چهارشنبه ۱ آذر ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۰

به مناسبت سالروز فرمان تاریخی «امام خمینی رحمت الله علیه» مبنی بر تشکیل «بسیج مستضعفین»؛

از ضرورت شناخت «بسیجیان فِیک» در «بازسازی انقلابی ساختارها» تا تلاش برای تبیین «سبک زندگی بسیجی» با «زبان هنر»

سبک زندگی؛ انقلاب اسلامی؛ 22 بهمن

سینماپرس: «بسیجی بودن» به «ریش» نیست و به «ریشه» است! توجهی که به شدت نیازمند یک نوع بلوغ مدیریتی و هوشمندی و کَیِس بودن در فهم مجریان است. توجهی که متاسفانه همچنان مورد غفلت واقع می‌شود!

فاطمه سادات ناظمی/ در آستانه «هفته بسیج» و سالروز فرمان تاریخی «امام خمینی رحمت الله علیه» مبنی بر تشکیل «بسیج مستضعفین» قرار داریم. فرمانی که نه تنها سرمنشاء برکات بسیاری در فرایند اثبات و تثبیت نظام مقدس «جمهوری اسلامی ایران» گردید؛ بلکه تحولات گسترده‌ای را در نظام بین‌الملل رقم زد و به عنوان اصلی‌ترین مُدل در «ترتیب نیرو» و همچنین «ترکیب نیرو» مورد استفاده و سرمشق تمامی مستضعفان عالم قرار گرفت. الگویی که امروزه جوانه‌های زیبای آن را می‌توان به وضوح در نقاط مختلف جهان مشاهده نمود ... الگویی که قطعا بسط آن از کمترین ارتباط ممکن با عملکرد مدیران فرهنگی در طی ۴۵ سال حاکمیت «نظام جمهوری اسلامی» برخوردار است و بیش از هر چیز محصول ارتباط مستقیم و حضور بدون خلل این «شجره طیبه» در عمق تفکرات و باورهای وجودی «امامین انقلاب اسلامی» و ممارست و مراقبت ویژه ایشان در تعمیم و گسترش کمی و کیفی این تفکر می‌باشد.


از ضرورت شناخت «بسیجیان فِیک» در «بازسازی انقلابی ساختارها» تا تلاش برای تبیین «سبک زندگی بسیجی» با «زبان هنر»


در این میان تغییرات گسترده جهان در عصر «پسا کرونا» و ظهور «نظم نوین جهانی» با حضور بازیگر توانمندی به نام «مقاومت اسلامی» و همزمانی آن با حضور «دولت مکتبی سیزدهم» بر مصادر اجرایی در «نظام جمهوری اسلامی»، قطعا می‌تواند به عنوان یک فرصت غیرقابل تکرار برای «بازسازی عرصه حکمرانی» محسوب شود. فرصتی که به خوبی زمینه‌های لازم برای ایجاد تغییر در رویه نهادهای فرهنگی را رقم زده و بازتنظیم مسیر آنها در جهت اهداف و مقاصد تعیین شده در تفکر «بسیج» را فراهم ساخته است. اما در این میان توجه به چند نکته می‌تواند اهمیت داشته باشد:

۱/ «بسیج» یک «فرهنگ»، «گفتمان» و «تفکّر» است. از این جهت اگر چه به شدت نیازمند «تبیین» است؛ اما باید مراقب بود که در این مسیر برخی به صورتی جاهلانه و یا عامدانه این تفکر را دچار آفت «کثرت‌انگاری» (Pluralism) نسازند و یا خدای ناکرده برای دفع شهوات و شخصیت‌سازی از خود و تبدیل سخنان کم‌مایه خود به تیترهای خبری و ... به ارایه قرائت‌های جدید از «بسیج» روی نیاورند و «تبیین تفکر بسیجی» را به ذوق و سلیقه خود گره نزنند!


