سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۳:۵۶

با حسین شهابی به بهانه ساخت «روز روشن»/

آزاد بدون قید و شرط

حسین شهابی*

سینماپرس-گروه سینما/ «روز روشن» به کارگردانی حسین شهابی از جمله فیلم هایی بود که در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر اهالی رسانه و هنرمندان را از ساخت چنین اثری خشنود کرد.

به گزارش خبرنگار سینماپرس، با اینکه روزها از سی و یکمین جشنواره فیلم فجر می گذرد اما همچنان در مورد فیلم ها صحبت می شود و بسیاری از ارگان ها نیز این فیلم ها را اکران مجدد می کنند یکی از فیلم هایی که نقدهای بسیار خوبی را در جشنواره به دنبال داشت فیلم سینمایی «روز روشن» به کارگردانی حسین شهابی بود به همین بهانه با کارگردان این فیلم سینمایی به گفت و گو نشسته ایم که مشروح آن را در زیر می خوانید.

 

- فیلمسازی را از کی وکجا شروع کردید؟

ازسال 1376 در تبریز و با نوشتن و ساختن چند فیلم کوتاه هشت میلی متری و 16 میلی متری که همگی آنها را خودم فیلمبرداری و تدوین می کردم. برای فیلم ساختن دوران خیلی سختی بود.

 

- «روز روشن» چه جذابیتی برایتان داشت که به گفته خودتان دوسال وقت پای ساختن آن گذاشتید؟

 

حرف زدن ازدرد مشترک آدمها بدون ادا و ادعا، گفتن ناگفته ها، روکردن دستهای خالی روشنفکری در برابر آگاهی روشن بینی.

 

تفاوت میان روشنفکر و روشن بین را توضیح دهید؟

 

روشنفکر کسی است که برای تمامی مسائل و مشکلات بشری یک راه حل علمی ومنطقی دارد. حسابش دو دو تا چهار تاست. او با محاسبات دقیق علمی ودانشی خود چگونگی هرچیزی را میداند اما چرایش را نه. در حقیقت همیشه دستش به معلول بند است نه علت. وروشن بین درجستجوی چرایی هرچیزاست نه چگونگی اش. در اکثرمواقع متهمی که ازنظریک روشنفکرمحکوم به اعدام است، ازنظریک روشن بین بدون قید و شرط آزاداست! روشنفکردانشمند است و روشن بین آگاه. روشنفکر مصلحت اندیش است و روشن بین معرفت اندیش. بقول بوعلی سینا، اندردل منهزارخورشید بتافت – آخربه کمال زره ای راه نیافت.

 

- پس اسم روشن ازاین اندیشه می آید؟

 

بله. بیشترازآنجا می آید.اسم زن اول فیلم هم روشن است والبته نوروروشنایی همیشه امیدبخش هم هست.

 

چطور به این همه سادگی در فیلمنامه روزروشن رسیدید ؟

 قصه روزروشن به شدت این پتانسیل راداشت که من راهم مثل بعضی هابا استفاده ازدیالوگهای شعاری وتصاویرتکراری فریبنده به ورطه روشنفکری بیندازد. اماخب، من توانستم باصداقتی که ازدستم برمی آمدواحترامی که به مخاطب داشتم،یک جورفراروشنفکری عمل کنم. یعنی ساده گی محض،البته ازروی عمدوآگاهی.

 

- یک بارگفتید درفیلم روزروشن آدمهارا بافردیتشان سنجید شده اندنه شخصیتشان. می شود واضح تربگویید؟

 

شخصیت ما را مجموعه داشته های اکتسابی مان تشکیل می دهد. از جمله خانواده، تحصیلات، ثروت، قدرت زیبایی و... اما فردیت مان بوسیله اعمال و کردار ما که نشانگر نییات درونی مان هستند جلوه می کند. در روز روشن آدمها بی آغاز و پایانند.گذشته وآینده و زشتی و زیبایی شخصیتها ملاک ارزیابی شان نیست. آنها بارفتارشان ارزیابی می شوند.

 

پس چراهیچ کس سیاه یاسفید نیست وهمه خاکستری اند ؟

 

برای اینکه درحقیقت نیزآدمها اینگونه اند.

