دوشنبه ۹ تیر ۱۳۹۹ - ۰۹:۱۷

هوشنگ رفعت صاحبخانه زنده یاد داریوش اسدزاده:

منزل اسدزاده، ارث نوه یتیم من است!

داریوش اسدزاده در هجدهمین جشن خانه سینما

سینماپرس: این خانم از محل بازنشستگی اسدزاده و حقوق بازنشستی خودش جمعا حدود هفت میلیون تومان در ماه درآمد دارد. علاوه بر آن در قم منزلی دارد که خانواده اش در آن ساکن هستند لذا توانایی اداره زندگی یکنفره خودش را دارد.

به گزارش سینماپرس، در روزهای اخیر و متعاقب پلمپ منزل هنرمند فقید زنده یاد داریوش اسدزاده، در این باره در فضای مجازی حواشی‌ای مطرح شد. در پی جویی واقعیت ماجرا، با هوشنگ رفعت صاحب خانه آن مرحوم، گفت و شنودی انجام داده ایم که در پی می‌آید.

در ابتدا از نحوه آشناییتان با استاد داریوش اسدزاده بفرمایید که چطور شکل گرفت؟

رمضان سال ۱۳۶۵ در مهمانی که در منزل آقای دانش بود با اسدزاده آشنا شدم. آن زمان اسدزاده تازه از آمریکا برگشته بود. سه شب بعد از این آشنایی زمانی که قرار بود به همراه دوتن از دوستان مهندسم برای انجام کاری به اروپا سفر کنم، اسدزاده برای بدرقه‌ام به فرودگاه آمد. این معرفت اسد برایم خیلی قشنگ بود و همین مسئله باعث آغاز دوستی سی و سه ساله ما شد.

ماجرای مالکیت منزلی که آقای اسدزاده در آن سال‌ها ساکن بودن چیست؟

منزلی که اسد در آن ساکن بود را من زمانی که دخترم رزیتا، ازدواج کرد برایش خریده بودم، اما بعد از اینکه دخترم و همسرش در صانحه تصادف از بین رفتند، این منزل به فرزندشان پارمیس رسید. البته سهمی هم که به عنوان ارث به من و خانمم می‌رسید را هم ما بنام نوه‌مان پارمیس کردیم. در حالی که این منزل درسازمان ثبت اسناد کشور ثبت شده و سند تک برگ بنام نوه‌ام پارمیس دارد. اگر این خانه مالک دیگری همچون اسدزاده داشت که ثبت اسناد برای آن سند تک برگ صادر نمی‌کرد. بعد از فوت دخترم این منزل خالی بود تا اینکه من به توصیه رفقا و ارادتی که به اسد داشتم به او پیشنهاد کردم در این خانه ساکن شود. با شناختی هم که از او داشتم مطمئن بودم هر زمان که بخواهم منزل را تخلیه می‌کند، ولی الان با وجود ادعاهای همسرشان می‌بینم دردسر بیشتری داشته است.

گویا به خاطر دوستی‌تان هم اجاره بهاء کمی از جناب اسدزاده دریافت می‌کردید؟

بله. مبلغ اجاره ابتدا ماهی پنجاه‌هزارتومان بود و در طی زمان اضافه شد تا اینکه این اواخر به ماهی یک میلیون سیصدهزار تومان رسید. البته مابه التفاوت قیمت واقعی اجاره ملک را من از جیب خودم به نوه‌ام پرداخت می‌کردم. به طوری که حتی یک ساعت پیش از فوت اسدزاده به عنوان مابه‌التفاوت اجاره مبلغ دوازده میلیون تومان برای نوه‌ام سپرده باز کردم. آخرین پرداخت اجاره اسدزاده هم شهریور ماه به مبلغ یک میلیون و سیصدهزار تومان است. البته در همین سال اخر هم ازاسد خواستم که ملک را تخلیه کند و گفتم پارمیس بزرگ شده و با براش کارهایی بکنیم، اما اسد در جوابم گفت:هوشنگ جان این اخر عمری منو بی‌خونه‌مون نکن!

دیدار آخرتان با زنده‌یاد اسدزاده چطور شکل گرفت؟

زنده‌یاد محمد نوری از دوستان قدیمم پیش از فوت بیمار شد. یک هفته قبل از فوت محمد نوری نیم ساعت سه‌ربع باهم تلفنی صحبت کردیم و به او گفتم می‌خواهم بیایم و تو را ببینم. گفت: «رفعت صلاح نیست. بگذار قیافه همان محمدنوری که می‌شناختی در ذهنت باقی بماند. الان اگر بیایی و مرا آن‌طور ببینی ناراحت می‌شوی. دلم راضی نمی‌شود.» در مورد اسد هم، چون این خاطره در ذهنم بود و با توجه به بیماری اسد دلم می‌خواست تصویرش همانطور باوقار در ذهنم باقی بماند. چون اگر او را می‌دیدم که در تخت افتاده اذیت می‌شدم به همین خاطر تلفنی با هم صحبت می‌کردیم. تا اینکه خانم اسد تماس گرفت و گفت صلاح است که بیایی و او را ببینی. با این تماس یکمرتبه توی دلم خالی شد و گفتم نکند اتفاقی افتاده است؛ لذا جمعه، دو روز پیش از فوتش به دیدنش رفتم و این دیدار آخرمان بود.

