حسین پورقادری/ بسیاری از اندیشمندان و تاریخپژوهان «امام حسن عسکری علیه السلام» را به عنوان یکی از شاخصترین «جهادگران فرهنگی» در طول تاریخ اسلام معرفی مینمایند. شخصیتی که در طول حیات مبارک خود بدون برخورداری از هر گونه ظرفیت «قدرت سخت» و استفاده از ابزارهای نظامی، تنها بر «قدرت نرم» تکیه و تمرکز نمود و در نهایت موفق گردید تا با استفاده هوشمندانه از توان قلم و اندیشه، نه تنها بنمایههای اعتقادی شیعیان را تقویت نماید؛ بلکه نقشی ماندگار در سرنوشت بشریت رقم زده و از یک سو ظرفیت وجودی «انسان کامل» را در معرض استفاده عمومی قرار دهد و از سوی دیگر جامعه بشری را برای ورود به عصر «غیبت حجت» و عدم دسترسی داشتن ظاهری به الگوی ملموس از «انسان کامل» محیا و آماده سازد.
بررسی منابع تاریخی نشان میدهد که با وجود کوتاهی دوران امامت «حضرت عسکری علیه السلام» به حدود شش سال و اعمال فشارها و محدودیتهای بیسابقهای که توسط «حکومت عباسی» در همین دوران کوتاه؛ اما عمق حرکت و ضریب «جهاد فرهنگی» آن حضرت آنچنان گسترده و فراگیر بود که موجب شد تا ضریب نفوذ «تفکر مکتب امامیه» تقریبا تمام پهنه جغرافیای تمدن ایران را در برگرفته و از «هرات» و «غزنی» تا «پنجاب» و «سند» در شرق و بخش عمومی «فلات آناتولی» و «منطقه قفقاز» در شمال و حدود جغرافیای «خلیج فارس» در جنوب را تحت حمایت و گسترده فعالیت «شبکه وکالت مکتب امامیه» قرار دهد.
پس اگر چه مراقبتهای شدید و پیچیده امنیتی و محدود کردن ارتباط «امام حسن عسکری علیه السلام» با عموم مردم سبب شد تا مسائل شخصی و خانوادگی آن حضرت نیز تحت تاثیر این محدودیتها واقع شود و حتی موضوع ازدواج ایشان با «حضرت نرجس سلام الله علیها» به صورتی کاملا مخفیانه و با رعایت دقیق جنبههای حفاظتی انجام پذیرد. اما با وجود تمام این محدودیتها، فعالیتهای هوشمندانه «امام عسکری علیه السلام» در «عرصه فرهنگی» از یک سو دارای گستره جغرافیایی بیسابقهای میباشد و از سوی دیگر با نوعی تجهیز و مقدمهسازی برای صدور «فرمان آتش به اختیار» همراه است. فرمانی که حدود ۷۰ سال پس از «شهادت امام عسکری علیه السلام» و در سال ۳۲۹ هجریقمری صادر شد و مقدمه آن مدل «جهاد فرهنگی» آن حضرت در طول همان بازه ۶ ساله امامت خود بود.
مدل حرکت فرهنگی «امام حسن عسکری علیه السلام» بر محور آمادهسازی پیروان برای «شناخت راه وصال» و ارتقای تواناییهای فکری، معنوی و اجتماعی عموم شیعیان، به نحوی با متمرکز ساختن اقشار و تودههای مختلف اجتماعی ایشان بر «مقصداندیشی» ، «مقصدشناسی» و «مقصدیابی» همراه گردید. اقدامی که «اجتهاد لله» و «تفقه فی الدین» را در مرتبه اعلای ثواب و عبادت قرار داد و موجب شد تا اصل حضور و برخورداری از فیض وجودی «امام معصوم علیه اسلام» به عنوان «انسان کامل» تا حد زیادی برای شیعیان مرتفع گردد و عدم دسترسی به وجود ملموس «امام معصوم علیه اسلام» موجب اضمحلال پیروان و معتقدان به «تفکر مکتب امامیه» نشود.
بر این اساس میتوان کارویژه اصلی دوران کوتاه امامت «حضرت عسکری علیه السلام» را تجهیز جامعه اسلامی به اسباب و لوازم «اجتهاد لله» و «تفقه فی الدین» معرفی نمود. اقدامی که به عنوان یک «جهاد فرهنگی» عظیم موجب شد تا پیروان و معتقدان به «تفکر مکتب امامیه» بتوانند از طریق شبکههای فرهنگی، آموزشی، مذهبی و سیاسی، ضمن حفظ گستره جغرافیایی، اصالت تفکری و اعتقادی خود را حفظ نموده و دچار تحریف بنمایههای عقیدتی و تشقق آرای اصولی خود نشوند و با آغاز فرایند «غیبت کبری» از سال ۳۲۹ هجری، به اضمحلال تفکری و انزوای اجتماعی مبطلا نگردند.
