فاطمه سادات ناظمی/ همه ساله با فرا رسیدن ۱۷ مرداد «روز خبرنگار» یاد و خاطره «شهید محمود صارمی» و تمامی خبرنگارانی که در راه حقیقت جان خود را فدا کردهاند، گرامی داشته میشود و فرصتی برای توجه به این گروه مهم در جامعه را فراهم میسازد. گروهی که از یک سو نقشی بیبدیل در «آگاهی بخشی عمومی» ایفا نموده و از سوی دیگر بخش قابل توجهی از «امنیت روانی جامعه» در ارتباط مستقیم با اقدام و عمل ایشان قرار داد. قشر مهم و گاه مغفول که به عنوان اصلیترین عناصر و بازیگران «قدرت نرم» در یک جامعه محسوب میشوند و «عمق رسانهای» بیش از هر چیز با وجود ایشان تعریف میگردد. در این میان بزرگداشت امسال این روز بالاخص با توجه به وقایع و اتفاقات ماههای اخیر و مشخصا «دفاع مقدس ۱۲ روزه» مرور چند نکته را خالی از لطف نمیسازد:
۱/ همواره «خبرنگاران» در خط مقدم و در کانون اصلی «جنگ روایتها» قرار دارند. «جنگ نرمی» که از دیرباز موضوعیت داشته و امروزه با تنوع و گستره عملکرد «رسانهها» به اوج خود رسیده و از ابعاد ویژهتری برخوردار شده است. «جنگی تمام عیار» که نه با سلاحهای سنتی، بلکه با کلمات، تصاویر و معناها شکل میگیرد و در فرایند آن هر «روایت» تلاشی است برای «ساختن تصویری» در ذهن و مخاطب و شکل دادن به باورهای و یارگیری ایشان در دو سمت جبهه نبرد. نبردی که در آن «حق» و «باطل» با نوعی از درهم آمیختگی مواجه است و در فرایند آن، گروههای باطل و کشورهای مستکبر با بهرهگیری از داستانسرایی، اطلاعات و پیامهای گوناگون تلاش میکنند تا تصویر و برداشت عمومی از واقعیتها را شکل داده و جهتدهی کنند. در این میدان پیچیده، هر طرف سعی دارد روایت خود را به عنوان حقیقت غالب به جامعه تحمیل کند و از این راه بر افکار عمومی، سیاستها و فرهنگ تأثیر بگذارد و در این مصاف است که «خبرنگاران» از نقشی بیبدیل و تعیینکننده برخوردار میباشند.
۲/ «روز خبرنگار» در تقویم ملی کشور اگر چه به نام «شهید خبرنگار» گره خورده است؛ اما کمتر به وجاهیت «شهادت دهنده بودن خبرنگاران» توجه میشود. این در حالی است که «خبرنگاران» نه تنها «شاهدان» صحنههای واقعی و اتفاقات و رویدادهای زندگیاند، بلکه «شهادتدهندگان» بیصدایی هستند که پس از رسیدن و کشف «حقیقت» آن را با قلم خود روایت و مستندسازی میکنند. پس اگر چه «خبرنگاران» مانند خیلی از مردم عادی در مرحله نخست «شاهد» هستند و میبیند؛ اما در مرحله بعد در مقام «شهادت» قرار گرفته و دیدههای خود را گزارش میدهند و با قلم و کلام خود به روایت آنچه که شاهد بودهاند نشسته و آن را برای همیشه تاریخ ثبت و ضبط مینمایند.
