چهارشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۵

حرف‌های جنجالی مهمان «به اضافه مستند»

فتنه 88

سینماپرس: جدیدترین قسمت برنامه «به اضافه مستند» با نمایش مستند «گزارش اقلیت» ساخته مهدی نقویان درباره فتنه ۸۸ و حضور مهدی محمدی به عنوان کارشناس به روی آنتن رفت.

به گزارش سینماپرس، هفتمین قسمت از فصل جدید برنامه به اضافه مستند همراه با اکران مستند «گزارش اقلیت» به کارگردانی مهدی نقویان بود و پس از آن میز کارشناسی برنامه با موضوع فتنه ۸۸ و اتفاقات پس از آن برگزار شد. در این نشست حرف‌های جنجالی زیادی توسط مهمان برنامه، مهدی محمدی برای اولین بار گفته شد. متن کامل این صحبت‌ها در زیر منتشر می‌شود.

تاثیر فتنه ۸۸ بر تحریم‌های امروز کشور موضوع اصلی صحبت‌های برنامه

مهدی محمدی، کارشناس مسائل سیاسی، مهمان این قسمت از برنامه بود. او در ابتدای صحبت‌های خود ضمن اشاره به موضوع این مستند گفت: این مستند برایم بسیار غم‌انگیز بود و با دیدن بخش‌هایی از آن، اشک ریختم. یادآوری آن روزها و آن خاطرات برای مردمی که سال‌ها است عاشق سیدالشهدا هستند، بسیار سخت و دشوار است. البته دیدن این مستند برای بیان بسیاری از حرف‌ها، فرصت مغتنمی است. با مستند خوش‌ساختی روبه‌رو هستیم که روایتی بر مبنای حقیقت ارائه کرده است. علاوه بر این، پرداختن به بحث‌های راهبردی بعد از فتنه ۸۸ و تاثیراتی که بر معادلات امنیت ملی ما داشت، از جمله مواردی است که تا حدودی مغفول مانده است. تاکنون راجع به فتنه صحبت‌های زیادی شده است اما این که این فتنه چگونه بر سرنوشت مملکت تاثیر گذاشت و پدیده‌هایی مثل تحریم را تولید کرد که اکنون نیز با آن درگیر هستیم، از جمله موضوعاتی است که تاکنون راجع به آن صحبت نشده و بهتر است که با جزئیات بیش‌تری مورد بررسی قرار گیرد.

تحریم‌ها و فشارهای ناشی از آن، زاییده فتنه سال ۸۸ است/ کشور هنوز از سال ۸۸ خارج نشده است

وی ادامه داد: به نظر من، مساله فتنه و اتفاقات سال ۸۸ تمام نشده است. بدین معنا که آن فضا و مجموعه شرایطی که رقم خورد، تغییرات زیادی را در امنیت ملی ایران ایجاد کرد و هنوز هم ادامه دارد. به نظرم، کشور ایران هنوز از تجربه سال ۸۸ خارج نشده است. ما اکنون با اتفاقاتی روبه‌رو هستیم که ریشه در آن سال‌ها دارد و به همین دلیل طرف خارجی به دنبال بازتولید و تکرار آن اتفاقات است. معتقد هستم که تحریم‌ها و فشارهای ناشی از آن، زاییده فتنه سال ۸۸ است. این مساله یک شعار نیست و مجموعه پژوهش‌های مبتنی بر اسناد نشان می‌دهد که طرف خارجی در اثر ذهنیتی که در فتنه ۸۸ به دست آورد و به دلیل اهدافی که از دل آن بیرون آمد، به سمت تحریم‌های فلج‌کننده در سال ۸۹ حرکت کرد. اساسا تصمیم‌گیری برای فشار یا عدم فشار بر ایران، بر اثر آن چیزی گرفته می‌شود که در داخل کشور رخ می‌دهد. این موضوع یکی از درس‌هایی است که طرف آمریکایی از فتنه ۸۸ گرفته است و ما هنوز هم درگیر آن هستیم. دقت کنید که ماجرای ۹ دی نشان داد که شکافی در سطح جامعه وجود ندارد. مهم‌ترین حرفی که باید راجع به ۹ دی ۸۸ زده بشود، این است که جامعه ایرانی در همان روز از جریان فتنه عبور کرد و اگر اکنون شکافی وجود دارد بین جریان فتنه، مردمی که از آن عبور کردند و طرف خارجی که می‌خواهد از آن برای فشار آوردن بر مردم مقاوم استفاده کند، است. عبور از این شکاف، به سران فتنه برمی‌گردد. این که آیا می‌خواهند از این شکاف عبور کنند و به مردم بازگردند یا خیر؟ بنابراین این که در اثر بحث راجع به فتنه ۸۸ مشکلاتی خواهیم داشت را انکار نمی‌کنم اما مزایای این بحث و نیازی که کشور به آن دارد، بسیار بیش‌تر از خساراتی است که احیانا می‌تواند به همراه داشته باشد.