از ضرورت شناخت «بسیجیان فِیک» در «بازسازی انقلابی ساختارها» تا تلاش برای تبیین «سبک زندگی بسیجی» با «زبان هنر»


۲/ «بسیج» اختراع «جمهوری اسلامی ایران» و یا ابداع «امامین انقلاب اسلامی» نیست. بلکه تفکری برآمده از «اسلام ناب» و قابل دست‌یابی با مرور در سیره و روش عملی «اهل بیت علیه‌السلام» است. از این جهت است که «سبک زندگی علی ابن ابی‌طالب علیه اسلام» را می‌توان به عنوان مصداق کامل یک «بسیجیِ فداکار انقلاب» مورد مرور و مداقه قرار داد و به عنوان الگو در «سبک زندگی بسیجی» معرفی نمود.


از ضرورت شناخت «بسیجیان فِیک» در «بازسازی انقلابی ساختارها» تا تلاش برای تبیین «سبک زندگی بسیجی» با «زبان هنر»


۳/ پُرواضح است که ریشه‌دار بودن تفکر «بسیج» و ارتباط مستقیم آن با مبانی و اصول «اسلام» را می‌توان به عنوان اصلی‌ترین عامل ماندگاری و قوام این تفکر قلمداد نمود. تفکری که در طول حیات رسمی و نشان‌دار خود در «نظام جمهوری اسلامی» شاهد ریزش‌ها رویش‌های بسیاری بر پیکره نشان‌دار و سامان‌مند آن بوده و پیکره‌ای که البته با بی‌مهری‌های گسترده و حتی خیانت‌های برخی متولیان اجرایی در طی ۴۵ سال گذشته همراه بود و با این وجود همچنان توانسته به نزج و گسترش الهام‌بخش خود ادامه دهد. تفکری که بالاخص در دهه ۱۳۹۰ هجری‌شمسی آنچنان مورد هجمه مستقیم توسط برخی دولتمردان واقع شد که شاید کمتر کسی امید به «تداوم نسلی» آن می‌داشت! با این همه حضور «دولت مکتبی سیزدهم» بر مصدر اجرایی کشور نشان داد که تفکر «بسیج» ریشه‌دارتر از آن است که با «بادهای بنفش» برچیده شود.


از ضرورت شناخت «بسیجیان فِیک» در «بازسازی انقلابی ساختارها» تا تلاش برای تبیین «سبک زندگی بسیجی» با «زبان هنر»


۴/ اصلی‌ترین عامل حافظ از تفکر «بسیج» را می‌توان در پیوند و ریشه‌دار بودن آن با مبانی و اصول «اسلام» دانست. پیوندی که موجب شده تا «خالق هستی» خود متکفل حفاظت از تفکر «بسیج» شود! زیرا خداوند متعال خود حافظ دین خود خواهد بود و همانگونه که در آیه ۸ سوره مبارکه «صف» می‌فرماید «یریدون لیطفئوا نور الله بأفواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون» ؛ نور خود را کامل خواهد نمود! اما این بدان معنا نیست که مجموعه‌های متدین و بالاخص ساختارهای فرهنگی، در این خصوص فاقد هرگونه عکس‌العملی در جهت بسط و گسترش این تفکر باشند!


از ضرورت شناخت «بسیجیان فِیک» در «بازسازی انقلابی ساختارها» تا تلاش برای تبیین «سبک زندگی بسیجی» با «زبان هنر»


۵/ باید توجه داشت که «بسیجی بودن» به «ریش» نیست و به «ریشه» است! توجهی که به شدت نیازمند یک نوع بلوغ مدیریتی و هوشمندی و کَیِس بودن در فهم مجریان است. توجهی که متاسفانه همچنان مورد غفلت واقع می‌شود و از این جهت است که در پس انتخابات سال ۱۴۰۰ هجری‌شمسی، شاهد تغییرات گسترده در سیمای برخی مدیران و بازآرایش ظاهری ایشان با «ریش‌هایی بعضا ژولیده» هستیم! مدیرانی بالاخص در لایه‌های میانی که با ریش‌هایی حتی بیش از «یک قبضه» بر صندلی‌های مدیریتی خود تثبیت شده‌اند! مدیرانی که عموما و تا پیش از حضور «دولت سیزدهم» یا «بی‌ریش» بودند و یا به تبعیت از برخی «دولتمردان حسن روحانی» خود را با «ریش‌های شبه بُزی» بزک می‌نمودند! البته به همان نسبت که باید مراقب حضور افراد «بیریشه‌ی پُرریش» در مصادر حاکمیتی بود! به همان نسبت نیز باید مراقبت کرد که با این توجیه، عرصه فرهنگ و هنر در کشور به جولانگاه افراد «بی‌ریش» مبدل نگردد! زیرا افرادی که تجاهر به این «فسق ظاهری» می‌کنند قطعا از «تفکر بسیجی» نیز تنها به تنظیم سخنرانی‌های قشنگ و زیبا و انداختن چفیه و ... اکتفا می‌کنند!