۳/ «دسترسی آزاد به اطلاعات» و «امنیت شغلی» و «امنیت حرفهای» از مهمترین و بنیادیترین «حقوق خبرنگاران» در هر جامعهای به شمار میروند. حقوقی که متأسفانه تلاش برای مطالبه و اجرای آن در «ایران» اغلب با برچسب خوردن به عنوان «اپوزیسیون جمهوری اسلامی» همراه میشود. برچسبی که اگر چه برخی از «خبرنگاران» با نوع «عملکرد ضد ملی» خود به مراتب شایسته کسب آن میباشند و این افراد اساسا با تنظیم فعالیت حرفهای خود در مسیر کسب چنین برچسبی گام بر میدارند و در نهایت همچون «محسن سازگارا» و «مسیح علینژاد» و «مجتبی واحدی» و ... ماهیت پلید خود را با فرار به آن سوی مرزها افشا میکنند و ...؛ اما واقعیت آن است که طیف گستردهای از «خبرنگاران» به دنبال مطالبه و اجرای آن در جهت تقویت بنا و ساختار «نظام جمهوری اسلامی» و به منظور برطرف ساختن نقایص میباشند. از این جهت لازم است تا نهادهای اطلاعاتی و امنیتی با مراقبت ویژه از «خبرنگاران» به همراهی با آنها در جهت مطالبه این «حقوق» اقدام نموده و با چشمان بیدار مواظب افتادن «خبرنگاران دغدغهمند» به دام مافیا و «شبکه نفوذ رسانهای» و جذب و جلب نظر و همراهی واقعی ایشان توسط «اپوزیسیون جمهوری اسلامی» باشند.
۴/ «رئیسجمهور» در بازدید خود از «سازمان صداوسیما» به درستی اشاره کرد که «در دنیا برخی خود فروختههایی هستند که اخبار را براساس نیت های شوم متجاوزان مدیریت می کنند، در مقابل آنها خبرنگارهای آگاه و از جان گذشتهای هم در ایران، منطقه و غزه داریم که صدای مظلومیت و تجاوز صهیونیستها در منطقه را به گوش جهانیان میرسانند» . حالا باید منتظرماند و دید که آیا با وجود چنین فهم دقیق و نگاه روشنی توسط عالیترین مقام اجرایی در کشور، اتفاق خاصی در جهت تقویت بنیه و حمایت از «خبرنگارهای آگاه و از جان گذشته» خواهد افتاد و حداقل امکانات مالی و معنوی لازم در جهت ادامه حیات و فعالیت ایشان تامین خواهد شد و در مقابل آیا ساختارهای امنیتی کشور موظف به برخورد قطعی با «عناصر فروخته» خوامند شد؟
۵/ حدود دوسال است که «طوفان الاقصی» موجب شده تا مبارزه با صهیونیسم و تفکرات انحطاتی یهود بین الملل، اولویتی اصلی و اساسی برای تمامی آزاد اندیشان و آزادمنشان در سراسر جهان محسوب شود، اما متاسفانه این مبارزه هیچ گاه در عرصه عمل تا کنون صورتی هنرمندانه به خود نگرفته و در این میان نه تنها «خبرنگاران» بدون در نظر گرفتن برخی اقدامات ترجمهای و معدود و انگشت شمار تحلیلهای جامع، کارنامه ای بسیار ضعیفی را در پرداخت به این موضوع مهم و اصلی دوران خود بر جای گذاشته است؛ بلکه حتی «واحد مرکزی خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی» نیز نتوانسته حداقل وظیفه خود را در این رابطه انجام دهد و در یک کمکاری عجیب سعی نموده تا با مشتی برنامههای کفتگومحو کم رمق ضعف عملکرد خود در تولید خبر و گزارش خبری متعدد و متکثر در این زمینه را بپوشاند.
