چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۵

به بهانه احتمال حضور پنج فیلم اجتماعی در اکران نوروز ۱۴۰۱؛

لزوم بررسی نقش «بانیان وضع موجود» در وانهادگی «سازمان سینمایی» مقابل انقلاب اسلامی!

علفزار-مردبازنده

سینماپرس: نگریستن به «عملکرد فرهنگی دولت» حکایت از نوعی «حرکت پارادوکسیکال» دارد که بیش از هرچیز محصول بقای مدیریت و به نوعی جولان عُمال دولت قبل در «دولت سیزدهم» است. البته در این میان از نقش حمایتی و قصور و یا تقصیر برخی جریانات رسانه‌ای در کشور نمی‌توان گذشت.

محمدرضا مهدویپور/ شاید آن هنگام که برخی دلسوزان، خطر بکارگیری مجدد مدیران اجرایی «دولت حسن روحانی» در مجموعه‌های مختلف اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و ... را تذکر می‌دادند؛ این امر به گونه‌های مختلفی تفسیر و مورد توجیه واقع می‌شد. در این میان بودند برخی که به صورتی ساده‌لوحانه، احساس خطر نمودن از حضور مجدد عُمال دولت قبل در «دولت سیزدهم» را برخواسته از «توهم توطئه» دانسته و آنچنان جو رسانه‌ای قدرتمندی را در مقابل چنین خواست ابتدایی و متداولی در عرصه مدیریت اجرایی کشور به راه انداختند که ...


لزوم بررسی نقش «بانیان وضع موجود» در وانهادگی «سازمان سینمایی» مقابل انقلاب اسلامی!


اما امروز سوم اسفندماه است و دقیقا شش ماه است که از تشکیل کابینه در سوم شهریورماه می‌گذرد و در این میان نگریستن به «عملکرد فرهنگی دولت» حکایت از نوعی «حرکت پارادوکسیکال» دارد که بیش از هرچیز محصول بقای مدیریت و به نوعی جولان عُمال دولت قبل در «دولت سیزدهم» است. البته در این میان از نقش حمایتی و قصور و یا تقصیر برخی جریانات رسانه‌ای در کشور نمی‌توان گذشت. جریان‌هایی با خواستگاهی برآمده از نهادهای انقلاب اسلامی که در اشتباهی استراتژیک، آنچنان اقدام به برجسته‌سازی از عملکرد برخی «ژنرالهای بنفش» نمودند که گویی در کشور «قحط‌الرجال» است و «دولت سیزدهم» چاره‌ای جُز استفاده از چنین مدیرانی در عرصه‌های مختلف اجرایی کشور ندارد و ...


لزوم بررسی نقش «بانیان وضع موجود» در وانهادگی «سازمان سینمایی» مقابل انقلاب اسلامی!


قطعا ملاحضه فهرست نهایی فیلم‌های «اکران نوروز ۱۴۰۱ هجریشمسی» می‌تواند مصداقی بسیار کوچک از عمق فاجعه در حال وقوع توسط عُمال برجای مانده از «دولت حسن روحانی» و رسوخ ایشان در عرصه‌های مختلف «تصمیمسازی» و «تصمیمگیری» در «دولت سیزدهم» تلقی شود. فهرستی مشتمل بر هفت فیلم سینمایی که لازم است تا به مرور چند نکته درباره آن پرداخت:

۱/ «علفزار» مصداقی بارز از تولیداتی است که «مبانی قضایی جمهوری اسلامی را زیر سؤال می‌برد». همان تولیداتی که در تاریخ ۷ تیر ۱۳۹۹ هجری‌شمسی مورد تذکر جدی «امام خامنهای» واقع شد و موجب شد تا ایشان به صراحت بفرمایند: «متأسفانه با غفلت برخی مسئولان مربوط در عرصه نظارت بر فیلم‌ها، شاهد نمایش فیلم‌هایی هستیم که اساس و مبانی قضایی جمهوری اسلامی را زیر سؤال می‌برند». پس اگر چه می‌توان غفلت در «صدور پروانه ساخت» و تولید چنین فیلمی را متوجه دولت قبل دانست؛ اما قطعا «صدور پروانه نمایش» و اکران عمومی برای چنین اثری، آن هم در شرایط «اکران نوروزی» متوجه مدیریت حال حاضر سینما است!