از ضرورت شناخت «بسیجیان فِیک» در «بازسازی انقلابی ساختارها» تا تلاش برای تبیین «سبک زندگی بسیجی» با «زبان هنر»


۶/ همانگونه که انداختن «چفیه» به عنوان «تظاهر به بسیجی بودن» می‌تواند امری مطلوب و به عنوان یک الگوی بروزیافته رفتاری در تبعیت از «ولایت فقیه» قلمداد شود؛ قطعا شناخت تظاهرکنندگان واقعی از فِیک‌های پوشالی و تشخیص «منافقان» از «معتقدان» به این پوشش اهمیتی فوق‌العاده داشته و بیش از هر چیز چشمان باز و بدون اغماض و مصلحت‌اندیش نهادهای نظارتی و بالاخص مجموعه‌های «بازرسی» و «حراست» را در سازمان‌ها و نهادهای مختلف و بویژه دولتی طلب می‌نماید. نهادهایی که در عرصه فرهنگ و هنر و مشخصا «سازمان صدا و سیما» و «سازمان سینمایی» و مجموعه‌های اقماری آنها، با حجم سنگینی از برنامه‌ریزی سازمان‌های اطلاعاتی بیگانه و شبکه‌سازی‌های گوناگون و رنگارنگ «نفوذ فرهنگی» همراه می‌باشد.


از ضرورت شناخت «بسیجیان فِیک» در «بازسازی انقلابی ساختارها» تا تلاش برای تبیین «سبک زندگی بسیجی» با «زبان هنر»


۷/ بسیاری هستند که «کارت بسیج» ندارند و به تبع آن در هیچ مجموعه سازمانی «بسیج» جایابی نشده‌اند و مورد شمارش به عنوان بسیجی واقع نمی‌شوند و ...؛ اما در معنا «بسیجی» هستند و در معنا متدین‌اند، در معنا آماده‌اند! البته سطح آمادگی‌ها همیشه یکسان نیست؛ سطح ایمان‌ها یکسان نیست؛ همیشه همین جور بوده، بعد از این هم همین جور خواهد بود اما این افراد داخل در «تفکر بسیجی» و از این جهت باید در عرصه فرهنگ و هنری کشور مورد شناسایی و حمایت واقع شوند. در مقابل نیز عده‌ای هستند که به «کارت بسیج» و یدک کشیدن عنوان «بسیجی» به مثابه دکانی برای ارتزاق می‌نگرند و در باطن و ماهیت واقعی خود در بی‌اعتقادی کامل به این تفکر به سر می‌برند! در این میان برای تشخص «بسیجیان واقعی» و بالاخص تفکیک «بسیجیان سره» از «بسیجیان ناسره» و استفاده از ایشان در مناصب مدیریتی حساس و تعیین کننده، بالاخص در عرصه مدیریت‌های میانی و بویژه حوزه فرهنگ و هنر؛ لازم است تا مدیران اجرایی در سطوح ابتدایی، ابتدا خود از فهم لازم و نگاه عاقلانه و مدبرانه «بسیجی» برخوردار باشند و برنامه‌ها و هدف‌ها و وظایف اصلی مدیرت میانی خود را به درستی مشخص کرده باشند.


