یکشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۰ - ۱۲:۱۱

70 سال کاغذهای خط خطی کارگردان «کاغذ بی خط»

ناصر تقوایی

امین خرمی

« ... در تابستان سال 1320 خورشیدی، در گرمای جنگ جهانگیر دوم، در قلب جنگلی از نخل‌های ستبر سبز، در یک روستای عرب‌نشین زاده شدم. در کودکی یک سیاح حرفه‌ای بودم و همراه پدر به دوردست‌ترین بندرهای دریای جنوب سفر کردم و هرکلاس ابتدایی را در شهری و دهکوره‌یی خواندم و هفت سال بعد که به زادگاه خودم برگشتم در عالم خیال یک سندباد نوجوان بودم. در مدرسه به ادبیات علاقه داشتم، اما ریاضی خواندم. در جوانی داستان کوتاه می‌نوشتم و فریفته‌ شیوه‌های نو بودم، اما باز نمی‌دانم چه شد که از سینما سر درآوردم.
در این مسیر به آدم‌های دانا برخوردم و صحنه‌های جالب، ولی زندگی خودم هیچ صحنه‌ی جالبی ندارد. تنها شانس من در زندگی شاید این بوده که با یک تولد ناخواسته شصت سال تمام مثل یک آدم زیادی در کنار یک ملت کهنسال زندگی کرده‌ام. دوازده داستان کوتاه، سیزده فیلم گزارشی و مستند، سه فیلم کوتاه داستانی، شش فیلم بلند سینمایی و یک مجموعه‌ شانزده ساعته تلویزیونی در کارنامه‌ من دیده می‌شود. به اضافه‌ی یک مجموعه‌ عکس و اسلاید از طبیعت و زندگی و فرهنگ این مرز پرگهر، در هزار و یک نما. با اینهمه از دور تنبل جلوه می‌کنم. چرا که در این ده ساله، کارهای تازه‌ مرا نه کسی خوانده، نه کسی دیده ...»

اینها بخش هایی از یادداشت کارگردان ایرانی، ناصر تقوایی است، مردی که 19 تیرماه سال 1320 در آبادان همیشه گرم و باوفا دیده به جهان گشود. اغراق نیست اگر بگوییم که گزیده کاری و کم کاری این کارگردان همانقدر در سیر تطور سینمای ایران تاثیر عظیمی از خود بر جای گذاشت که کارگردانان دیگر با تولیدات انبوه خود به دنبال این شکل تاثرگذاری بودند. اصولا با توجه به قدمت و سابقه هنر سینما در کشور ما با توجه به شروع به کار آن، از زمان اختراع این هنر، متاسفانه به دلیل گرفتار شدن سینمای ایران در دام ابتذال سازی این هنر نه تنها رشدی در دورن خود از نظر کیفیت نداشت که حتی نتوانست آن کارایی خود را که در تمام جهان از خود نشان داده بود در زمینه جریان سازی در کشور ما از خود بروز دهد تا اینکه با شروع موج نوی سینمای ایران از اوایل دهه پنجاه با قافله سازی کارگردانانی چون تقوایی، مسعود کیمیایی، فریدون گله، پرویز کیمیاوی، داریوش مهرجویی و سهراب شهید ثالث، این هنر توانست فضایی تازه در جامعه شهری ایران تجربه و مخاطبان سینما را با عطر واقعی این هنر آشنا کند.