۶/ پُرواضح است که میان طیف های مختلف «خبرنگاران» در بخشهای مختلف، نوعی از ارتباط تنگاتنگ با «روابط عمومیها» وجود دارد. ارتباطی ضروری و لازم که هیچ تردیدی در اصل وجودی آن نیست و اساسا اصلیترین پل ارتباطی میان «خبرنگاران» و هر یک از نهادها و سازمانها، عنصری به نام «روابط عمومی» است. اما در این میان متاسفانه برخی «خبرنگاران» با دور شدن از شان و وظیفه حرفهای خود در کشف حقیقت و انعکاس آن، خود را بعضا «روابط عمومی» سازمانها و نهادها پنداشته و از این جهت بجای «تولید خبرهای مستند» و تهیه متون تحلیلی و گزارشی با استفاده از فرایندهای کارشناسی و تحقیقاتی و ... اقدام به تولید محتواهای «پرپاگاندا» و «تبلیغاتی» مینمایند. مطالب جهتداری که با وجود تنظیم به صورت و ظاهر «خبر»، اغلب صرفا بازتابدهنده منافع و اهداف سازمانهای مربوطه است. اتفاقی که به عنوان یک آفت در عرصه «خبرنگاری» شناخته میشود و از یک سو باعث میشود استقلال و بیطرفی «خبرنگاران» و جایگاه اصیل و مأموریت اصلی آنها در پیگیری حقیقت، پاسخگویی و ایفای نقش نظارتی در جامعه مخدوش گردد و از سوی دیگر منتج به تضعیف و تنزل «مرجعیت اخبار داخلی» برای جامعه شود.
۷/ به همان نسبت که انحراف در عملکرد «خبرنگاران» و تغییر نوع فعالیت ایشان به عنوان «روابط عمومی» نهادها و سازمانها میتواند موجب تنزل استقلال و بیطرفی «خبرنگاران» شود؛ در مقابل خبررسانی درباره «پیشرفتهای جمهوری اسلامی» نه تنها یک مسئولیت انسانی و حرفهای ایست، بلکه یک وظیفه ملی و ادای دینی است به ملت بزرگ ایران و به تاریخی که با تلاش، مقاومت و همت عموم جامعه این دستاوردهای ارزشمند را رقم زده است. پس اگر چه این نوع اطلاعرسانی به شدت توسط «شبکه نفوذ رسانهای» مورد هجمه واقع میشود و خبرنگاران با چنین روحیهای حتی در فضای شغلی با بایکوت و تمسخر روبرو میگردد و ...؛ اما یک نیاز اصلی در فضای رسانهای موجود است. اتفاقی که لازم است با صداقت مورد پیگری ویژه واقع و به آگاهیبخشی دقیق و واقعنگرانه درباره مسیر توسعه کشور کمک کند و در شرایط کنوی نقش اساسی خود را در تبیین موفقیتها و چالشهای پیش رو «ایران اسلامی» ایفا نماید.
۸/ قطعا خبررسانی درباره «پیشرفتهای جمهوری اسلامی» به معنای چشم بستن بر روی ضعفها مدیریتی و ناکارآمدیهای اجرایی در عرصههای مختلف اقتصادی و سیاسی و فرهنگی نیست. البته چند وقتی است که سوء استفاده از «دفاع مقدس ۱۲ روزه» توسط نهادهای اجرایی موجب شده تا هر صدای معترض به نحوه مدیریت اجرایی در کشور به عنوان «ضد وحدت» معرفی گردد. این در حالی است که متاسفانه پیگیری دو استراتژی «حقنه دستاوردهای کاغذی» و «تَحمیق افکار عمومی» آنچنان در طول عمر «دولت چهاردهم» و مشخصا در طی یک سال گذشته و در تمامی عرصههای اجرایی کشور اعم از سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و ... در جریان است که کمتر «خبرنگار» توانمندی جرات و فرصت پرسشگری از دولتمردان را پیدا میکند و اجازه مییابد تا متولیان اجرایی دولت چهاردهم را به نمایندگی از «افکار عمومی» به جهت عملکرد ضعیف و ناقص خود در طی یکسال گذشته مورد پرسشگری قرار دهند. وضعیتی اسفناک که جایگاه «خبرنگاران» را به سطح مخابره کننده سخنرانیهای تکراری و گفتارهای غیر مستند مدیران اجرایی تنزل داده و حرفهای خارج از عرف و تپقزدنهای مدیران را به پربازدیدترینهای خبری مبدل ساخته است.
ارسال نظر