لزوم بررسی نقش «بانیان وضع موجود» در وانهادگی «سازمان سینمایی» مقابل انقلاب اسلامی!


فیلم سینمایی «علفزار» نه تنها «مبانی قضایی جمهوری اسلامی را زیر سؤال می‌برد» ؛ بلکه اثری است که به وضوح در راستای پیگیری دستورالعمل‌های ابلاغی «نظام لیبرالیسم» و آن هم در قالب سندهایی همچون «سند ۲۰۳۰ یونسکو» از قابلیت توجیه و ساخت برخوردار شده است. اثری که در تعارض جدی با آموزه‌های «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» بوده و اساسا مبتنی بر فرمایشات شارع، تولید اثری همچون «علفزار» را می‌توان نمودی روشن از مصادیق «اشاعه فحشا» محسوب کرد. اثری متهورانه که به نحوی عُریان و به صورتی کاملا مستقیم به طرح موضوع «زنای محصنه» و «تجاوز گروهی» و «تجاوز به زن شوهردار» و «زنازادگی» بر روی پرده نقره‌ای سینما می‌پردازد. اثری که ضمن تحقیر ملت ایران و نشان دادن وضعیت در حال فروپاشی جامعه، نه تنها سعی می‌کند تا «حیثیت دستگاه قضایی» و ماهیت «احکام قضایی در نظام جمهوری اسلامی» را به چالش بکشد؛ بلکه اصرار دارد تا جامعه ایجاد شده در پرتو «نظام جمهوری اسلامی» را دچار فلاکتی گسترده و همه‌گیر نشان دهد که طبقات مختلف اجتماعی را شامل می‌شود. فلاکتی که در انحای مختلف به عنوان محصول «حاکمیت دینی» در ایران معرفی می‌شود و سطوح مختلف جامعه را آنچنان دچار فلاکت ساخته که عملا هیچ راه برون رفت و خلاصی از آن وجود ندارد و جالب آن که «علفزار» تصور خود از فلاکت انسان ایرانی را آنچنان قاب گرفته که این بدبختی و فلاکت نه تنها کاهش نخواهد یافت، بلکه به سبب تعاقب نسلی قطعا در آینده فزونی می‌یابد!


لزوم بررسی نقش «بانیان وضع موجود» در وانهادگی «سازمان سینمایی» مقابل انقلاب اسلامی!



۲/ قطعا التزام عملی «وزیر محترم ارشاد» و شخص «ریاست سازمان سینمایی» به فرمایشات «مقام معظم رهبری» موضوعی اثبات شده است. اما باید توجه داشت که «اکران نوروزی» فیلم سخیفی همچون «علفزار» از منظری می‌تواند دهن‌کجی آشکار «بانیان وضع موجود» باشد به فرمایشات و مطالبه‌های «امام خامنهای»! همان‌هایی که عُمال دولت قبل بودند و توانستند حضور خود در مدیریت اجرایی در دولت کنونی را آنچنان به تثبیت برسانند که چنین اثر مجعولی بتواند با اعمال فشار و لابی به بخش «سودای سیمرغ جشنواره چهلم» راه یافته و نه تنها در ۱۳ رشته نامزد شود؛ بلکه در نهایت برنده ۴ سیمرغ «بهترین صداگذاری»، «بهترین تدوین»، «بهترین نقش مکمل زن» و مهمتر از همه «سیمرغ بهترین فیلمنامه» شود!


