جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۱

سیروس همتی:

وارد «تئاتر حرفه‌ای» که شدم دیدم چه قرابتی بین «معلمی» و «بازیگری» وجود دارد/ «هنرمندان» تا از خواب بیدار شوند ساعت ۱۱ صبح است!

سیروس همتی

سینماپرس: سیروس همتی؛ بازیگر سینما و معلم ریاضی گفت: پیش آمده که من با هنرمندان مثلا با آقای منوچهر هادی تماس گرفتم و بچه‌ها با او صحبت کرده‌اند. همین، دانش‌آموز را وادار می‌کند ولع خواندن و یاد گرفتن در او چندبرابر شود که ۱۰ دقیقه آخر زنگ، با بازیگر مورد علاقه‌اش صحبت کند. من آتو می‌گیرم، شرط و شروط می‌گذارم و می‌بینیم جواب هم می‌دهد.

به گزارش سینماپرس، سیروس همتی؛ بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و البته معلم ریاضی به بهانه روز معلم با ایرنا گفت‌وگو کرد و از خاطرات تدریس، بازیگری با چاشنی تدریس گفت که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید:

شروع معلمی در زندگی شما به عنوان یک بازیگر از چه زمانی اتفاق افتاد؟

تا ۳۰ سال قبل، بازیگری و فوتبال به این میزان درآمد نداشتند؛ اصلا قراردادی وجود نداشت. آن زمان دنبال این بودم که آب باریکه‌ای داشته باشم. سال ۷۰ کنکور شرکت کردم؛ سال اول معلمی قبول شدم و نرفتم و سال ۷۱ که کنکور شرکت کردم، قبول شدم و در دانشگاه معلمی خواندم. سال دوم به خدا گفتم: خدایا خودت می‌دانی همانقدر که عاشق معلمی هستم، عاشق بازیگری هم هستم.

بازیگری شغلی است که مقید به زمان خاصی نیست. برعکس معلمی که زمان حساب شده و مشخصی دارد. تلاقی این دو با هم را چگونه کنترل می‌کردید؟

اغلب هنرمندان تا بخواهند سر تمرین بیایند ساعت ۲ است. من اغلب زودتر از همه آنها، سر تمرین بودم

هنرمندان ما تا از خواب بیدار شوند، ساعت ۱۱ صبح است و ساعت ۱۱ صبح زنگ سوم مدرسه من است و تا وقتی آنها بخواهند تمرین کنند ساعت ۱ یا ۲ شده. این ساعتی بود که من زودتر از همه سر تمرین حضور داشتم. اغلب هنرمندان تا بخواهند سر تمرین بیایند ساعت ۲ است. من اغلب زودتر از همه آنها، سر تمرین بودم و این زمان مرده را برای خودم با معلمی، زنده کردم.

اینگونه فهمیدم که می‌شود در عین معلم بودن، به کار هنر هم پرداخت. نزدیک به ۹ تا ۱۰ سال گذشت و وارد کانون پرورش فکری شدم. اولین کار من «خاک سرخ» حاتمی‌کیا بود و بعد از آن «مارمولک» و سریال «خداحافظ بچه». چند بار در این سال‌ها معلم نمونه منطقه شدم. همه می‌دانستنند که اگر می‌خواهند من در کارهایشان حضور داشته باشم، سه روز در هفته سر کلاس هستم. با این اوصاف، فیلمبرداری را به گونه‌ای می‌چیدند که بتوانم سر تمرین حضور داشته باشم.

چه نقاط اشتراکی بین بازیگری و معلمی وجود داشت که کمک کرد هر دو را با هم پیش ببرید؟

وارد تئاتر حرفه‌ای که شدم دیدم چه قرابتی بین معلمی و بازیگری وجود دارد. وقتی کسی وارد بازیگری می‌شود بیان، بدن، نگاه، حس، حال و شور و انرژی و همه چیز اهمیت پیدا می‌کند. از آن سو چطور درس را شروع کنم، چه چیزی بپرسم، تکالیف را به این دلیل که خیلی‌ها ننوشته‌اند نگاه نکنم، در کلاس کجا بایستم، کجا نقطه طلایی کلاس است، کجا بین دانش‌آموزان بنشینم، کجا از دانش‌آموز بخواهم که توضیح بدهد، کجا می‌توانم کلاس را با بازی شروع کنم و... همه این‌ها را از بازیگری، تئاتر و سینما یاد گرفتم و در کلاس به کار بردم.

از کلاس نیز زیاد الهام گرفتم و به بازیگری بردم. ویژگی دانش‌آموزان را یادداشت می‌کردم، ویژگی اولیا را یادداشت می‌کردم، تکیه‌کلام یادداشت می‌کردم؛ این دو مثل دو خط موازی با هم پیش می‌رفتند و نقطه تلاقی این دو من شدم.