تقوایی همواره در طول این هفت دهه زندگی خود همواره ثابت کرده است که برای آموختن و آموزش دادن هیچ زمانی دیر نیست چرا که از همان ابتدای زندگی اش میل و عطش به آموختن را در کنار شط با دیگران به اشتراک می گذاشت. او بالافاصله پس از اتمام دوران تحصیلات متوسطه پس از گذراندن در رشته زبان و ادبیات فارسی فارغ التحصیل شد و این آشنایی با با ادب و زبان فارسی وی را با ابراهیم گلستان، انتشاراتی و موسسه فیلمسازی او آشنا کرد و در اولین گام به عنوان دستیار فنی گلستان در فیلم «خشت و آینه» با جادوی سینما آشنا کرد، جادویی که علاوه بر سحر تقوایی او را به شیفته ای سترگ از این هنر تبدل کرد و با خود عهد کرد تا با خلاقیت به ودیعه نهاده شده در درونش، فنونی تازه از جادوی این هنر را به شیفتگان سینمای ایران هدیه کند. جادویی که خیلی زود در «صادق کرده»، «آرامش در حضور دیگران»، «ای ایران» و سریال «دائی جان ناپلئون» توانست همه را جذب پرده نقره ای و چارچوب جعبه سحرآمیز تلویزون کند.
آشنایی با گلستان راه ورود تقوایی به تلویزیون را در سال 1346 باز کرد اما جعبه جادویی پاسخگوی بلندپروازی های تقوایی نبود تا اینکه او برای اولین بار در سال 1349 به عنوان کارگردان پشت دوربین فیلم سینمای «آرامش در حضور دیگران نشست»، اثری که به دلیل نگاه انتقادی و تندش به «ساواک» تا دو سال به محاق توقیف فرو رفت و در سال 1351 در اکرانی کوتاه نتوانست آنطور که باید و شاید حرف خود را به مخاطبانش بزند.
شکست سنگین در زمینه تجاری ناصر تقوایی را واداشت تا با ساخت چند مستند برای تلویزون بار دیگر به جمع آوری و پس انداز وجه نقدی برای او منجر شود تا بتواند به جایگاه واقعی خود، یعنی سینما بازگردد. اما همین دوران کوتاه مستند سازی سرشار از موفیقت و تجربه برا یتقوایی و جریان مستند سازی ایران بود.
او که با ساخت مستندهایی چون «پنج شنبه بازار» در سال 1346، «مشهد قالی»، در سال 1347، اثر تحسین برانگیز «باد جن»، در سال 1348، به پیشواز «آرامش برای دیگران آمد» در بازگشت مجدد مستند «اربعین» را در سال 1349،کار کرد و نشان داد در سینما دارای نگاهی مستقل است و در همان دوران رژیم شاهنشاهی الویت پرداخت هایش به مسائل مردمی، دینی و فرهنگ عمومی و فولکلور کشورش بود.
این نگاه او را به سمت ساخت اثر سینمایی «صادق کرده» با بازی سعید راد در سال 1352 پیش برد و بسیاری این فیلم را سنگ بنای نوزایی در سینمای ایران ملقب به «موج نو» می دانند، فیلمی که علاوه بر اقبال مخاطب مورد تحسین منتقدان آن زمان قرار گرفت و از همان زمان نوع نگاه ها به تقوایی به عنوان فیلمسازی متفاوت ساز تغییر جهت داد. سینماگری که آمده بود سینمای اریان را از منجلاب و قهقرای گرفتار شده در درونش نجات دهد. او در فیلم «صادق کرده» نیز بار دیگر آرا و طرز تفکر رژیم طاغوتی را به انتقاد کشید اما تجربه مستند سازی زبانی را به تصویر او داده بود که دارای لایه های معنایی متفاوت بود و دیگر نمی شد با دید سطحی بین ممیزان آن زمان این فلیم را نیز میهمان توقفیخانه آن زمان کرد.
چالش جدید تقوایی دعوت هنرپیشگان سرشناس سینما به تلویزیون و افزایش کیفیت آثار این جعبه جادویی بود و او در این کار با ساخت سریال «دائی جان ناپلئون» نشان داد که اگر میل به صرف فعل خواستن در بین هنرمندان باشد ساخت اثری قوی و خوش ساخت در توانایی هنرمندان ایران وجود دارد. هر چند این اثبات توانایی باعث دور ماندن او از سینما طی سال های 1355 تا 1365 شد اما بازگشت او در سینمای انقلاب بازگشتی شورانگیز بود. تقوایی آمده بود با «ناخدا خورشید»، اثری اقتباسی از رمان «داشتن و نداشتن» و نویسنده مشهور آن «ارنست همیگوی»! این اثر چه از نظر اقتباس و چه از نظر آداپته کردن آن با فرهنگ بومی کشور آنقدر قوی بود که در اکران های جهانی در جشنواره های آنسوی آب لقب بهترین اقتباس جهانی از این رمان را از آن خود کرد. کاری که به قول تقوایی برگرفته از تجرباتش در زمینه مستند سازی و به خصوص فرهنگ عامه مردم جنوب کشور مانند «باد جن» بود! این فیلم علاوه بر موفقیت در بین تماشاگران و منتقدان توانست در سال 1366از سوی منتقدان و نویسندگان سینمایی به عنوان بهترین فیلم سال معرفی شود.
او پس از این فیلم، اثر سینمایی دیگر را به نام «ای ایران» را در سال 1368 کار گردانی کرد که این فیلم نیز به عنوان بهترین فیلم سال 1369معرفی شد و دوباره تلاش برای آموختن و ارائه اثری برتر و تاثیرگذار تقوایی را به کم کاری گزیده کاری سوق داد تا اینکه در سال 1381 با حضور ستاره هایی چون زنده یاد خسرو شکیبایی و هدیه تهرانی، «کاغذ بی خط» را ساخت. فیلمی با نگاه معاصر به دغدغه های یک خانواده که در کنار درگیری های روزمره شان بین تفکرات روشنفکری و نگاه ایستای جامعه گرفتار شده اند. این فیلم هم در هر دوزمینه اکران و نگاه منتقدا تا حدودی موفق بود اما به نظر می رسید که دیگر سینمای شیفته گیشه ایران را دیگر با نگاه های خاص فیلمسازی مستقل چون تقوایی سر سازش نیست برای همین دو تجربه بعدی او یعنی فیلم های «چای تلخ» با محوریت سینمای دفاع مقدس و «زنگی و رومی» به دلیل اختلاف نظر با دیدگاه تهیه کننده نیمه کاره رها شده است.
به هر حال هم جادوی تصویر و هم زیبایی حس شاعرانه آثار تقوایی، مخاطبان سینما و دوستداران سینمای او را همواره تشنه زمانی نگه خواهد داشت تا بر سر در سینماها با دیگر در برابر اسم کارگردان فیلم نام ناصر تقوایی را نظاره کنند، این انتظار طولانی نیست چرا که خودش گفته «کار نکرده خیلی دارم و خیال هم ندارم که آن‌ها را انجام ندهم و تا آن‌ها به انجام نرسد، من هم باقی می‌مانم.»
انتهای پیام/ خ/ ع.ک

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.