لزوم بررسی نقش «بانیان وضع موجود» در وانهادگی «سازمان سینمایی» مقابل انقلاب اسلامی!


۳/ «مردبازنده» فیلمی به شدت ضعیف از لحاظ «فُرم سینمایی» است که خیلی سعی دارد تا از «مردم انقلابی ایران» به صورت «مردم بازنده» تصویرسازی نماید و خود را به عنوان اثری معترض نسبت به حاکمیت نشان دهد و از روی غفلت و یا به صورتی مغرضانه همان حرف‌های «دشمن» را مبنی بر وجود «فساد سیستمی» در ساختارهای «حاکمیت جمهوری اسلامی» تکرار ‌کند. اثری در «ژانر جنایی و پلیسی» با روایتی از هم گسیخته و مبهم که با بازی به شدت ضعیف و گریم نچسب «جواد عزتی» همراه گردیده و در این میان تنها فرصت تبلیغات در موعد «اکران نوروزی» و تحریک مخاطب برای دیدن گریم متفاوت و نقش‌پذیری جدید «جواد عزتی» بود که می‌توانست به دیده شدن این اثر در «گیشه سینما» کمک کند. کمکی که به واسطه تسهیل‌گری صورت گرفته در «سازمان سینمایی» و اعطای «پروانه نمایش» محقق گردید!


لزوم بررسی نقش «بانیان وضع موجود» در وانهادگی «سازمان سینمایی» مقابل انقلاب اسلامی!


فیلم سینمایی «مرد بازنده» آنچنان ضعیف و کم کیفیت است که می‌توان آن را به عنوان کاردستی اوقات فراغت آقای کارگردان در کنار تولید سریال نمایش خانگی «زخم کاری» معرفی نمود. بویژه آنکه تقریبا اکثریت عوامل و بخش عمده‌ای از بازیگران این دو اثر مشترک بوده و دارای تقارن تولید می‌باشند. اثری که در فرم سینمایی و مسیر روایتگری خود کاملا وفادار به آثار اخیر کارگردان ظاهر شده است. کارگردانی که بعد از ساخت قسمت دوم «ماجرای نیمروز» سعی کرده تا ژستی شبه‌اپوزیسیون به خود بگیرد و با تغییر قیافه خود از یک فیلمساز رانتی که با بودجه نهادهای حاکمیتی رُشد نموده؛ خود را به عنوان منتقد «نظام جمهوری اسلامی» معرفی نماید و در این مسیر آنچنان وقاحت به خرج دهد که در سال گذشته فیلمی همچون «شیشلیک» را به «جشنواره سی و نهم فجر» بیاورد.


لزوم بررسی نقش «بانیان وضع موجود» در وانهادگی «سازمان سینمایی» مقابل انقلاب اسلامی!



۴/ «شادروان» اگر چه مسیر «علفزار» و «مردبازنده» را در صراحت بیان و لهجه طی نمی‌کند؛ اما سعی دارد تا به صورت کمدی و طنز موقعیت و حتی با استفاده از شوخی‌های جنسی و دیالوگ‌های رکیک به بیان مشکلات خانواده‌ای فقیر و حاشیه‌نشین بپردازد و با ترسیم فلاکت و بیچارگی خانواده «باباقلی» مفاهیم سیاسی خود را به تلخ‌ترین شکل ممکن در لابه‌لای دیالوگ‌های طنازانه بازیگران خود به جان مخاطب این اثر حقنه کند و اعتراض جدی خود به نحوه کشورداری را با شوخی‌ها و مضامین بعضا اروتیک و جنسی ناملموس سازد!

لزوم بررسی نقش «بانیان وضع موجود» در وانهادگی «سازمان سینمایی» مقابل انقلاب اسلامی!