تاریخ پایان اجاره ملک چه زمان بود؟

این منزل تا پایان آذرماه در اجاره آقای اسدزاده بود و اول دی‌ماه می‌بایست خانه تخلیه می‌شد، ولی از شهریورماه تا به امروز همسر آقای اسدزاده بدون اینکه دیناری بپردازد در این منزل به سر می‌بردند.

این خانم پیش از فوت آقای اسدزاده در خصوص مالکیت منزل صحبتی کرده بود؟

خیر. حتی در همان دوران بیماری اسدزاده که تماس می‌گرفتم خیلی هم این خانم ابراز ارادت می‌کرد که بهشان لطف کرده‌ام، ولی به محض فوت اسد ادعا کرد که سه دنگ منزل را اسد برای من ارث گذاشته است؛ که ازایشان پرسیدم چرا قبل از فوت اسدزاده چنین ادعایی را مطرح نکردی. این خانم هم با خنده در جواب گفت: یادم رفت!

همسر آقای اسدزاده اسناد و مدارکی هم برای ادعایش دارد؟

این خانم هیچ سندی برای ادعاهایش ندارد. زمانی هم که دادگاه حکم تخلیه منزل را به نفع نوه‌ام پارمیس صادر کرد این خانم باز ادعاهای کذب خودش را مطرح کرد و ده روز از دادگاه برای ارائه مستنداتش زمان گرفت، اما از آنجا که هیچ مدرک و سندی نداشت، در زمان مقرر هیچ مدرک و سندی در خصوص ادعایش ارائه نکرد و گفت من مدرکی ندارم فقط اسدزاده به من گفته که سه دنگ خانه را از رفعت خریده‌ام. قاضی پرونده‌هم به این خانم می‌گوید این حرف‌ها سند و مدرک نمی‌شود شما باید مستندات ارائه بدهی تا تکلیف ملک روشن شود؛ لذا باز هم برای ارائه مستندات به این خانم فرصت دادند، ولی در نهایت، چون مدرکی ارائه نشد بیست بهمن ماه حکم تخلیه منزل صادر شد. اما در آن زمان بخاطر شرایط کرونایی کشور نماینده دادستان لطف کردند و حکم را اجرا نکردند و فرجه‌ای دادند. این زمان گذشت تا اینکه ستاد مدیریت بحران کرونا اعلام کرد منازلی که قرار بر تخلیه‌شان بوده تا آخر خردادماه فرصت تخیله دارند، در غیر این صورت با تخلیه خواهند شد. خب این خانم ملک را تخلیه نکرد تا اینکه مأموران با ارائه حکم تخلیه خواستند منزل را پلمپ کنند که این خانم مانع می‌شود؛ لذا با کمک یک مامور زن این خانم از منزل خارج و منزل پلمپ و قفل در منزل نیز عوض می‌شود. با این وجود این خانم ساعت دوازده شب به منزل بازمی‌گردد و با پاره‌کردن پلمپ دراقدام به ورود منزل می‌کند، اما بخاطر تغییر قفل ناکام می‌ماند. این خانم بعد از آن سرایدار ساختمان را بیدار کرده و درخواست نردبان می‌کند تا از پنجره وارد منزل شود. نهایتا هم بعد از اینکه چند ساعتی روی پله‌های ساختمان می‌نشیند، ساختمان را ترک می‌کند. حالاهم با چنین مصاحبات بی‌ربطی قصد تشویش اذهان عمومی و تغییر قانون را دارد. در حالی که این ملک حق نوه یتیم من است که در پنج سالگی پدر و مادرش را از دست داده.

این خانم در مصاحبات خود ادعا می‌کند جایی برای ماندن ندارد. چقدر این صحبت‌ها واقعیت دارد؟

این خانم از محل بازنشستگی اسدزاده و حقوق بازنشستی خودش جمعا حدود هفت میلیون تومان در ماه درآمد دارد. علاوه بر آن در قم منزلی دارد که خانواده اش در آن ساکن هستند لذا توانایی اداره زندگی یکنفره خودش را دارد.

*جوان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.