محمدرضا مهدویپور/ در حالی که ۱۲ روز است که از «دفاع مقدس» ۱۲ روزه ملت مسلمان ایران در برابر «رژیم سفاک صهیونی» و «شیطان بزرگ» آمریکای جنایتکار میگذرد؛ عطر «تمسک به خاندان پیامبر اعظم علیه السلام» در کوچهها و خیابانهای سراسر کشور، حالوهوایی متفاوت از هر سال پیدا کرده است. پس از آنجا که مفاهیم «قیام حسین ابن علی علیهالسلام» محدود به دوره زمانی خاصی نبوده اکنون و به مناسبت «عاشورای حسینی» به مرور چند نکته در این باره میپردازیم:
۱/ «یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ مَعَکُمْ» (کاش من با شما بودم، تا به همراه شما رستگار میشدم) عنوان یکی از فرازهای نهتفته در دل «زیارت عاشورا» است. عبارتی که اگر چه سادگی آن گولزننده است؛ اما از بطن باورهای اعتقادی «مکتب امامت» سرچشمه میگیرد و قرنها است در ادبیات عمومی شیعیان جاری است و بیآنکه غبار کهنگی بر آن بنشیند در هر محفلی از برای تذکر و ابراز ارادت به «حضرت حسین ابن علی علیهالسلام» مورد استفاده قرار میگیرد. عبارتی که ظاهر آن در منظر عمومی به یک آرزوی شخصی و یا یک حسرت تاریخی میماند؛ اما کنه وجودی این عبارت میتواند به عنوان سندی تلقی شود از برای وجود یک پیوند ناگسستنی میان حال و اکنون در هر دورهای با عاشورای ۶۱ هجری قمری. پیوندی که به نوعی اصالت «قیام حسین ابن علی علیهالسلام» و عدم کهنگی مبانی آن را برای همیشه تاریخ متذکر میشود.
۲/ ماجرای شب عاشورای «حسینه امام خمینی» و استقبال از حضور مقتدرانه «امام خامنهای» در محفل عزاداری جد خود را میتوان به عنوان مصداقی از برای فهم ماهیت «یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ مَعَکُمْ» قلمداد نمود. جملهای که حالا پس از گذشت ۱۳۸۶ سال قمری از «قیام حسین ابن علی علیهالسلام» نشان میدهد که نه تنها در لفظ، بلکه در کُنه اعتقادی انسان مسلمان ایرانی از آنچنان جایگاهی برخوردار است که نه تنها در قامت «حسین ابن علی علیهالسلام» بلکه حتی در کالبد وجودی «سید علی حسینی روحی فداه» نیز مورد توجه و تذکر واقع میشود و این همه برای عموم نسل شیعیان حاضر در این عصر کاملا درک میگردد و به نوعی در کالبد حسینیهها، خیابانها، هیئتها و حتی پستهای مجازی تجسم و عینیت یافته است.
۳/ بیتردید «عاشورا» کهنه نمیشود، چون «ظلم» و مفاهیمی همچون «طاغوت» و «استکبار» کهنه نشده و در هیاهوی سلطهطلبیهای نوین و تلاش برای تحمیل «سبکهای زندگیهای شیطانی» همچنان فریاد «هَیهاتَ مِنّا الذِّلَّة» پژواکی است در دل آزادگان جهان؛ ندایی که قرنها پس از «عاشورا» همچنان جانهای بیدار را به مقاومت، عزتخواهی و ایستادگی در برابر انحطاط فرا میخواند. از این جهت است که همچنان فریاد «هیهات منا الذله» پاسخگوی دلهای آزادگانی است که عزت را در «آزادی» و «ایمان» میجویند و با درک پیام «قیام حسین ابن علی علیهالسلام» حاضرند در مسیر مبارزه با «مستکبران شرق و غرب» و «شیاطن جن و انس» حتی جان خود را فدا نموده و به فیض «شهادت» نایل بیایند.
۴/ این که فرمودهاند «کلّ یوم عاشورا و کلّ أرض کربلا»؛ یعنی در همهٴ مکانها میتوان «تولید نهضت حسینی» کرد و نباید فقط «مصرفکننده نهضت حسینی» بود، بلکه بایستی اقدام به «تولید نهضت حسینی» کرد و در این میان شاید واضحترین نشانه این پیام را بتوان در «احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر» معرفی نمود. دو رکن اصلی از سبک زندگی اسلامی که در کنار نماز و روزه و...، جای گرفته و به عنوان فروع دهگانه دین اسلام تلقی میشود و مؤید دستور «تولید نهضت حسینی» است و تنها با «عزم ملّی» و همگانی احیا میشود؛ یعنی از «عزم الامور» است، به طوری که نیازمند «عزم مردمی» بعد از تأمّل درگذشته و تدبّر درآینده و جمع بندی بین پیامدهای تلخ و شیرین آن است.
