شود حتی مباحث دیگر که باید پاسخ بدهی، همین کرسی آزاداندیشی میتواند در سینما مطرح شود و سینمای ما میتواند بخشی از این مسئولیت را بر عهده بگیرد. این راهی بود که ما شروع کردیم اما در آغاز راه یک عده که به دلایلی نتوانستند هضم کنند و عدهای هم متاسفانه با شیطنت و برنامهریزی سعی کردند از همه این ضعفها و ناهنجاریهایی که حالا بعضاً خطاهایی هم پیش آمد، این را بر سر جریان مدیریتی ما، بر سر جریان سینما آوار کنند و استفادههای سیاسی مقطعی خودشان را بکنند که به نظر من بیش از هر کسی سینمای ایران و جامعه ایرانی آسیب دید تا این که یک دوره مدیریتی آسیب ببیند. میخواستیم یک فضایی ایجاد شود که گفتمان نقد و انتقاد درون گفتمانی و بعد مباحث کرسی آزاداندیشی و چیزهایی که برای بخشی از جامعه و گروهای جامعه ابهام است، به عنوان سوء تفاهم و سوءنظر است، اینها را در فیلمها پاسخ دهیم.
واقعاً با این وسعت، نظر شما بود؟ نقدهایی را که در راستای گفتمان شما و دولت بود...
من پل چوبی را قبول ندارم اما ساخته شده. ما اجازه میدهیم کار بشود، حتی فیلم زمهریر که در جشنواره پخش شد، خیلی بازتاب داشت. در آن دوره من به دوستانمان گفتم که من با این فیلم مشکل دارم، خیلی نقد دارم. این فیلم آنقدر جلو رفته که یک مقدار بیش از این که بخواهد به یک عرصههای جدیدی وارد شود به نظر میرسد از خط قرمزهایی عبور میکند و ممکن است تحمل نتوانند بکنند، این نیاز به زمان دارد. حالا یا این زمان باعث میشود که در فیلم تغییری دهیم یا شامل این میشود که زمان بگذرد و بعد بگویند الان به نمایش در بیاید مسئلهای ندارد. اما آن عقبه برایش فراهم شد، در زمان خودش که خیلی هم به نفع فیلم و تهیهکننده و فیلمساز تمام نشد به هرحال میخواهم بگویم نه، اینها کاملاً مدیریت شده است. خیلیها مخالف اکران فیلم به رنگ ارغوان بودند اما بنده سفت و محکم ایستادم که این فیلم هیچ اشکالی ندارد و با اکرانش هیچ اتفاقی نمیافتد و نیفتاد.مثلا نمونه ای دیگر در سینمای جوان، همین بچههای جوان ما که فیلم میسازند خودشان به سمتی رفتند که دیگر این فیلمها را نسازند و اگر میخواهند نقد هم بسازند نقد درون گفتمانی بسازند و اگر میتوانند زیباییها را نشان دهند. به آنها گفتم وقتی شما سیاهیها را نشان میدهید هنر نیست، میگویند هنر است ولی هنر نیست حداقل به زبان عامیانه خودمان هنر نیست، یعنی کار سختی نیست، اتفاقاً نشان دادن زیباییها کار سختی است و نیاز به لطافت هنری دارد. شما بیایید این کار را بکنید و خود فیلمسار ما قانع شد و امروز فیلمهایی در جشنواره عمار که یک جشنواره کاملاً ارزشی است اگر 8 تا جایزه میگیرد 4 تا از آن برای سینمای جوان ما است. چرا اینها را کسی نمیبیند؟ سینمای جوان هم آحاد این مملکت است. ما نیامدیم یک گروه خاص بسازیم بگوییم اینها پسر عمه یا پسر خاله، اصلاً این جوری نیست، یعنی همان بستر اجتماعی جوانان و نوجوانان ما در کل کشور که ما نزدیک 60 تا دفتر در کشور داریم از دل اینها فیلمهایی میرود در جشنواره عمار و بین 10 تا 8 تا برگزیده 4 تا فیلم برگزیده فیلمهای سینمای جوان ما است با نگرش جشنواره عماری که یک نگرش خاصی است.
