چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۴ - ۱۷:۱۱

نیم‌نگاهی به لزوم مراقب از جولان «شبکه نفوذ» در دوران آتش بس (۲)

لزوم مواجهه فوری و قدرتمند با «شبکه نفوذ فرهنگی» در فرصت طلایی «آتش بس»

سبک زندگی؛ نفوذ فرهنگی

سینماپرس:  ایجاد غفلت و انحراف جامعه و متولیان از توجه به فعالیت پیچیده و هدفمند «شبکه نفوذ دشمن» یکی از وظایف «شبکه نفوذ فرهنگی و رسانه‌ای» در وضعیت «آتش بس» است. وظیفه‌ای که از یک سو با سیاسی و جناحی‌کردن مسئله‌ی «نفوذ»  همراه می‌شود و از سوی دیگر با معطوف ساختن جامعه به حواشی انحرافی موجب تضعیف مقابله‌ی نظام‌مند با پروژه‌های پیچیده‌ و «شبکه گسترده نفوذ» می‌شود.

فاطمه سادات ناظمی/ بیش از سه هفته است که کشور در شرایط «نه جنگ، نه صلح» به سر می‌برد و اگر چه دیگر از تهاجم نظامی مستقیم و جنگ تحمیلی رژیم صهیونی و آمریکای جنایتکار علیه ایران اسلامی خبری نبوده؛ اما در این شرایط نه تنها از شدت فعالیت «شبکه نفوذ فرهنگی و رسانه‌ای دشمن آمریکایی و صهیونی» کاسته نشده، بلکه مرور عرصه و میدان نشان می‌دهد که حتی بر گستره فعالیت این شبکه افزوده گردیده و از این جهت بر آن شدیم تا در سلسله یادداشت‌هایی با عنوان «نیم‌نگاهی به لزوم مراقب از جولان «شبکه نفوذ» در دوران آتش بس» که بخش نخست آن هفته گذشته تقدیم گردید؛ به مرور نکاتی در این باره بپردازیم:

۱/ وضعیت «آتش بس» (Ceasefire) و شرایط «نه جنگ، نه صلح» بیش از هر چیز شبیه همان ۱۵ دقیقه‌ای است که در «مسابقات فوتبال» بازیکنان دو تیم به رختکن می‌روند و فرصتی به دست می‌آورند تا ضمن تجدید قوا، فریاد مربیان را بشوند و در استراتژی‌ها و تکنیک‌ها و تاکتیک‌های حملات آفندی و دفاع پدافندی خود بازنگری نمایند. فرصتی ویژه و البته ناپایدار که عموما در زیر سایه «شعارهای صلح‌طلبانه» ایجاد می‌شود و مانند استراحت بین دو نیمه می‌تواند سرنوشت «جنگ» را دگرگون سازد. در این میان بازنده آن طرفی است که سرخوش از «پایان جنگ» به توهم «فرصت دیپلماسی» دچار شود و با بی‌خیالی فرصت و وقت محدود خود در دوران «آتش بس» را سپری کند و اسیر محاسبات اشتباهی شود که توسط «شبکه نفوذ فرهنگی و رسانه‌ای دشمن» به او حقنه می‌شود و او را دچار خلسه می‌کند.


لزوم مواجهه فوری و قدرتمند با «شبکه نفوذ فرهنگی» در فرصت طلایی «آتش بس»


۲/ ایجاد «غفلت عمومی» به منظور دچار ساختن جامعه به «توهم پایان جنگ» (The Illusion of the End of War) یکی از اصلی‌ترین وظایف «شبکه نفوذ دشمن» در هر جنگ و منازعه‌ای است. اتفاقی که مشخصا در طی بازه زمانی ۱۹ فروردین ۱۴۰۴ هجری‌شمسی تا ساعاتی پیش از آغاز رسمی تقابل نظامی رژیم صهیونی و آمریکای جنایتکار در سحرگاه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ هجری‌شمسی ادامه داشت و عموم افراد جامعه را دچار نوعی «غافلگیری پرهزینه» نمود. غافلگیری خسارت‌باری که با وجود انکه در آن مقطع زمانی منتج به «شهادت» تعداد قابل توجهی از «ملت مسلمان ایران» گردید؛ اما حالا به واسطه حضور قدرتمند «شبکه نفوذ فرهنگی و رسانه‌ای دشمن» و ایجاد سراب مشروط ساختن از سرگیری مذاکره با آمریکا به واسطه تضمین عدم حمله نظامی و ...، ظاهرا قرار است تا باردیگر دچار آن شویم!


