پنجشنبه ۱ آبان ۱۴۰۴ - ۱۳:۵۲

خاطرات درون خانوادگی جشنواره فیلم‌ کوتاه چهل و دوم (۴)

از «نابهنجاری‌های بصری» رها شده تا نگرانی عمیق از حضور «نگاه ول‌انگارانه» بر بستر تولیدات و سرایت آن به کلیت فضای فیلمسازی کوتاه!

چهارمین روز جشنواره فیلم کوتاه 30 مهر 1404

سینماپرس: در روزهای پایانی «جشنواره فیلم کوتاه تهران» ابعاد عادی‌سازی از  «ناهنجاری‌های بصری» از سطح «بی‌حجابی» و پذیرش آن دیگر عبور نموده و متاسفانه به عادی‌سازی از «عریان‌نمایی» در محیط اختصاصی و تحت کنترل جشنواره رسیده است!

فاطمه سادات ناظمی/ در روز چهارم از «چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران» اگرچه همچنان هیچ تحرکی برای کنترل فضای عمومی جشنواره و مدیریت «ناهنجاری‌های بصری» در پیرامون این رویداد مهم فرهنگی صورت نگرفت! بلکه مدل مدیریت بر فضای عمومی این رویداد، به وضوح حکایت از آن داشت که گویی نوعی از مدیریت برای عادی‌سازی شرایط و پذیرش ناهنجاری‌ها در طول مسیر برگزاری این جشنواره در جریان است. البته باید توجه داشت که در این روزهای پایانی «جشنواره فیلم کوتاه تهران» ابعاد این عادی‌سازی از «ناهنجاری‌های بصری» از سطح «بی‌حجابی» و پذیرش آن دیگر عبور نموده و متاسفانه رسما به عادی‌سازی از «عریان‌نمایی» در محیط اختصاصی و تحت کنترل جشنواره رسیده است و ...!


از «نابهنجاری‌های بصری» رها شده تا نگرانی عمیق از حضور «نگاه ول‌انگارانه» بر بستر تولیدات و سرایت آن به کلیت فضای فیلمسازی کوتاه!


پس اگر چه در این روزهای پایانی از «چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران» دیگر کاملا مشخص گردید که سطح دغدغه‌مندی متولیان امر برای ایجاد محیطی ایمن و همسو با «هنجارهای جامعه اسلامی ایران» محدود به همان پیامک تبلیغاتی روز اول و نصب یک استند رول آپ است! اما واقعیت آن است که نگرانی عمیق از حضور این «نگاه ول‌انگارانه مدیریتی» بر بستر تولیدات و سرایت آن به کلیت فضای فیلمسازی کوتاه در کشور است. فضایی که به واسطه عدم داشتن پلن مدیریتی و تصور لازم برای اعمال «حاکمیت فرهنگی» در عرصه «تولیدات فیلم کوتاه» می‌تواند به سرعت در ساختارهای دیگر سینمایی کشور رسوخ نموده و کلیت «صنعت-هنر-رسانه سینما» را متاثر از خود سازد. موضوعی که رگه‌های پررنگ آن را حالا به وضوح می‌توان در بخش قابل توجهی از تولیدات عرضه شده در «جشنواره چهل و دوم» مشاهده نمود. تولیداتی که با بی‌حیایی هر چه تمام و با استفاده از شگردهای فیلمسازی و بدون هرگونه محدودیتی اقدام به تولید «قاب‌های اروتیک» و «سکانس‌های سکسی» می‌نمایند. تولیداتی که بعضا تمام تلاش خود را در تصویرگری‌های «سکس پنهان» معطوف متوجه ساختن مخاطبان عمومی این آثار ساخته و در این مسیر بعضا همچون فیلم کوتاه «در چشمان یک عاشق» در کنار تمام نمادسازی‌ها و استعاره‌گویی‌ها، به استفاده حداکثری از «دیالوگ» برای به فهم رساندن مخاطب روی می‌آورند. اثری که بر بیان صریح عدم پشیمانی و «لذت بخش بودن اباحه‌گری» آن هم از زبان کاراکتر محوری خود اصرار دارد و این همه را بدون هرگونه ممانعتی و با ارتزاق از «بودجه بیت‌المال» به خورد «مخاطب مسلمان ایرانی» اثر می‌دهد!