شما بستری را آماده کردید که به این سمت برود؟
دقیقاً و بعد در کنار این که ما به هنرجوی جوان و مدیران سینمای جوان به همه اینها احترام گذاشتیم. چگونه احترام گذاشتیم؟ به آنها ابزار کار دادیم، امکانات دادیم، فرصت دادیم برای اولین بار دفاتر سینمای جوان در کل کشور تجهیز به امکاناتی میشوند که سال ها خوابش را هم نمیدیدند. در فرآیندهای آموزشی سعی کردیم سطحش را بالا بیاوریم یعنی قانونمند و آکادمیک بشود و هم نظم دهیم و هم یکپارچه کنیم یعنی این نباشد که هنرجوی ما در مثلاً برازجان یک چیزی یاد بگیرد در بیرجند یک چیز دیگر در تهران یک چیز دیگر. سعی کردیم اینها یکسان پیش برود. یک نوع عدالت آموزش را ایجاد کردیم، این را هم کسی نمیبیند. این فرآیند اگر ادامه پیدا کند 5 سال دیگر دارای جوانهایی هستید که مثل فیلم تنهای تنها دارند میسازند و بیرقیب هستند.
آقای شمقدری شما هیچ اشکالی در سیاستتان نمیبینید ؟
نمیگویم اشکال نمیبینم، لغزش و ضعفهایی هم بوده اما آن چیزی که دارند میگویند واقعاً ظلم وحشتناک تاریخی است. البته به مدد الهی و کمک افرادی مثل شما بالاخره بیان خواهد شد که چه کارهای بزرگی شده انجام شده است که فقط لیستی که به آقای جنتی دادم که ما این کارها را کردیم. بعد بخشی از نامه را من رسانهای کردم البته بعداً همه را انجام دادیم که 37 تا محور کارهای مهم خودمان را مطرح کردیم. آقایان وقتی دیدند که این کارها خیلی مهم است و هیچ کدام را نمیتوانند کتمان کنند، شروع کردند به تخریب، نیامدند بگویند که این کار بد بوده. بعداً دیدند هر چه ادامه بدهند بدتر است دیگر کشیدند کنار و چیزی نگفتند.
شما سیاستهایی را انتخاب کردید که آقای ایوبی هم تائید کردند. آنها اعلام کردند که وارد تولید نشوند اگر اشتباه نکنم جزو برنامههای شما بود؟
این که میگوییم خصوصیسازی شعار است. برای خصوصیسازی چه کاری کردی؟ برای خصوصیسازی باید یک اتفاقاتی بیفتد، باید بسترسازی شود، یعنی معاون سینمایی میخواست یک امری را خصوصی کند اولاً که نمیشد بعد اگر میخواست بکند کوتاهترین یا بگوییم تنها کار این بود که تبدیل به رانت شود و یک امتیاز داده شود که من الکی بدهم به یک آقای تازهکار، نتیجه نمیگرفت، ادامه پیدا نمیکرد. فقط یک امتیازی از یک جایی میرفت و هیچ اتفاقی هم نمیافتاد. بسترسازی میخواهد. بسترسازی نشده بود، بعد ادامه پیدا نمیکرد بعد تازه من باید برای همین یک کار یک وقت مجزا میگذاشتم. یک دفعه 6 ماه یا یک سال وقت میگذاشتم برای این که این کار را انجام دهم. میدانید مثل چیست، مثل این که به شما بگویند بیایید یکی یکی لیوان بسازید این نمیشود بله یک نمونه میشود ساخت، باید بروی کارخانه راه بندازی، بعد دستگاه میخواهد بعد چی میخواد بعد حالا یک کلید میزنی تند تند لیوان بیرون میآید. برای بخش خصوصیات باید بسترسازی کنی. تغییر معاونت سینمایی به سازمان سینمایی با آن شرایطی که حالا بعداً در فرآیند اجرا ما پیاده کردیم یک بسترسازی مناسب شد برای این که بخش خصوصی بتواند فعال شود. معاونت سینمایی یک تکه بود یعنی نمیتوانستی آن را دست بزنی، الان من یک کاری کردم سازمان سینمایی این جوری شده. این ویژگی را پیدا کرد یعنی ساختار عوض شد، ساختار از یک ساختار مجموعه جامد و یک دست تبدیل شده به یک حالت شبکهای. به این تبدیل شده است که میتواند بخشهایی که میشود را جدا کند و به بخش خصوصی بدهد.
نظرات