لزوم مواجهه فوری و قدرتمند با «شبکه نفوذ فرهنگی» در فرصت طلایی «آتش بس»


۳/ پس اگر چه «شوک» ناشی از «غافلگیری حمله رژیم صهیونی» به واسطه حضور موثر شخص «امام خامنه‌ای» به سرعت رفع گردید و برخورداری ویژه «نائب امام زمان عج الله تعالی فرجه» از «استعانت الهی» موجب شد تا «سازمان رزم کشور» با وجود از دست دادن چند سطح از فرماندهان اصلی و شاخص خود، در حداقل زمان ممکن موفق به بازیابی شود و در کمتر از ۲۴ ساعت با چندین موج از «حملات موشکی» رژیم صهیونی را مواجه و یهودیان ساکن اراضی اشغالی را به صورتی وحشت زده و سرگردان در پناه‌گاه‌های زیر زمینی سازد و ...؛ اما این همه به هیچ عنوان نمی‌تواند نقیصه موجود در بدنه اجرایی کشور را پوشش دهد و از ابعاد و جوانب اقدام موفق «شبکه نفوذ فرهنگی و رسانه‌ای» در ایجاد «غفلت عمومی» و دچار ساختن جامعه به بیماری «توهم پایان جنگ» (The illusion of the end of war) بکاهد.


لزوم مواجهه فوری و قدرتمند با «شبکه نفوذ فرهنگی» در فرصت طلایی «آتش بس»


۴/ مرور فهرست بلندبالای «دانشمندان شهید» و «نخبگان نظامی شهید» آن هم در بازه‌ای ۱۲ روزه و در طی «جنگ تحمیلی آمریکا و رژیم صهیونی» بیش از هر چیز می‌تواند گواهی بر وجود ضعف در «ساختارهای امنیتی و اطلاعاتی کشور» قلمداد شود. ساختارهایی که حالا لازم است تا با استفاده از فرصت محدود «آتش بس» ضمن پالایش درونی خود از رخنه و گستره عملکرد و فعالیت «شبکه نفوذ دشمن» ، به سرعت در مسیر کلیر نمودن سطوح مختلف سایرحوزه‌های سیاسی، اقتصادی و مخصوصا فرهنگی و رسانه‌ای گام برداشته و بدور از نگاه‌های محافظه‌کارانه و مصلحت‌سنجی‌های متداول موقعیت به وجود آمده را از دست ندهند و در مواجهه با «عوامل فعال شبکه نفوذ» از یک سو گرفتار کندی برخورد به سبب شعارهایی همچون «رافت اسلامی» و ... نشوند و از سو دیگر در تصور رسیدن به «سران شبکه» و «ضربه نهایی» دچار مسامحه و عدم کنش به موقع در مواجهه با «مهره‌های بزرگ» و ... نگردند.


لزوم مواجهه فوری و قدرتمند با «شبکه نفوذ فرهنگی» در فرصت طلایی «آتش بس»


۵/ مرور فهرست بلندبالای «دانشمندان شهید» و «نخبگان نظامی شهید» حکایت از سال‌ها فعالیت پیچیده و هدفمند «شبکه نفوذ دشمن» دارد. شبکه‌ای چندلایه که توانسته فعالیت خود را در سطوح مختلفی از جامعه و در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی و نظامی بسط دهد و به خوبی خود را تا آنچنان سطوح بالایی از ساختارهای اجرایی در کشور برساند که به راحتی موقعیت برگزاری «جلسه به کلی سری شورای عالی امنیت ملی» که با حضور روسای سه قوه و دیگر مقامات ارشد را به دشمن گرا دهد و فرصت کافی برای پیاده شدن طراحی حمله‌ای در مدل مشابه «عملیات ترور شهید سید حسن نصرالله» را برای «آمریکا و رژیم صهیونی» فراهم سازد و آنچنان دقیق این عملیات را انجام دهند که برخی از مسئولان در حین فرار از صحنه مجروح شوند و ...؛ شبکه‌ای که توانسته در طی سالیان متمادی شکل بگیرد و قطعا تا پیش از این وظایف و مسئولیت‌های ویژه‌ای دیگری از جمله «تغییر اولویت و برنامه‌ها» را در سطوح مختلف اجرایی و در عرصه ‌های گوناگون اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به خوبی پیش برد و به انجام مطلوب رساند.


لزوم مواجهه فوری و قدرتمند با «شبکه نفوذ فرهنگی» در فرصت طلایی «آتش بس»


۶/ ایجاد غفلت و انحراف جامعه و متولیان از توجه به فعالیت پیچیده و هدفمند «شبکه نفوذ دشمن» یکی از وظایف «شبکه نفوذ فرهنگی و رسانه‌ای» در وضعیت «آتش بس» است. وظیفه‌ای که از یک سو با سیاسی و جناحی‌کردن مسئله‌ی «نفوذ» همراه می‌شود و نه‌تنها موجب سطحی‌سازی این موضوع حیاتی می‌گردد؛ بلکه آن را از جایگاه اصلی و راهبردی‌اش در منظر عمومی جامعه خارج می‌سازد و فضای رسانه‌ای کشور را به‌جای تمرکز بر آموزش نحوه شناسایی و مقابله با نفوذی‌های واقعی و پنهان، درگیر راستی آزمایی داستان‌های تخیلی و ماجراهایی همچون «همخوابگی ۱۲۰ نفره کاترین اشکدم» می‌سازد و از سو دیگر با معطوف ساختن جامعه به حواشی انحرافی و طرح ادعاهایی همچون «استفاده دشمن از طلسم و اجنه» و ... نه تنها اصل موضوع «نفوذ» و ایجاد موج مطالبه‌گری برای مقابله با «عناصر نفوذی» را در منظر عمومی لوث می‌سازد؛ بلکه موجب تضعیف مقابله‌ی نظام‌مند با پروژه‌های پیچیده‌ و «شبکه گسترده نفوذ» می‌شوند و عملا با تمرکز بر این دو روش و اقداماتی شبیه آن، تمدید حیات و گستره فعالیت «شبکه‌های نفوذ» در دوران پر تنش «پسا جنگ ۱۲ روزه» تضمین می‌نمایند.


