به گزارش سینماپرس، سیدمحمد بهشتی در نشست روایت وطن در سینمای ایران که در بنیاد ایرانشناسی برگزار شد، گفت: سینمای ایران نسبت خود را با ایران برقرار کرده است. امسال آخرین سال چشم انداز ۲۰ ساله است؛ یک سری اهداف در این چشماندازها مشخص شده بود که سینمای ایران به همه این اهداف پیش از نوشتن چشم انداز ۲۰ ساله رسید.
مدیرعامل سابق بنیاد سینمایی فارابی با اشاره به تاریخچه شکلگیری سینمای ایران پس از انقلاب گفت: در سال ۶۲ که میخواستیم برنامهریزی برای سینمای ایران را شروع کنیم یک سوال اساسی داشتیم که آیا ما میتوانیم سینما داشته باشیم؟ ممکن است در حال حاضر این سوال جالبی باشد اما آن زمان از بین ۲۰۰ کشور جهان ۲۰ کشور هم سینما نداشتند. درست است ما پیش از انقلاب هم سینما داشتیم، مصر و ترکیه هم سینما داشتند اما در آن سالهای پس از انقلاب هیچ کدام نه مصر و نه ترکیه سینما نداشتند.
وی ادامه داد: به هر جهت بعد از گفتوگوها به این نتیجه رسیدیم که بله میتوانیم؛ چون اینجا ایران است چون زبان ما فارسی است و خیلی از آدم ها میتوانند با آن ارتباط بگیرند. ما فرهنگی غنی و تاریخی کهن داریم بسیاری از کشورها برخوردار از این ظرفیتها نیستند. بعدها هم مشخص شد ما اشتباه نکردیم و میتوانستیم سینما داشته باشیم.
بهشتی با اشاره به ویژگیهای فرهنگ ایران در همه هنرها گفت: این سینما میتوانست برخوردار از ویژگیهایی باشد که در همه جای جهان به جا آورده شود که این سینمای ایران است؛ مثل قالی ایران روی قالیهای ما نوشته نشده که این برای ایران است اما همهجا قالی ایران شناخته شده و بقیه شرافت خود را از قالی ایران میگیرند.
مدیرعامل سابق بنیاد سینمایی فارابی با تاکید بر حضور سینمای ایران در جهان گفت: امروز تقریبا هیچ جشنواره معتبری در جهان نیست که جایزه آن را نبرده باشیم؛ این به این دلیل است که ایران بنا به سابقه تاریخی خود، جهانی بوده است.
وی با بیان اینکه حالا میتوانیم در جهان بگوییم که سینمای ایران داریم، گفت: امروز بنابر طبقهبندیها میتوان گفت سینمای آمریکا، اروپا، هند، آسیای جنوب شرقی داریم و همچنین سینمای ایران نیز داریم. سینمای ایران به همان نسبتی شناخته میشود که معماری ایرانی و باقی هنرهای ایرانی هم شناخته میشوند؛ آنچه مشترک است شعر ایران است. ما توانستیم در سینمای ایران شعر ایرانی را بسراییم.
بهشتی با اشاره به فشارها بر سینمای ایران گفت: ما هیچ چیزی به اندازه سینما نداریم که در طول سالهای بعد از انقلاب متهم و تحت فشار باشد. از آن فشارهایی که الماس پدید میآورد. سینمای ایران همیشه تحت این فشارها بوده؛ کاش این فشار را به صنعت وارد میکردند. صنعت ما هم متهم است کشتههای جاده ها صنعت کشاورزی هم متهم است آب مصرفی ما چرا آنها متهم نمیشوند؟ چون صنعت و کشاورزی توسعه شهری راه و ترابری نسبتی با ایران ندارد. یکی از معدود جاهایی که نسبتی با ایران برقرار کرد سینمای ایران بود. نسبت با ایران واجب است و اگر کسی نسبتی با ایران نداشته باشد باخته است.