پس اگر چه الگوی رفتاری «امام حسن عسکری علیه السلام» همچون دیگر امامان معصوم علیهالسلام در عرصه «جهاد فرهنگی» و «هدایت انسان» یک الگوی ویژه بود که در سه سطح «جامعهسازی» (Community building) اقدام به فعالیت و کنشگری مینمود. اما باید توجه داشت که مهمترین شاخصه فعالیت و «حضرت عسکری علیه السلام» که در فرایند عملیاتی «جهاد فرهنگی» ایشان ظاهر گردید، پیوند زدن رسمی و نشاندار سیستمی با عنوان «سیستم وکالت» به قید «ورع» بود. قیدی که موجب شد تا افرادی حاضر در «جبهه فرهنگی مکتب امامیه» در هر مقطعی از تاریخ به واسطه سطح و میزان «ورع» مورد رجوع تودههای مختلف اجتماعی از پیروان و معتقدان به «تفکر مکتب امامیه» قرار گیرند.
به عبارتی دیگر؛ اصالت بخشیدن به افرادی حاضر در «جبهه فرهنگی مکتب امامیه» با گزاره «ورع» همان شاخصه «جهاد فرهنگی» وجود نازنین «حضرت عسکری علیه السلام» بود که موجب شد تا «قدرت نرم شیعه» هیچگاه دچار کمبود و نقصان نشود و به نوعی ضامن حفظ و استحکام پیوند «شیعیان» در دوران «غیبت امام معصوم علیه السلام» گردد و ایفای نقش روح بخش «امام معصوم علیه السلام» در اداره امور اجتماع و شئون مختلف زندگی را با وجود گذشت بیش از چند قرن از «غیبت کبری» همچنان مشهود سازد و مهمتر از همه تاب آوری اقشار مختلف اجتماعی از پیروان و معتقدان به «تفکر مکتب امامیه» را در «عصر غیبت» بالا برده و دوران گذار «انتظار» را نه به دوران انفعال و انزوا، بلکه به دوران پویایی و تحرک و آمادهسازی اجتماعی برای «عصر ظهور» مبدل نماید.
از این جهت است که وجود نازنین «امام حسن عسکری علیه السلام» به تمامی افرادی که قصد حضور در «جبهه فرهنگی مکتب امامیه» داشته و دارند، به صراحت میفرمایند «أورع الناس من وقف عند الشبهة وأعبد الناس من أقام علی الفرائض وأزهد الناس من ترک الحرام وأشد الناس اجتهاداً من ترک الذنوب»؛ پرهیزگارترین مردم کسی است که وارد «کار مُشتَبه»، «سخن مُشتَبه» و «عقاید مُشتَبه» نشود؛ مطلبی که مبرهَن نیست آن را نپذیرد تا «ورع فکری» داشته باشد؛ سخنی که مستدل نیست نگوید تا «ورع در گفتار و نوشتار» داشته باشد و کار مشکوک نکند تا در مقام کردار و «عمل متورع» باشد، «فرائض الهی» را انجام بدهد تا جزء «عابدترین مردم» عصر خود باشد، از محرّمات بپرهیزد تا جزء «زاهدترین مردم» عصر باشید و بکوشد که از گناه نجات پیدا کند.
در پایان باید به این نکته توجه داشت که شیوه رفتاری «حضرت عسکری علیه السلام» برگرفته از آموزههای وحیانی است و اساس «جهاد فرهنگی» آن حضرت متکی بر همان بیان نورانی در بخش سوره مبارکه «طلاق» است که در آن «خداوند تبارک وتعالی» میفرماید» «مَن یتَّقِ اللَّهَ یجْعَل لَهُ مَخْرَجاً وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لاَ یحْتَسِبُ»؛ یعنی کسی اهل وارستگی و پرهیزکاری باشد ما برون رفت را نشانش میدهیم که کجا حق است کجا باطل است چه حق است چه باطل است یک وقت هست انسان حق را از باطل تشخیص نمیدهد واقعاً گیر است در بحران سیاسی است متحیر است حیارا است یک وقتی حق تشخیص می دهد خودش به وظیفهاش عمل می کند دوستانش را هم هدایت می کند اما فریاد نمی کشد که تنش ایجاد بکند یک وقت هست نه حق را تشخیص می دهد و جای فریاد و خروش هم هست که باید جامعه را بیدار کرد مبارزه کرد آن بخش خاص خودش را دارد که در همه این حالتها پیروان و معتقدان به «تفکر مکتب امامیه» تنها گروهی هستند که میتوانند در عصر فقدان حضور «انسان کامل» به مسیر و امر «حق» واقف آمده و با «سلامت» طی طریق نمایند. انشاءالله
ارسال نظر