 

- یعنی از نظرشما هیچ آدم بدی در دنیا وجود ندارد؟

البته که وجود دارد. اما او فقط از نظر من و شما بد است. یا به تعبیری در واقعیت بداست نه درحقیقت. زیرا تمام اعمال بد آدمها علتی دارد که من وشما به آن آگاه نیستیم. انسان موجودی قائم به ذات است و ذاتا طرفدار خیر و زیبایی. پس هرعمل زشتی که از او سرمیزند ریشه درعلتی دارد که حقیقت برای آن توجیهی موجه دارد.

 

- یک قاضی که با حقیقت نمی تواند رای دهد او باید براساس واقعیت و اسناد واقعی رای دهد درسته؟

 

بله. و برای همین است که من قاضی نشدم و به هیچ کس هم توصیه نکردم که برود قاضی شود.

 

- قصه «روز روشن» یک تراژدی اجتماعی است نه؟

بله. یک درام تراژیک اجتماعی است. البته تراژدی نه به تعریف ارسطویی که در آن جنبه نمایشی اثر بیشتر از جهان نگری مؤلف مهم است. بلکه به معنی سینمایی کلمه تراژیک است. یک درد مشترک و اجتماعی انسانی. تاثیر بی تفاوتی آدمها بر زندگی یکدیگر و البته نگاهی هم دارد به در انتظار گودو ساموئل بکت بایک جهان نگری متفاوت.

 

- درطول فیلمبرداری با پانته آ بهرام و مهران احمدی راحت بودید؟ کار با آنها برای فیلم اولی باید کمی سخت باشد نه؟

نه. من باهمه راحت بودم وهمه بامن. میتوانید ازخودشان هم بپرسید. با روناک یونسی، سودابه بیضایی، فرهادمهدوی، امیرکربلایی زاده وهمه. مهران احمدی جوان بسیار باهوش و باوجدان و نازنینی است که مطمئنا آینده بسیار درخشانی دارد. اما من پانته آبهرام را همیشه به یک نوازنده چیره دست تشبیه می کنم. نوازنده ماهری که اگرسازش خوب کوک شود و به نتهای سکوت هم توجه کافی کند، به تنهایی میتواند یک ارکستر هشتاد و یک نفره را اجرا کند. آنهم بی عیب و نقص. محمدرضا سکوت، بهمن و بابک اردلان عزیز، دستیارانم توکلی و محمد موقوفه ای همه وهمه خوب وعالی بودند. بنظرم یک فیلم خوب را فقط آدمهای خوب وکاربلد میتوانند بسازند نه غیر.

 

- بعضی ها می گفتند ساختار فیلم  «روز روشن» خیلی سهل انگارانه است. قبول دارید ؟

خیراصلا. اتفاقا کسانی که این حرف را میزنند سهل اندیشند. فیلمهای سطحی را دوست دارند با جلوه گری های جذاب. معتاد سینمای پرزرق وبرق و داستانگوی هالیوودند. سینمایی که درآن تعلیق های تصنعی وجلوه های بصری بیشترین حرف را میزند. من  قبلا در فیلمهای کوتاه و بلند ویدیویی این اشتباهاتم را کرده ام. وکله معلق زدن با دوربین و ایجاد نورهای کنتراسته وحرکت روی ریل و تراولینگ و باران های شبانه زیرنورآبی مهتاب وادای جملات قلمبه سلمبه نمایشی و سیاسی و روشنفکری دیگر برایم تهوع آورشده است. میدانم که آن نوع سینما هم باید باشد اما سینمای مورد علاقه  من نیست. بنظرمن سینمای واقعی مردمی دیگرجادوی تصویرش را ازدست داده ودنبال جادوی فکراست.  در روز روشن پرهیزکردن ازهمه آن جلوه های فریبنده که گفتم کاملا تعمدی بوده. اتفاقا من این نوع تصویرپردازی راخوب بلدم. اصلا فیلم ساختن را اینگونه شروع کرده ام. من درواقع برای رسیدن به این نوع سادگی در دکوپاژ و میزانسن و فیلمبرداری و دیالوگها بیش از ده سال فیلم ساخته و چندین سال مطالعه  متمرکز انجام داده ام. ازسینمای دیوید گریفیث و جان فورد و کوروساوا بگیرتا سینمای جان کاساواتیس و برگمن و مایک لی وفرانسواتر و فوواریک رومرودیوید لین وسهراب شهیدثالث وکیارستمی وخیلی های دیگر را با نقدهای داخلی و خارجی شان مطالعه کرده ام. سادگی بیش از حد دکوپاژ و روایتگری در روز روشن کاملا عمدی است. البته خوب میدانم که این دیگران را به اشتباه انداخته. حتی داوران جشنواره فجر را. اما خب، خیل این فیلمها در راه اند و آقایان بناچارخواهند پذیرفت. حالا سی سال دیرتر.