وی افزود: سینما برای این مهم به صراحت از ایران صحبت کرده. از فیلم های «باشو» تا «ای ایران». آن هم در زمانه ای که گفتن اسم ایران مجازات هم داشت. بعضی فیلم ها هم تلویحی از ایران صحبت کردند، بعضی فیلمها مثل «مهمان مامان» تلویحی تر از ایران صحبت کرده؛ اینکه چطور ایرانی ها هنر قرار در بی قراری دارند یا فیلم «آفساید» از اساس مبتنی بر قانونگریزی است اما در باطن به قانونگرایی روی میاورد.
ایران مرز ندارد
بهشتی ادامه داد: مفهوم مرز برای ما نیست؛ مرز برای اروپایی ها و غربیهاست. ما هیچ گاه مفهومی تحت عنوان مرز تعیین شده نداشتیم. ایران پس کجاست؟ ایران هر جایی است که نوروز هست، هرجایی که شاهنامه معتبر است ایران است. اینجایی که ما نشستیم هم دل ایران است. یک جایی ریشه و یک جایی شاخ و برگ ایران است. مفهوم ایران مثل عطر است؛ نمیتوان آن را در یک مرز خاص حبس کرد.
جامعه دچار اختلال در اهلیت خود شده
رئیس سابق بنیاد سینمایی فارابی با بیان اینکه جامعه ما این روزها اهلیت خود را به جای نمیآورد توضیح داد: اتفاقاتی مثل جنگ ۱۲ روزه باید بیفتد تا خودآگاه مردم تعطیل شود و ما بفهمیم چه اهلیتی دارد جامعه. قبلا در قرون اولیه اسلامی هم این وضعیت را تجربه کردیم. فردوسی، نظامی و سنایی چه کردند؟ به یاد ما آوردند که سرزمین ما کجاست؛ به مفهوم جوهری به یاد ما آوردند که سرزمین ما کجاست.
وی افزود: سینما میتواند چنین نقشی را ایفا کند. سینما این شایستگی را دارد که همچون فردوسی و سنایی و نظامی در گذشته به یاد ما بیاورد که که هستیم و کجا ایستادیم.
سینما نقش کنشگری در هویت ملی دارد
علی متقیان، رئیس روزنامه فرهنگی مطبوعاتی ایران در ابتدای این نشست گفت: واقعیت این است که وطن دوستی و تاکید بر عناصر ارزش ها و ارکانهای تاریخی وطن، بخشی از تاریخ فرهنگ و هویت ملی کشور به شمار میرود؛ مشروط بر اینکه در دام قوم گراییها، قبیلهگراییها و نژادگراییهای افراطی گرفتار نشود.
وی افزود: از این رو حب وطن نه تنها نکوهیده نیست بلکه موجبات وحدت و یکپارچگی هر ملتی را فراهم ساخته و موجب پیشرفت هر کشور خواهد شد. یکی از مهمترین ساحتهای تجلی این پیشرفت، بیشک هنر سینماست.
متقیان درباره نسبت وطن و سینمای ایران گفت: وطندوستی در دوران دفاع مقدس به سینمای ایران راه پیدا کرد. در دهن ۶۰ وطندوستی در غالب تقابل با دشمن بعدی و دفاع همه جانبه با دشمن ایرانی اسلامی در سینمای ایران به تصویر کشیده شد اما در دهه های بعدی وطن دوستی گاهی در غالب مادر سختکوش و تلاش برای ماندن در وطن و آبادانی آن رونق یافت.
مدیرعامل روزنامه ایران با اشاره به بازنمایی هویت ملی در هنر سینما گفت: شاید همه هنرها یا رشتههای دیگر نتوانسته باشند همانند پرده نقرهای سینما، وطندوستی را در بستری حسی و عاطفی به تصویر بکشند؛ از این رو باید نقش سینما را نه فقط در بازنمایی وطن بلکه باید در تقویت و تحکیم حس وطن دوستی بازتعریف کرد و جدی گرفت. سینما نه تنها صفحه بازنمایی هویت ملی است بلکه نقش کنشگری در هویت ملی دارد.