فیلم سینمایی «شادروان» در لایه‌های ابتدایی و به صورت کاملا نمادین «ایران» رابه صورت «ویران‌شهری» نشان می‌دهد که مردمان آن حتی هزینه کفن و دفن مرده‌های خود را ندارند. اما از آن سو «افغانستان» را که «سردار» و «آهو» نماد آنها هستند و تا دیروز آه در بساط نداشتند، موفق و آینده‌دار ترسیم می‌کند و این موضوع را حتی در نام کاراکترهای افغانستانی به نمایش می‌گذارد. مردمی که در این اثر بیان می‌شود که ما آنها را شناسنامه‌دار کردیم! ما به آنها هویت بخشیدیم! اما سرانجام کار، دیگر ما انتخاب آنها نیستیم و به دنبال خوشبختی خود می‌روند! به این ترتیب «شادروان» از یک سو آینده‌ و چشم‌اندازی روشن و همراه با سعادت را برای مردم کشور افغانستان متصور می‌شود و از سوی دیگر انسان مفلوک ایرانی را در ویران‌شهر ایران باقی می‌گذارد و بدون هرگونه آینده‌ روشن و چشم‌انداز موفقی رها می‌سازد.


لزوم بررسی نقش «بانیان وضع موجود» در وانهادگی «سازمان سینمایی» مقابل انقلاب اسلامی!



۵/ «علفزار» و «مردبازنده» و «شادروان» سه فیلم شاخص تولید شده در «ژانر فلاکت اجتماعی» هستند که حضور هماهنگ ایشان در فرصت زمانی بسیار مغتنم و پُرمشتری «اکران نوروزی» نه تنها موجب تقویت و گسترش تمرکز بر چنین تولیداتی در «صنعت سینمای ایران» می‌شود؛ بلکه اسباب ایجاد خلسه و تزریق یاس و ناامیدی مخاطبان سینمایی را پدید می‌آورد. مخاطبانی در طیف‌های مختلف اجتماعی که در دوران فراغت خود در ایام نوروز به سر می‌برند. همان مردمی که تمام گرفتاری‌ها و مشقت‌های مختلف در سال ۱۴۰۰ هجری شمسی را تحمل نموده و حالا در فضای سینماهای کشور با آثاری مواجه می‌گردند که ذهنیت ایشان را نه تنها از امید به تحول و تلاش برای گشایش امور در سال ۱۴۰۱ هجری شمسی سرکوب می‌سازد؛ بلکه ایشان را با ذهنیت وجود سیستم معیوبی با عنوان «حاکمیت جمهوری اسلامی» مواجه می‌سازد!


لزوم بررسی نقش «بانیان وضع موجود» در وانهادگی «سازمان سینمایی» مقابل انقلاب اسلامی!


۶/ «لامینور» و «قدغن» از جمله تولیداتی هستند که تا دیده نشوند، نمی‌توان قضاوتی در مورد محتوای آن‌ها داشت. اما سوای نظر از کیفیت این آثار؛ ماهیت حضور این دو فیلم سینمایی در چرخه «اکران نوروزی» می‌تواند به عنوان ضربه‌ای بر پیکر ضعیف و خسته «جشنواره فیلم فجر» محسوب شود. زیرا «لامینور» و «قدغن» به عنوان آثاری شناخته می‌شوند که هیچ‌گاه فُرم شرکت در «فیلم فجر» را پر نکرده و متقاضی حضور در این رویداد سینمایی نبودند و با این وجود توانستند به موقعیت ویژه و شاخص «اکران نوروزی» دست پیدا نمایند. موقعیتی که موجب الگوگرفتن تولیدات دیگر در سال‌های آتی می‌شود. الگویی که فرایند کم‌ارزش نمودن شان حضور و یا عدم حضور آثار در «جشنواره فیلم فجر» را تقویت نموده و باعث تضعیف جایگاه این رویداد مهم سینمایی در «عرصه حاکمیت فرهنگی کشور» می‌شود.


لزوم بررسی نقش «بانیان وضع موجود» در وانهادگی «سازمان سینمایی» مقابل انقلاب اسلامی!


ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.