 

- به داوری های جشنواره اعتراض کردید درسته؟

 

من فقط یک درد دل دوستانه با یکی سایتها کردم که متاسفانه دوستان اسمش راگذاشتند جنجال. البته حرفهای من هم تا حدودی تحریف و دستکاری شده بود. با این حال نشان داد که مسئولین کمترین ظرفیتی برای نقد و اعتراض ندارند. دستاورد سه سال تلاش شما را به بازی می گیرند و انتظار دارند که شما هیچ حرفی نزنی. فیلمسازی که جرات و نقد و اعتراض نداشته باشد اصلا به درد مردم ودولت هم نمی خورد. داوران هم باید این اعتراضات را بشنوند تا رفتار و نگاه خود را اصلاح کنند. یادشان باشد آنها فیلمها را زیرذره بین می برند و فیلمسازها و مردم رفتار آنها را

 

- واقعا فکرمی کنید حق بعضی فیلم ها نادیده گرفته شده ؟

 

قطعا. البته این رفتار داوری از روی عمدو دشمنی نیست. همه به این آگاهیم. ولی شما نگاهی بیندازید به مجله سینمایی 24 شماره 11 اسفند ماه 91. توضیحات آقایان رسول صدرعاملی و داود میرباقری و بهروز افخمی درخصوص فیلم روزروشن. به شدت واضح و گویاست از زبان خود آقایان. آقای صدرعاملی می گوید. روز روشن فیلم بسیارخوبی است  اما قصه اش دیرشروع می شود و پایان بلاتکلیفی دارد. ضمنا طراحی لباس بدی هم دارد.آقای میرباقری می گوید وقتی تکلیف بیننده با شخصیت هاروشن نیست چطورمی شود در بیننده حس خوبی ایجاد کند. و تمام.  این جملات مبهم تنها دلیل آقایان بوده برای ندیدن فیلمی که تمام منتقدان برجسته کشور آن را دیدند و نظر دادند. اصلا در فیلم روز روشن اتفاقی تا انتها نمی افتد که دیرشروع شود یا زود. و تمام قصه درهمان پنج دقیقه اول از زبان روشن(پانته آبهرام) گفته می شود. اما اینها همه بهانه است. من بواسطه تجربه و سن وسالم علت حقیقی این نوع داوری را خوب می فهمم ودوست دارم که بقیه فیلم سازان مستقل و نواندیش هم بدانند.این آقایان دوست دارند که  فیلمساز برای ساختن فیلمش جان بکند! از این لوکیشن به آن لوکیشن ازاین انفجاربه آن انهدام از این درگیری به آن درگیری از این کوچه به آن خیابان ازاین شب به آن روز بدوی و تمام انرژی و خلاقییت راسرهیچ وپوچ از دست بدهی تا بهت بگویند آفرین. این شد یک فیلم خوب دهه چهلی! اما الان دهه چهل نیست و آدمهایش بسیار باهوش تر از آنند که گول صحنه های خوش رنگ و لعاب و ماشینها و لوکیشن های گرانقیمت و کله معلق زدن های بی هدف دوربین را بخورند. امروز آدمهای متمدن ادبیات مدرن و متمدن خود را دارند. همه ادبیات نمایشی روبه سادگی آورده اند چون انسان امروز باهوش است و دوست ندارد توسط یک مثلا فیلمساز به شعورش توهین شود. پس فیلمساز امروز هم  باید داور بروز و نکته دان خودش را داشته باشد تا جریان خلاق سینمای کشور در مسیری هموار به رشد و تعالی برسد. داوران یک جشنواره اگر دردانش و آگاهی بروز سینمایی از فیلمسازان آن جشنواره جلوترنباشند قطعا کار آن جشنواره ساخته است و نتیجه اش می شود این که الان بعد ازسی و یک دوره دولت نتوانسته حتی درجهت آرمانهای خود هم فیلمسازان برجسته ای تربیت نماید. یا تربیت کرده و آنها را با همین نگاه بسته و محدود از دست داده است. اما حقیقت این است که جشنواره فجرما یک جشنواره سنتی و دولتی است و فیلمسازانی  مثل من نباید انتظاربیش از این را داشته باشند...