وی با بیان اینکه نقش حافظه جمعی در روایات سینمایی اهمیت دارد، توضیح داد: سینما با به کارگیری عناصر دراماتیک به گونهای عمل میکند که هویت ملی را بازتعریف کند. سینما بستری است که ملتها میتوانند خود را در آیینه آن مطالعه کرده و در این قالب هویت خود را بازاندیشی کنند. روایت سینما متکیبر حافظه جمعی ماست که از طریق آیینها و رخدادها انتقال پیدا میکند.
متقیان اظهار داشت: با ظهور سینما این روایتها از سطح کلان و نوشتار به عرصه تصویر حسی ارتقا یافت. عرصهای که تجربه را در هم میآمیزد و با یادآوری گذشته آن را خلق میکند. در این چارچوب فیلمها صرفا آیینهای برای بازتاب گذشته نیستند بلکه به ماشینی بدل میشوند که خاطره را در بستر اکنون بازتولید میکنند. پس سینما نه صرفا به عنوان رسانهای بازگوکننده بلکه به محمل بازآرایی خاطرات جمعی بدل شده و ما را به آن پیوند میزند.
مدیرعامل روزنامه ایران در پایان عنوان کرد: باید قدرت سینما را هم در روایت وطن و هم در تقویت وطن دوستی بیش از گذشته دانست و برای بهرهبرداری از آن بیش از گذشته تلاش کرد. سینما میتواند به حس وطندوستی عینیت بخشیده و آن را تقویت کند.
در ادامه رائد فریدزاده، رئیس سازمان سینمایی با اشاره به نسبت وطن با زبان گفت: وطن نسبت دقیقی با زبان دارد. وطن صدایی است که یک ندا و نوا و الفت را برای ما ایجاد میکند. وطن از یک امر جغرافیایی فراتر میرود و یک امر فراتر از جغرافیا است. فراموشی وطن فراموشی هستی شناختی ماست.
وی افزود: وطن یک پیکره تجربی است که تعلق و تمایز در آن توامان اتفاق می افتد. وطن نسبتی با هویت دارد. ایرانی بودن یعنی جهانی بودن. هویت ایرانی به ذات به شکل تراملی تعریف شده. ایران همیشه درون خودش تصویری از ایران حمل نه تصویری ایستا از هویت ملی بلکه تصویری پویا را حمل میکرده است. هویت ایرانی چند تکه و چند لایه است.
فریدزاده افزود: سینمای ایران همزمان آن پیکره واحد را تراملی نشان میدهد و تکههای فرهنگی را هم به نمایش قرار میدهد. این دو دیدگاه مکمل هم هستند؛ وجه چندلایه بودن و چه تراملیبودن. ما شعر داریم و شاعرانی که در این خصوص گفتند. اینکه مولانا درباره وطن میگوید «این وطن مصر و عراق و اسم نیست، جایی است که آن را نام نیست.»
رئیس سازمان سینمایی با بیان اینکه وطن یک تجربه زبانی وجودی است، توضیح داد: امروز سینمای ایران شناسنامه هویت فرهنگی و تاریخی ماست. چگونه است که هر چه این مساله بومیتر میشود، جهانیتر میشود؟ سینمای ایران پر از ظرافتهایی است که با خود حمل میکند یکی از فیلمهای مهم «جدایی نادر از سیمین» است. آقای فرهادی میگفت این فیلم بومیتر از دیگر آثار من است اما چرا این فیلم تا این حد مورد توجه قرار میگیرد؟
فریدزاده تاکید کرد: دلیل آن وجود المانهای فرهنگ ایرانی در این فیلم است که قابل ترجمه نیست و در اتم فیلم رخنه کرده است. اینکه سیمین در فیلم آلبومی از شجریان را در آخرین لحظات با خود میبرد برای ما قابل درک است، ممکن است آن فرد خارجی این را نفهمد هرچند برداشت خودش را دارد.
با این همه جهانی ترین دستاورد فرهنگی ما امروزه سینمای ایران است.
ارسال نظر