چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۲

نگاهی تحلیلی به عملکرد مدیران سینمایی

«سینمای مقاومت» در برزخ میان حرف و عمل

سینمای مقاومت

سینماپرس: دُرست است که امروزه به دلالیل مختلف و بالاخص به واسطه حاکمیت ژنرال های بنفش بر عرصه فرهنگ و هنر، متولیان رسمی و قانونی سینمای کشور، وظیفه و شانی از برای حضور در «محور مقاومت» و حمایت از تولید آثار ارزشی برای خود قایل نمی باشند.

محمدرضا مهدوی پور/ سرانجام شانزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم «مقاومت» هم به سر آمد و اگرچه شرایط کرونایی کشور رونق و رَمق جشنواره را تحت شعاع قرار داد، اما در مجموع همت برگزارکنندگان جشنواره و بالاخص دبیر آن سبب شد تا این دوره از جشنواره نیز با خوبی و خوشی به پایان برسد. این در حالی است که باید توجه داشت «سینمای مقاومت» همچنان مریضی رو به اغماست است که بهبود و سرپاشدنش نیازمند توجه به چند نکته اصلی و اساسی است:

۱/ «مقاومت» اگر چه مفهومی هم سن و سال با عمر بشر است؛ اما معنی و مفهوم آن در چهل سال اخیر به نحوی دگرگون گردید و تا به آنجا گسترده شد که امروزه مُعرف نوعی از سبک زندگی خاص گردیده است. دگرگونی ویژه ای که با پدیده انقلاب اسلامی در جهان موضوعیت پیدا کرد و نظام بین الملل را مجبور به بازتعریف دوقطبی جدید و البته متمایز از جنگ سرد نمود. دوقطبی ویژه ای با عنوان استکبار و استضعاف که به موقعیت جغرافیایی و سرزمینی خاصی محدود نمی شود و تمامی جنس بشر را با هر مرام و مسلکی متوجه خود می سازد.



۲/ پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران و استقرار نظام جمهوری اسلامی موجب شد تا موازنه ی قدرت و نظم جهانی بر بستر مفهوم «مقاومت» با چالش اساسی مواجه شود و با استمرار حرکت مردم ایران این چالش به یک بحران جدی برای نظام سلطه تبدیل گردد. زیرا «ملت ایران به واسطه پیروزی انقلاب اسلامی، ۳۵ سال (۴۱ سال) است که در مقابل عادت نفرت انگیز و زشت نظام سلطه برای تقسیم دنیا به سلطه گر و سلطه پذیر ایستاده و به همین علت، قدرت های زورگو و باج گیر بین المللی و در رأس آنها آمریکا برآشفته و خشمگین شده اند (امام خامنه ای؛ ۱۳۹۳/۰۲/۳۱)». البته در این میان «توقع دشمنان اسلام و دشمنان ایران این بود که مردم بعد از یک سال، دو سال، پنج سال، خسته بشوند، یادشان برود، از انقلاب دست بکشند؛ کما اینکه در بسیاری از انقلاب های دنیا همین اتفاق افتاده است (امام خامنه ای؛ ۱۳۹۲/۱۲/۱۵)». و این همه محقق نگشت مگر با تمرکز انقلاب اسلامی بر مفهوم «مقاومت» . مفهومی که در چارچوب نظریه امام خمینی شکل گرفت و سپس توسط امام خامنه ای به یک تئوری سازمان یافته و منسجم مبدل و به اقصی نقاط جهان صادر گشت و «ایران» را به ام القری و «محور مقاومت» در جهان مبدل ساخت.



