کارگردان مستند «رویای ناتمام» و «برای کیان» که در دو بخش مستند بلند و کوتاه نوزدهمین جشنواره سینما حقیقت حضور دارد در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس با اشاره به دلیل افول سال های اخیر سینمای مستند اظهار داشت: بهنظر میرسد امروز با یک مشکل جدی روبهرو هستیم بسیاری از بچههای مستندساز فیلم کم میبینند و ارتباط چندانی با مستندهای شاخص دنیا ندارند. وقتی تماشای فیلم کم باشد و نسل جوان با جریانهای بهروز سینمایی بهویژه آنچه امروز در پلتفرمهایی مثل نتفلیکس عرضه میشود بیگانه بماند، طبیعی است که در پرداخت اثر دچار ضعف میشویم.
وی افزود: این موضوع را در تجربههای خودم هم دیدم؛ وقتی فیلمی را در جشنواره میبینم، یک خطی داستانیاش را در ذهن مرور میکنم. هر کسی همان یک خط را بشنود، احساس میکند با یک سوژه خوب طرف است و طبیعتاً انتظار دارد فیلم خوبی هم شکل بگیرد. اما وقتی وارد اثر میشویم، میبینیم «همان تک خطی» باقی مانده و در پرده میانی، فیلم از پیشروی بازمیماند. ضعف پرداخت دقیقاً همینجاست؛ مسئلهای که فقط در سینمای مستند نیست و در آثار داستانی نیز بهوضوح دیده میشود. امسال که خودم هم در بخش فیلم بلند کار داشتم، کاملاً احساس کردم بچههای مستندساز مشکل جدی در مرحله پرداخت دارند؛ مشکلی که خودم هم پیشتر درگیرش بودم.
او ادامه داد: آغازهای پرقدرت داریم، چون بین بچهها این شعار جا افتاده که «شروع خوب» داور را جذب میکند؛ اما بعد چه؟! داور قرار نیست کار را پاز کند و جلو بزند. باید روایت ادامه پیدا کند و جان بگیرد. مطالعه کم، فیلمدیدن کم و ماندن در الگوهای قدیمی عامل این اتفاق است. زمان آن رسیده از مستند بیساختار و رها فاصله بگیریم.
طالبیان با تاکید بر ضرورت پژوهش در سینمای مستند تصریح نمود: اگر قرار باشد امروز دوباره شروع کنم، ترجیح میدهم هفت ماه، هشت ماه، حتی نه ماه یا یک سال برای پژوهش زمان بگذارم و بعد وارد تولید شوم. پژوهش مرحلهای است که بسیاری از بچهها مثل خود من در دورهای ـوقت کافی برایش نمیگذارند. در پژوهش است که کشف میکنی آیا این پروژه قابلیت ارائه دارد؟ میشود آن را بست و کامل کرد؟ یا در میانهراه رها خواهد شد؟
کارگردان فیلم مستند «آبه» با بیان این مطلبکه جریانسازی زمانی اتفاق میافتد که بودجه کافی وجود داشته باشد و از این عجله دائمی بیرون بیاییم؛ اظهار داشت: عجله برای رساندن فیلم به این جشنواره و آن رویداد. باید صبر کرد تا مستند پخته شود. مسئله مالی جدی است؛ خیلی از کارگردانهای بزرگ امسال ناچار شدند در بخش کوتاه شرکت کنند، چون وقتی امکان بستن یک فیلم بلند وجود ندارد، ترجیح میدهی اثری کوتاه بسازی تا هزینهها کمتر شود. تولید سنگین است؛ واقعاً سنگین.
طالبیان با انتقاد از رقم حمایت های مالی نهادهای فرهنگی تصریح نمود: در مورد آثار مربوط به جنگ ۱۲ روزه هم باید از بچههای مرکز گسترش تشکر کرد که چنین پروژهای را شروع کردند. ثبت آن وقایع ضروری بود و یکی از نتایجش شد فیلم «برای کیان من». اما با این ارقام ناچیز، واقعاً میشود فیلم جمع کرد؟ مگر تولید فقط با عشق پیش میرود؟ شما بلد هستید با این بودجهها کار تولید را جلو ببرید؟ از کجا باید زد تا فیلم تمام شود؟ قرار نیست چیزی هم برای خود مستندساز بماند. مگر میشود با باد هوا زندگی کرد؟ ما غیر از این کار مهارت دیگری داریم؟ یعنی باید برویم شغل دیگری پیدا کنیم و در کنارش مستند بسازیم؟
وی تاکید کرد: بهنظر میرسد در شرایط فعلی، مسئله برگشت سرمایه همچنان یک گره اساسی است. شاید این پرسش در ظاهر به مدیران مربوط باشد، اما نتیجهاش بهطور مستقیم به سرنوشت تولیدات مستند برمیگردد. وقتی بازگشت سرمایه وجود نداشته باشد، طبیعتاً «همین آش و همین کاسه» باقی میماند. در سینمای مستند اساساً میزان بازگشت سرمایه قابل مقایسه با سینمای داستانی نیست. از طرفی اگر کسی بگوید باید روی تبلیغات مستندها کار کرد، واکنش عمومی اغلب تمسخرآمیز است؛ چون وضعیت سینمای داستانی هم در حال حاضر چندان مساعد نیست. کافی است بپرسند آخرین باری که به سینما رفتید چه زمانی بوده و در جشنواره فجر چه دیدید. ما در یک دوران عجیب قرار گرفتهایم.
او ادامه داد: در این شرایط، اگر همین امروز ساخت یک فیلم با بودجه مناسب به من پیشنهاد شود؛ بودجهای که زندگیام را بچرخاند، حتی اگر بگویند پژوهش فقط یک هفته زمان میبرد، احتمالاً قبول میکنم. خیلی از بچهها همین مسیر را میروند، چون فشارهای اقتصادی شدید است و انتخابها محدود.
این مستندساز با اشاره به تاثیر افزایش هزینه ها و کاهش حمایت ها بر تک ژانری شدن سینمای مستند و محدود شدن آن به مستند اجتماعی بیان کرد: کاهش حمایت نهادها نیز موجب شده سینمای مستند به سمت تکژانری شدن حرکت کند. حتی ژانر ورزشی که در این جشنواره من در آن کار کردم هزینههای بسیار سنگینی دارد و همین یک نمونه نشان میدهد که تولید آثار باکیفیت مستند چه میزان درگیر هزینهبر بودن است.
«سارا طالبیان» در پایان این گفت و گو خاطرنشان ساخت: در کار اخیرمان نشانههایی از امید دیدم. شاید اشتیاق گستردهای در ابتدا وجود نداشت، اما پروژه ما که فردا اولین اکرانش است را میتوان یکی از نخستین تجربههای ورود دوربین به فدراسیون فوتبال دانست. پیش از این، اساساً دوربینی وارد ساختار فدراسیون نشده بود. شاید این آغاز یک جریان تازه باشد. وقتی فدراسیون فوتبال قانع شد که ما جدی هستیم، معاونت امور زنان هم وارد همکاری شد و یک شراکت شکل گرفت. پروژه سنگین بود، اما این سطح از همراهی میتواند الگوی مثبتی باشد؛ یک نقطه شروع برای عبور از وضعیت فعلی.
ارسال نظر