خبر کوتاه بود. باز هم زادروز یک کارگردان بزرگ فرا رسیده است. چیزی به من می گوید تلفن را بردارم و شماره بگیرم، شاید تقوایی پشت خط منتظرم باشد. همین کار را می کنم. خیلی زود صدای شوخ و محکم تقوایی را می شنوم که صمیمانه پاسخ می دهد.

-آقای تقوایی تولدتان مبارک!

-خانوم مگر امروز چندم است؟!

-هجدهم

-نه تولد من چند روز دیگر است.

از او می خواهم حرفی یا خطی برای روز تولدش به رسم یادگار به دوست دارانش هدیه کند.

می گوید: فکر می کنی درست است؟ نه کار درستی نیست که من به خاطر تولد خودم حرفی بزنم یا کاری بکنم. کار قشنگی نیست.

راست می گوید. همه ما اشتباه می کنیم.

-آقای تقوایی. پس کی می خواهید طرفدارانتان را خوشحال کنید؟

-همین روزها. بگذار روز تولدم از آب و تاب و خبر بیوفتد بنشینیم یک گفتگوی مفصل با هم داشته باشیم.

خبر کوتاه بود اما شیرین و دلگرم کننده بود.
امیدواریم به زودی  مصاحبه ای متفاوت و طولانی با ناصر تقوایی داشته  باشیم.




انتهای پیام/ع/