از «نابهنجاری‌های بصری» رها شده تا نگرانی عمیق از حضور «نگاه ول‌انگارانه» بر بستر تولیدات و سرایت آن به کلیت فضای فیلمسازی کوتاه!


«در چشمان یک عاشق» یکی از محصولات فیلم کوتاه «دفتر رشت انجمن سینمای جوان» است و در این میان اگر چه پیشتازی سال‌های اخیر این دفتر برای سرمایه‌گذاری بر تولیدات مجعول در عرصه فیلم کوتاه به تولید «قاب‌های اروتیک» و نمایش «سکانس‌های سکس پنهان» ختم نمی‌شود؛ اما چرایی تلفیق این مهم با موضوع حمایت‌های معنوی چند سال اخیر این دفتر از تولیدات سیاست‌زده آن هم با طعم‌های به شدت «فمینیستی» و حالا بعضا برخوردار از فکت‌های صریح و المان‌های همسو با ادبیات «فرقه ز. ز.آ» موضوعی قابل بررسی و ارزیابی است. موضوعی که نمود بارز آن را می‌توان در فیلم کوتاه «دخترک قاصدک‌ها» به عنوان یکی از آثار حاضر در «بخش ملی چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران» مشاهده نمود.


از «نابهنجاری‌های بصری» رها شده تا نگرانی عمیق از حضور «نگاه ول‌انگارانه» بر بستر تولیدات و سرایت آن به کلیت فضای فیلمسازی کوتاه!


پس اگر چه بررسی جوانب و چرایی سایه سنگین ادبیات معاندانه سیاسی بر طیف قابل توجهی از تولیدات حاضر در «چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران» و ابعاد تولید این حجم از آثار برخوردار از المان‌های اپوزیسیونی و بعضا به گونه‌ای صریح در مواجهه با «نظام جمهوری اسلامی» مجالی مختص به خود را می‌طلبد؛ اما با این همه همچنان باید امیدوار بود تا به واسطه تداوم حضور «بهروز شعیبی» ، نوع مدیریت لجام گسیخته و کم‌خردانه سال‌های اخیر «انجمن سینمای جوان» به نوعی از صلاح و آرامش عقلایی نایل آمده و با پالایش فوری و رها ساختن دفاتر استانی و شهرستانی این انجمن از غلبه جریان مدیریتی کم‌سواد و ساده‌لوح و بعضا حتی وابسته به جریان نفوذی همراه شود. سامان و قراری که قطعا می‌تواند نقش موثری در اصلاح روند و جریان‌سازی در عرصه فیلم کوتاه در کشور شود. اقدامی که قطعا مانع تولید هجویه‌هایی نظیر فیلم کوتاه «سرود کلنل» آن هم با ارتزاق از «بودجه بیت‌المال» و به عنوان یکی از نمونه «مصوبات شورای پیچینگ انجمن سینمای جوان» در دوران مدیریت گذشته خواهد شد. اثری که نه تنها از موقعیت دراماتیک و خلق داستان در فیلم کوتاه برای معرفی بخشی هر چند کوتاه از ابعاد اسطوره‌ای «کلنل محمدتقی‌خان پسیان» به عنوان یکی از چهره‌های درخشان تاریخ معاصر ایران استفاده نمی‌کند؛ بلکه تمام تلاش خود را معطوف تخریب شخصیت وطن‌پرست و آرمانگرای این «سرباز وطن» و نظامی تحصیل‌کرده به عنوان اصلی‌ترین رقیب کاریزماتیک «رضا شاه پهلوی» به یک نظامی بی‌سواد و کاملا دست‌نشانده می‌نماید!


از «نابهنجاری‌های بصری» رها شده تا نگرانی عمیق از حضور «نگاه ول‌انگارانه» بر بستر تولیدات و سرایت آن به کلیت فضای فیلمسازی کوتاه!