۳/ صدور نظریه «مقاومت» اگرچه از جنس نور بود و مستقیما فطرت مستضعفین را تحت تاثیر و نظر قرار می‌داد؛ اما به شدت نیازمند تبیین و تحلیل و ماندگاری به واسطه هنر بوده، هست و خواهد بود. زیرا «امروز آن کسانی که پیامی برای مردم دارند؛ چه پیام رحمانی، چه پیام شیطانی؛ فرق نمی کند؛ بهترین وسیله‌ای که در اختیار می گیرند، وسیله‌ی هنر است. لذا شما می بینید به کمک هنر، امروز در دنیا باطل‌ترین حرفها را در ذهن یک مجموعه‌ی عظیمی از مردم به صورت حق جلوه می دهند که بدون هنر امکان نداشت، اما با هنر و به کمک ابزار هنر این کار را می کنند. همین سینما، هنر است؛ همین تلویزیون، هنر است؛ انواع و اقسام شیوه‌های هنری را به کار می گیرند (امام خامنه ای؛ ۱۳۸۷/۰۴/۰۴)».



۴/ بیش از چهل سال است که از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد؛ اما متاسفانه توشه سینمای جمهوری اسلامی از آثار فاخر و ماندگار انقلاب و دفاع مقدس بسیار کم و در برخی جوانب حتی خالی است. به صورتی که از مجموع حدود سه هزار اثر تولید شده در بستر صنعت سینمای جمهوری اسلامی، تعدادی کمتر از سیصد عنوان اثر را می توان برشمرد که عنوان‌دار دفاع مقدس در محتوی خود می‌باشند و البته این در حالی است که بخش قابل توجهی از همین سیصد عنوان اثر سینمایی را آثار مجعول و قابل تاملی همچون عروس خوبان و پنجاه قدم آخر و ... شامل می شوند. آثاری که بعضا نقض غرض و یا عبث محسوب شده و برخی از آنها  حتی از کارکردی ضد انقلاب و دفاع مقدس برخوردار می باشند.



۵/ توشه سینمای جمهوری اسلامی از آثار فاخر و ماندگار انقلاب و دفاع مقدس بسیار کم و در برخی جوانب حتی خالی است و این نه به دلیل خودفروختگی و یا بی دغدغگی طیفی خاص و البته کم شمار از سینماگران برجای مانده از حاکمیت پهلوی است! بلکه به سبب ناکارآمدی بدنه حاکمیتی و ساختارهای فرهنگی و سینمایی کشور و بالاخص حضور طیف مدیران نفوذی و منافق و یا در خوش بینانه ترین حالت، مدیران کم سوادی است که تولیت فرهنگ و هنر را برعهده داشته و دارند. مدیران نالایقی که یا از اساس با مفهوم «مقاومت» دچار زاویه و تقابل فکری بودند و یا از درک مفهوم «مقاومت» عاجز بوده و چگونگی استفاده از ظرفیت هنر به منظور تکثیر و ماندنی شدن آن را بلد نبوده و نیستند!



۶/ پُرواضح است که «کار هنرمند این است؛ یعنی ظرافت ها، زیبایی ها، ریزه‌کاری ها، دقایق و حقایق غیر قابل دید با چشم غیرمسلحِ به هنر را با سلاح هنر و نگاه هنرمندانه، بیرون میکِشد و نشان میدهد. اینکه می گویم زیبایی، معنایش این نیست که زشتی ها را نمی تواند بیرون بکشد و نشان دهد؛ چرا، آن هم جزو ظرافت هاست. به آن جمع گفتم، شما به عنوان کسی که دنبال زیبایی ها می گردید، چطور می توانید زیبایی های دفاع هشت ساله‌ی یک ملتِ دست خالی را از میهن خودش، از کشور خودش، از ملت خودش و از نظام خودش، در آن میدان دشوار نادیده بگیرد. (امام خامنه ای؛ ۱۳۸۵/۰۳/۲۳)». پس اگر هنرمند واقعی و متعهد به مفهوم «مقاومت» شناسایی شده و مورد حمایت مادی و معنوی نهادهای مختلف جمهوری اسلامی قرار گیرد. قطعا تحولی جدی در عرصه فرهنگی انقلاب اسلامی صورت خواهد پذیرفت و یقینا کارنامه سینمای جمهوری اسلامی به نحو قابل قبولی فربه خواهد گردید.