از ضرورت شناخت «بسیجیان فِیک» در «بازسازی انقلابی ساختارها» تا تلاش برای تبیین «سبک زندگی بسیجی» با «زبان هنر»


۸/ «بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بی‌نشانی گرفته‌اند»؛ از این جهت است که «بسیجی» بیش از آنکه به دنبال برجسته کردن خود و «دستاوردتراشی» از برای کارنامه مدیریتی خود باشد؛ «احساس خدمتگزاری نسبت به اسلام و مردم داشته» و به دنبال سرافراز ساختن و برجسته نمودن «اسلام» و «انقلاب اسلامی» است. به عبارت دیگر سعی و همت اصلی یک «مدیر بسیجی» بجای نامدارساختن خود، معطوف نامدار ساختن آن نهاد و ساختاری است که بر آن مدیریت می‌کند! از این جهت است که «مدیر بسیجی» بجای زیاده‌گویی و تنظیم سخنرانی‌های احساسی و عاطفی و گنجاندن کلمات و استفاده از «ادبیات رسانه‌پسند» و ... به سراغ «کار» می‌رود و در گمنامی و بی‌نشانی سعی می‌کند تا مجموعه تحت مدیریت خود را با هویت «انقلاب اسلامی» در اذهان عمومی جامعه دارای نام و نشان سازد. اینگونه است کارآمدی «روابط عمومی» در ساختارهای تحت تکفل «مدیر بسیجی» به هیچ عنوان با میزان برجسته شدن «مدیر» در فضای خبری و رسانه‌ای کشور ارزیابی نمی‌شود و بجای آن «روابط عمومی» در این ساختار خود را مکلف به برجسته ساختن دستاوردها و انعکاس به سامان رسیدن حرکت‌ها در مسیر «آرمان‌های انقلاب اسلامی» می‌داند.


از ضرورت شناخت «بسیجیان فِیک» در «بازسازی انقلابی ساختارها» تا تلاش برای تبیین «سبک زندگی بسیجی» با «زبان هنر»


۹/ «بسیجی از دنیاپرستی پرهیز می‌کند» و از این جهت است که «مدیر بسیجی» بیش از هر کس دیگری نسبت به «بیت‌المال» حساس است و به هیچ عنوان سعی نمی‌کند تا با هزینه‌کردن از «بیت‌المال» برای خود اعوان و انصار بتراشد و یا مشروعیت و مقبولیت مدیریتی رقم زند و فرصت «آزمون و خطای مدیریتی» را برای خود ایجاد سازد و ...


از ضرورت شناخت «بسیجیان فِیک» در «بازسازی انقلابی ساختارها» تا تلاش برای تبیین «سبک زندگی بسیجی» با «زبان هنر»


۱۰/ «بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نموده‌اند» و از این جهت سخن گفتن در این باب مجالی مبسوط طلب می‌کند؛ اما در این میان به عنوان خاتمه‌بخش کلام، بار دیگر باید متذکر این واقعیت شد که ماهیت امروز «بسیج» و ظهور و بروز تناور و تنومند این «شجره طیبه» و تداوم آن در بین نسل‌های مختلف انسان ایرانی و حتی تداوم شگفت‌انگیز این تفکر در میان «دهه هشتادی‌ها» و «دهه نودی‌ها» و همچنین گستره جهانی و فراگیری این تفکر در غرب و شرق عالم و ... از حداقل نسبت ممکن با اقدامات فرهنگی و هنری انجام شده در ساختارهای رسمی کشور برخوردار است و حتی از کمترین نسبت ممکن با فعالیت‌های ستادی «سازمان بسیج مستضعفین» در طول دهه‌های گذشته برخوردار است! این در حالی است که اگر یک انسجام رفتاری در نهادهای مختلف برقرار شود و مجموعه‌های مختلف فرهنگی و هنری کشور خود را ملزم به ترویج «سبک زندگی بسیجی» با زبان هنر و بالاخص فیلم و سریال نمایند، قطعا در آینده نزدیک می‌توانیم شاهد «فصل بهار سبک زندگی اسلامی و ایرانی» باشیم.


از ضرورت شناخت «بسیجیان فِیک» در «بازسازی انقلابی ساختارها» تا تلاش برای تبیین «سبک زندگی بسیجی» با «زبان هنر»


ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.