سوژه‌ای در این سال های تدریس شما بوده که ترغیب شده باشید تبدیل به فیلمنامه شود و آن را بنویسید؟

می‌گویند معلمی شغل انبیاست. من می‌توانم از همین جمله، فیلمنامه بنویسم اما کو گوش شنوا؟ ۳۳ سال است در آموزش و پرورش هستم

می‌گویند معلمی شغل انبیاست. من می‌توانم از همین جمله، فیلمنامه بنویسم اما کو گوش شنوا؟ ۳۳ سال است در آموزش و پرورش هستم.

هنوز مسئول هنری آموزش و پرورش نمی‌داند که من معلم هستم. فقط یک بار در منطقه ۱۶ مرا دیده بود و می‌گفت ببخشید شما؟ و گفتم من از دبیران منطقه هستم. هرچند باز بنده را به همکاری دعوت نکرد. همیشه کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خورد. هنوز نمی‌دانند آقای مولانیا که از بازیگران و کارگردانان خوب سینما هستند، از معلمان منطقه ۱۶ هستند. هنوز نمی‌دانند آقا کمالِ رادیو، از معلمان منطقه هستند.

همتی در صحنه‌ای از «خداحافظ بچه»

چرا ریاضی؟ هیچ‌گاه فکر کردید که به جای ریاضی، هنر تدریس می‌کردید؟

تحصیلاتم ریاضی بود و ریاضی تدریس کردم. البته هیچ منافاتی بین هندسه و میزانسن در کارگردانی نیست. کسی که ریاضی را خوب می‌فهمد، کارگردانی را هم خوب انجام می‌دهد. هیچ منافاتی بین استقرا در ریاضی و رسیدن به نقش وجود ندارد. خیام شاعر بوده و علاوه بر این، ریاضی‌دان هم بوده. خیام علاوه بر شعر، از ریاضی‌دانان خوب جهان است؛ پس منافاتی بین هنر و ریاضی نیست.

هیچ‌گاه شاگردانتان را به پروژه‌های سینمایی معرفی کردید؟ یا مشوق آنها برای ورود به این عرصه بودید؟

دو نفر از دانش‌آموزانم وارد سالن‌های حرفه‌ای تئاتر شدند. در تالار محراب و شهرزاد کارهایی روی صحنه می‌رود که کارگردان چند اثر از آنها، شاگردان من بودند.

برخورد بچه‌ها با شما سر کلاس چگونه است؟ درباره سینما و حواشی بازیگران حتما مدام سوال پیچتان می‌کنند!

به بچه‌ها می‌گویم به شرط اینکه درس را گوش دهید؛ اگر پرسیدم و بلد بودید هر سوالی درباره بازیگری خودم یا هر بازیگری خواستید را به شما جواب می‌دهم

تا زمانی که بچه‌ها نپرسند به خودم اجازه نمی‌دهم از بازیگری چیزی بگویم اما وقتی بچه‌ها بپرسند ما فلان بازیگر را دوست داریم و از اخلاق ایشان بگویید یا خاطره‌ای تعریف کنید به آنها می‌گویم به شرط اینکه درس را گوش دهند؛ اگر پرسیدم و بلد بودند هر سوالی درباره بازیگری خودم یا هر بازیگری خواستند را به آنها جواب می‌دهم. چون دانش‌آموز قرار است در پایان کلاس، سوالی را در مورد بازیگر مورد علاقه‌اش بپرسد، به درس گوش می‌دهد.

حتی پیش آمده که من با بازیگران مثلا با آقای منوچهر هادی تماس گرفتم و بچه‌ها با او صحبت کردند. همین باعث می‌شود بچه‌ها به درس گوش بدهند. همین دانش‌آموز را وادار می‌کند ولع خواندن و ولع یاد گرفتن در او چندبرابر شود که ۱۰ دقیقه آخر زنگ درباره بازیگر مورد علاقه‌اش سوال بپرسد. من آتو می‌گیرم، شرط و شروط می‌گذارم و می‌بینیم جواب هم می‌دهد (با خنده).

تا به حال دانش آموزی را مشروط کرده‌اید؟

اوایل تدریسم که هنوز تئاتر در من حلول نکرده بود، این کار را می‌کردم اما وقتی تئاتر خواندم، فهمیدم که با یک نگاه هم می‌شود دانش‌آموز را تنبیه کرد. نگاهی گله‌مندانه کافی است تا دانش‌آموز تنبیه شود و نگاهی عاشقانه کافی است تا دانش‌آموز داوطلب شود، پای تخته بیاید و به درس جواب دهد.

این روزها مشغول چه کاری هستید؟

«۱۲ به‌علاوه یک» عنوان کتابی است متشکل از ۱۳ فیلم‌نامه کوتاه من که به زودی در قالب یک کتاب در نیمه دوم امسال منتشر خواهم کرد.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.