۷/ دُرست است که امروزه به دلالیل مختلف و بالاخص به واسطه حاکمیت ژنرال های بنفش بر عرصه فرهنگ و هنر، متولیان رسمی و قانونی سینمای کشور، وظیفه و شانی از برای حضور در «محور مقاومت» و حمایت از تولید آثار ارزشی برای خود قایل نمی باشند. اما باید توجه داشت که این امر از ابتدای پیروزی انقلاب موضوعیت داشته و در حال حاضر تنها بر شدت و حدت آن افزوده شده است. با این همه در همان مقطع زمانی و بالاخص در دهه ۱۳۶۰ تقریبا تمامی نهادهای برآمده از انقلاب اسلامی، استفاده از ظرفیت هنر و سینماگران متعهد را بر خود فرض می دانسته و از این جهت برخوردار از مجموعه هایی یا عناوین مختلف فرهنگی می بودند که در ذیل آن توجه به امر فیلمسازی اولویتی اساسی محسوب می شد. پس شاید اگر دغدغه‌مندی نهادی همچون کمیته‌های انقلاب اسلامی نبود؛ هیچگاه سینماگری همچون رسول ملاقلی‌پور پا به عرصه فیلمسازی نمی‌گذاشت و یا اگر حمایت بنیاد مستضعفان نبود اساسا خلق بسیاری از آثار ماندگار در سینمای انقلاب اسلامی غیرممکن می‌نمود. همچنین اگر دغدغه های فرهنگی و حمایت از «مقاومت» در نهادی مانند بنیاد شهید و بالاخص نهادی همچون جهاد سازندگی به برکت انقلاب اسلامی شکل نمی گرفت؛ اساسا پیدایش امثال شهید آوینی با تردید جدی مواجه می‌شد و صد البته ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که شاید مهمترین تولیدات فاخر با محوریت مقاومت و بویژه در ژانر دفاع مقدس مدیون همت ایشان در استفاده از ظرفیت سینماگران و حمایت ایشان از هنرمندان متعهد به مفهوم «مقاومت» است.



۸/ همواره در طول چهل سال گذشته، تمرکز سینماگران به منظور تولید آثار فاخر و ماندگار انقلاب و دفاع مقدس  و همچنین بروز دغدغه های فرهنگی توسط نهادهای مختلف حاکمیتی و حمایت از تبیین و گسترش مفهوم «مقاومت» به واسطه صنعت-هنر-رسانه سینما، با تقابل مستقیم و مواجهه دو جریان سینمایی در کشور همراه بود. نخست جریان  مدیران منفعل سینمایی کشور که یا اعتقادی به مفهوم «مقاومت» نداشتند و یا در حماقتی محض تصور می کردند که پرداخت به موضوعات فِیک اجتماعی اولویتی مهمتر دارد! و دیگر قبیله ای سینمایی که به عنوان بازماندگان و متعهدان به سبک زندگی آریامهری، ژستی منوالفکرانه به خود گرفته و «فیلم سفارشی» و «فیلم حکومتی» را به تابو و برچسبی ناجور در سینمای ایران مبدل ساختند. این در حالی است که «هنر در خدمت ارزش های انقلابی و اسلامی قرار گرفته باشد. این، مخصوص انقلاب هم نیست. هر جامعه و هر انسان و هر مجموعه‌ی بشرییی، می خواهد که هنر در خدمت ارزشهای مقبول خودش قرار بگیرد. این جرم نیست که اسلامیها میخواهند هنر در خدمت ارزش های اسلامی قرار بگیرد. همه‌ی مکاتب و همه‌ی جوامع دنیا، همین‌طورند. ارزش هایی در ذهنشان وجود دارد که با ارزش های دیگری فرق دارد. آنان هنر نقاشی، طراحیهای گوناگون، شعر، موسیقی و همه چیز را در خدمت این ارزش ها قرار می دهند. این، یک توقع زیادی نیست که جامعه‌ی اسلامی چنین انتظاری داشته باشد. (امام خامنه ای؛ ۱۳۶۹/۱۲/۱۴)».



ادامه دارد...

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.