۵/ توجه به شان «تولید کننده بودن» در مختصات و مدار «نهضت حسینی» همان چیزی است که به نسل آگاه درس میدهد که اگر مشکل در «سبک زندگی» یا همان «دین» خود داری، خود را اصلاح کن و اگر «صالح» هستی و در زندگی فردی خود مشکلی نداری، برخیز و «مصلح جامعه پیرامونی» خود و در نهایت «مصلح جوامع بشری» باش! از این منظر «ملت مسلمان ایران» در بستر چنین تفکری، برای خود وظیفهای گسترده و ماموریتی ویژه فرض نموده و «ایران اسلامی» این «میهن خدایی» را تبدیل به «ام القری» و معیاری برای جبههگیری وفاداران به «حقیقت» نموده است. جبههای سامان یافته در برابر «ظلمهای تازه» و در مواجهه با «یزیدیان زمان» که دیگر نقابهای مختلف کفر را انداختهاند و رسما در پشت و پناه «جبهه متحد یهود» تجلی نموده و به معارضت مستقیم با «جبهه حق ایران شیعی» برخاستهاند و ...
۶/ امسال بانگ «یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ مَعَکُمْ» به نحو ویژهای در این «میهن خدایی» بلند شد و مشخصا یکپارچگی «ملت مسلمان ایران» در فرایند «دفاع مقدس ۱۲ روزه» و حمایت قاطع از فرامین و منویات «سید علی الحسینی» نشان داد که «یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ مَعَکُمْ» دیگر به یک استعداد فکری مبدل شده و «کاش با شما بودم» ماهیت خود را به عنوان جملهای صرفا برای لفاظی از دست داده است. از این جهت حالا میتوان ادعا نمود گه اگر «ملت مسلمان ایران» در سال ۶۱ هجری قمری و در «جغرافیای کربلا» حاضر بود؛ قطعا اجازه نمیداد که «عاشورا» واقع شود و «حسین ابن علی علیهالسلام» در کمال غربت و مظلومیت توسط «مستکبرین» به «شهادت» برسد و ...
۷/ یکی از شاخصترین پیامهای «واقعه کربلا» را میتوان در قالب شعار معروف «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةَ» مشاهده نمود. شعاری که به صورت مشخص فرمان میدهد که هیچ انسانی حق ندارد ذلتِ تسلیم در مقابل کفار و مستکبران را بپذیرد و فشار و تحمیل کفّار و قدرت های سلطهگر را قبول کند. این شعار البته در بٌعد فردی و درون اجتماعی خود میتواند بر پذیرش سلطه شیاطین و تمرکز آنها برای آوردن فشار و قبولاندن «سبک زندگی» دیگری غیر از «سبک زندگی اسلامی» باشد. از این منظر است که در روزگاری که سبکهای زندگی منحط و بیریشه، گاه آگاهانه و گاه خزنده، به جوامع تحمیل میشوند، مقاومت فرهنگی و هویتی در برابر این هجمهها را میتوان مصداقی روشن از شعار جاودانه «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةَ» دانست؛ شعاری که نهتنها در «میدان نبرد سخت» ، بلکه در میدان «جنگ نرم» و نبرد باورها، معنا و مصداق مییابد.
۸/ در پایان باید به این مهم توجه ویژه داشت که در قرنهای گذشته و میان نالههای تاریخ، قطعا صدای دلسوختگان بسیاری شنیده میشود که در طول دوران حیات خود با حسرت میگفتند «یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ مَعَکُمْ» ؛ انسانهای حقمداری که آرزویشان این بود که ای کاش در رکاب حق بودند تا در مسیر حقیقت، رستگاری را تجربه میکردند و ...؛ اما این آروز امروز نسیب مردان و زنانی شده است که در سال ۱۴۴۷ هجریقمری زیست میکنند. مردان و زنان آزادهای که دیگر حسرت همیشگی وجدانهای بیدار را نمیخورند و میتوانند و با صف آرایی در برابر «جبهه متحد یهود» حمایت قاطع خود از «فرزند حسین ابن علی علیه السلام» را ابراز دارند. نسلی که به خوبی میتواند با تاسی از «حسین ابن علی علیه السلام» گام برداشته و در حد بضاعت خود در روزهای سرنوشتساز کنونی، در صف حقیقت و در رکاب حق حضورخود را به اثبات برسانند. انشاءالله
ارسال نظر