لزوم مواجهه فوری و قدرتمند با «شبکه نفوذ فرهنگی» در فرصت طلایی «آتش بس»


۷/ تمامی ساعات و دقایق «جنگ ۱۲ روزه» دارای مصادیق واضحی از برای شناخت و درک گسترده فعالیت و مدل عملکرد «شبکه نفوذ دشمن» در سطوح مختلف و حوزه‌های گوناگون است؛ اما در این میان هدف‌قرار گرفتن مراکز و ساختمان‌های متعلق به «حفاظت و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران» و مشخصا گردآمدن دوباره فرماندهان ارشد «سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» در ساختمانی کشف و شهادت دست جمعی سرداران «محمد کاظمی» ، «حسن محقق» و «محسن باقری» و ... ، آن هم در سومین روز از «آغاز جنگ تحمیلی آمریکا و رژیم صهیونی» ؛ رخنه «شبکه نفوذ دشمن» در سطوح عالی و حتی فرماندهی را هویدا می‌سازد؛ بلکه می‌تواند به عنوان ابهامی جدی برای «واحدهای ضدجاسوسی» مستقر در تمامی ساختارهای اطلاعاتی و امنیتی کشور و در راس آن «ریاست شورای هماهنگی اطلاعات کشور» محسوب شود. اتفاقاتی ویژه که در صورت رخوت و کندی عملکرد «نهادهای فرهنگی انقلاب اسلامی» در «روایت اول» و افتادن در دام «شبکه نفوذ فرهنگی و رسانه‌ای» برای توجیه سکوت و عدم روایتگری مطلوب، منتج به فراهم آمدن فرصت و موقعیت روایتگری برای «دشمن» می‌شود و قطعا دست بنگاه‌ها و کمپانی‌های مختلف فیلمسازی یهودی در «هالیوود» را برای تولید ده‌ها اثر سینمایی همچون «آرگو» در آینده نزدیک به شدت پُرخواهد ساخت!


لزوم مواجهه فوری و قدرتمند با «شبکه نفوذ فرهنگی» در فرصت طلایی «آتش بس»


۸/ وضعیت «آتش بس» یک فرصت طلایی برای مواجهه با «شبکه نفوذ» و شناسایی و برخورد با «عوامل نفوذی دشمن» را در ساختارهای اجرایی کشور فراهم می‌سازد. اما متاسفانه عدم سامان یافتگی نهادهای مطالعاتی در این حوزه و شاید هم رخنه عوامل نفوذ در سیستم‌های نظارتی، موجب می‌شود تا در بهترین شرایط، اولویت اصلی ساختارهای امنیتی و اطلاعاتی کشور در مواجهه با «شبکه نفوذ» در وضعیت «آتش بس» و شرایط «نه جنگ، نه صلح» معطوف شاخه‌های نظامی، امنیتی و پس از آن سیاسی و اقتصادی گردد و در این مقطع زمانی اساسا توجه و تمرکزی بر به شاخه‌های فرهنگی «شبکه نفوذ» و شناسایی کارگزاران و عوامل وابسته به «شبکه نفوذ فرهنگی و رسانه‌ای دشمن» از اولویت چندانی برخوردار نشده و مورد غفلت واقع شود. این در حالی که این شبکه مهمترین و کلیدی‌ترین نقش را هم در «وضعیت جنگی» و هم در شرایط «آتش بس» بر عهده دارد و اساسا عنصر میدانی و در صحنه «جنگ روایت‌ها» همین شبکه مورد غفلت محسوب می‌شود. شبکه‌ای که از یک سو قدرت نظام بخشی و سامان دهی «شبکه نفوذ نظامی» ، «شبکه نفوذ امنیتی» ، «شبکه نفوذ امنیتی» و «شبکه نفوذ امنیتی» برخوردار است و از سوی دیگر علاوه بر ایفای وظایف فرهنگی خود برای برهم زدن «صلابت احتماعی جامعه»؛ می‌تواند گرای دقیق نقاط قوت و ضعف اجتماع در حال جنگ را به دشمن مخابره ساخته و به عنوان «دیدبان فرهنگی دشمن» می‌تواند نقش کلیدی خود را در ارایه گرای و مختصات دقیق عرصه اجتماعی ایفا و آتنش توپخانه تبلیغاتی و رسانه‌ای دشمن را تنظیم و کارآمد سازد.


لزوم مواجهه فوری و قدرتمند با «شبکه نفوذ فرهنگی» در فرصت طلایی «آتش بس»


ادامه دارد...

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.