البته شاید قصد و غرض مشخصی برای تولید آثاری همچون فیلم کوتاه «سرود کلنل» نتوان یافت و در علت‌یابی چرایی تولید اینگونه آثار بیش از هر چیز به نقش موثر عامل بی‌سوادی و عدم توجه لازم به محتوای آثار و در مقابل تمرکز بیش از اندازه به فرم و ... رسید! با این همه لازم است تا به این مهم توجه داشت که تولید برخی از این آثار می‌تواند موجب ایجاد تغییراتی جبران‌ناپذیر در «حافظه عمومی جامعه» و بالاخص نسل جوان به عنوان مخاطبان نسبتا فراگیر فیلم کوتاه شود. اتفاقی که حتی بر فرض وجود نگرش‌های دغدغه‌مندانه می‌تواند منجر به تولید آثاری نظیر فیلم کوتاه «متولد تهران» گردد. اثری که بیش از هر چیز بر ضد خود مبدل شده و از کارکردی مستندگونه برای تحت ستم نشان دادن افغانستانی‌های مقیم ایران و مهمتر از آن مواجهه با «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» برخوردار گردیده است. اثری که نادانسته در مسیر اهداف رسانه‌ای دشمن گام برداشته و به بهانه بیان حرف حقی در باب مشکلات برادران و خواهران فارسی زبان و هم ریشه افغانستانی، به جانب تفریط رفته و در حد بضاعت خود اقدام به تصویرسازی و بخشیدن وجهه‌ای فرصت‌طلب از انسان ایرانی می‌نماید. تصویرسازی مخربی که به واسطه ندانم‌کاری افرادی بی‌تخصص و تازه مدیر شده، وجاهتی مخدوش به «ایران و ایرانی» می‌بخشد و به صورتی سرگردان سعی می‌کند تا موجودیتی مظلوم و تحت ستم از افغانستانی‌های مقیم ایران را به نمایش بگذارد.


از «نابهنجاری‌های بصری» رها شده تا نگرانی عمیق از حضور «نگاه ول‌انگارانه» بر بستر تولیدات و سرایت آن به کلیت فضای فیلمسازی کوتاه!


سوای نظر از ماهیت پیام تحقیرآمیز و ضدملی فیلم کوتاه «متولد تهران» نکته تاسف‌برانگیز آن است که این اثر با سرمایه و بودجه مجموعه‌ای نوپا به نام «مؤسسه فرهنگی هنری امام روح الله (ره)» تولید شده است. موسسه‌ای که ضمن وابستگی و حضور در منطقه عباس آباد تهران، ظاهرا به عنوان زیر مجموعه «ستاد مرکزی قرب بقیه الله (عج)» جایابی شده و حالا گویا می‌خواهد بار دیگر چرخ را از نو بسازد و خطاها و اشتباهات «سازمان هنری رسانه‌ای اوج» را طی یک دهه گذشته تکرار کند. «اوجی» که حالا با وجود تغییر ریاست خود در سال گذشته و حضور «سید محمد هاشمی» بر مصدر ریاست، همچنان از بن‌مایه کج خود خلاصی نیافته است. سازمانی که مسیر کج برخی از تولیدات آن را می‌توان در «چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران» و با مشاهده آثاری همچون فیلم ضدامنیت ملی «تخطی» مورد توجه قرار داد. اثری که با سوء استفاده از معضلات ملموس اجتماعی، بر موضوع «ناکارآمدی نظام اسلامی» متمرکز می‌شود و نوعی از چرخه معیوب حکمرانی در کشور را به نمایش می‌گذارد و مخاطبان دغدغه‌مند خود را به راهکار شورش اجتماعی علیه حاکمیت فراخوانده و صراحتا به تبلیغ گونه‌ای از «آنارشیسم» می‌پردازد. اثری که خواسته و یا ناخواسته در مسیر یکی از اهداف تعیین شده «جبهه معارض انقلاب اسلامی» گام بر داشته و توانسته در حدبضاعت خود و به شیوه یک «عنصر نفوذی» طیف مخاطبان معتقد به انقلاب اسلامی این اثر را نسبت به پذیرش نسخه دشمن و تجویز «شورش بر علیه قوانین» مجاب سازد!


از «نابهنجاری‌های بصری» رها شده تا نگرانی عمیق از حضور «نگاه ول‌انگارانه» بر بستر تولیدات و سرایت آن به کلیت فضای فیلمسازی کوتاه!


ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.