 

- شما انگاربه سینمای نئورتالیسم ایتالیاعلاقه مندید درسته ؟

 

این سینما ذاتا یک سینمای اجتماعی سیاسی است. ذایش طبعات جنگ جهانی دوم است. اما توانسته سینمای رئالیسم را یک قدم به جلو براند.سینمای رئال سینمای واقعیت است، وسینمای نئورئال سینمای حقیقت. گذشته از گرایشهای سیاسی سینماگران نئورئالیست، این سبک و سیاق میتواند دردستان  هرخالقی از هر نوع نگرش سیاسی اجتماعی اثر ماندگاری را بوجود آورد. توان بالقوه ای که در نئورئالیسم است در کمترسبک سینمایی دیده می شود. نگاهی بیندازید به آثارفلینی، روسلینی، پازولینی، برتولوچی، ویسکونتی ودسیکا. البته ماازاین سینماگران بزرگ ریشه های فکری نمی گیریم. جزئیات سینما رامی آموزیم. به آنچه می شود دیدونمی بینیم پی می بریم.

بامسئولان سینمایی چه حرفی دارید؟

فقط نترسند و دایره خودشان را روز بروز تنگ ترنکنند. بگذارند نواندیشان امتحان پس دهند. مطمئن باشند آنها دشمن وطنشان نیستند. بلکه عاشق آنند. اندیشه های خلاق در آزادی جان می گیرند و کشور زیبای ما محتاج خلاقیت نواندیشان است. درهنراقتصاد فرهنگ سینما وغیره. فضای بسته ذهن را معلول و ابتر می کند. و آرام آرام جامعه ای می سازد پر از حب و بغض و کینه و نفاق. تکثرحاکم می شود و وحدت جمعی از بین میرود. بجای انواع سبکهای هنری انواع حزب های لاف زن سیاسی پدید می آید که برای تاختن بردشمنان فرضی ثروتهای ملی را به باد انتقام میدهد. آیندگان قضاوت خواهند کرد که ذخیره های فرهنگی هر دورانی محصول هنرمندان وفرهنگیان آزاداندیش آن دوران بوده است.

- و حرف آخرتان؟

دوست دارم از تمام کسانی که در ایام جشنواره فجر با صداقت تمام ازفیلم روزروشن حمایت کردند تشکرکنم. منیژه حکمت،مانی حقیقی،علی سرتیپی، سیمون سیمونیان،برادران مصطفی ومرتضی شایسته،علی معلم، امیرقادری عزیز، جواد طوسی، پرویزنوری، مسعود داودی،مجتبی اردشیری، کیوان کثیریان، امیدروحانی،همایون اسعدیان،علی ملاصالحی، نرگس آبیار، محمدمحمدیان، هوشنگ گلمکانی، حمیدسلجوقی،یکتاناصر،حمیدرضا صلاحمند،احمدشاهوند،محمدشکیبی،محمدکارت،حسین معززی نیا،سیدمحسن باقری،صدیقه سادات بهشتی،سیدمحمدحسین حسینی،مژده غضنفری،هادی محمدی نسب،منوچهرهادی،امیراهوارکی،سیدرضاصائمی،فاطمه کریمی وتمامی عزیزانی که ندایشان به من رسیدومشوق من خواهندبودبرای تحمل سختی های ساختن فیلمی دیگردرسینمای مستقل مردمی.

 

انتهای پیام/ر/ن.ف

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.