ماجرای حضور سولانا در ایران برای انجام توافق هسته‌ای در سال ۸۷/ پاسخ قاطع ایران به هر قطعنامه، راه پیش شرط گذاشتن را بست!

این کارشناس مسائل سیاسی به اتفاقات سال ۸۸ اشاره کرد و گفت: از منظرهای مختلفی می‌توان به اتفاقات سال ۸۸ پرداخت. یک منظر، به موضوعات اجتماعی برمی‌گردد و منظر دوم، به تعاملات بین نیروهای سیاسی در ایران برمی‌گردد. از این منظر شاید بتوان گفت که یک دینامیک سیاسی در کشور، منجر به این شد که چیزی به نام فتنه ۸۸ ایجاد شود. تاکنون صحبت‌های زیادی راجع به این دیدگاه‌ها شده است اما در این برنامه نمی‌خواهم راجع به آنان چیزی بگویم. من می‌خواهم از یک زاویه دیگری به این اتفاقات نگاه کنم که اهمیت زیادی دارد اما تاکنون خیلی کم راجع به آن صحبت شده است و آن منظر سیاست خارجی و امنیت ملی است. سوال بزرگی که باید راجع به آن پژوهش کنیم این است که وقتی وارد فتنه ۸۸ شدیم، از نظر قدرت منطقه‌ای و راهبردی در چه وضعیتی قرار داشتیم؟ اگر به یک سال قبل از خرداد ۸۸ یعنی خرداد ۸۷ برگردید می‌بینید که آقای سولانا در همان زمان به ایران آمد. او مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و مسئول تیم مذاکره کننده هسته‌ای بود. به نظرم اگر کسی می‌خواهد درک کند که فتنه ۸۸ با امنیت ملی ما چه کرد باید به ۳ خرداد ۸۷، ۸۸ و ۸۹ دقت کند. در خرداد ۸۷، آقای سولانا به ایران می‌آید. ما در آن زمان درگیر مذاکرات پیچیده هسته‌ای با اروپا بودیم و ۵ قطعنامه نیز دریافت کرده بودیم. هدف آن قطعنامه‌ها تعطیل شدن فعالیت‌های هسته‌ای ایران و وارد شدن به مذاکرات هسته‌ای بود. در واقع اعتقاد داشتند که پیش شرط مذاکرات، تعطیل کردن فعالیت‌های هسته‌ای ایران است. در آن زمان، ایران به هر قطعنامه یک پاسخ قاطع می‌داد که برای آن هزینه داشت. در حقیقت به ازای هر گامی که طرف مقابل برداشت، ما نیز یک گام متقابل برداشتیم. خیلی‌ها اعتقاد داشتند که خروجی این اتفاقات جنگ می‌شود اما نه تنها جنگ نشد بلکه رئیس طرف مذاکره کننده مقابل به ایران آمد و پیشنهادی را در خرداد ۸۷ برای ما آورد. در آن زمان برای اولین بار اعلام کردند که ما نمی‌خواهیم شما غنی‌سازی خود را متوقف کنید بلکه فقط تعداد سانتریفیوژهای خود را محدود کنید تا ما مذاکره را آغاز کنیم. در حقیقت، مقاومت ۲ ساله در برابر طرف مقابل باعث شد که او پیش شرط خود برای آغاز مذاکرات را تعدیل کرد. بر این اساس، مذاکرات ژنو ۱ در پاییز همان سال انجام شد. این همان مذاکراتی است که یکی از مذاکره‌کنندگان خارجی، دقایقی پشت اتاق آقای جلیلی ماند تا با ایشان دیدار داشته باشد و در نهایت نتوانست دیدار کند. حرف آمریکایی‌ها در مذاکرات ژنو ۱ این بود که می‌گفتند ما نمی‌خواهیم غنی‌سازی را متوقف کنید. دقت کنید که این زمان، دقیقا همانی است که آمریکا در اوج گرفتاری خود در عراق بود و برای ساماندهی به اوضاع عراق به کمک ایران احتیاج داشت. برای اولین بار در آن مذاکره بود که آمریکایی‌ها گفتند که ما برای جمع و جور کردن اوضاع خاورمیانه نیاز به کمک شما داریم. در همین زمان آمریکا به این نتیجه رسیده است که تحریم‌هایش بر ایران بی‌نتیجه بوده است و کشور رشد کرده است. او نیز به ناچار مجبور می‌شود که با ایران مذاکره کند.

کنار رفتن گزینه مصالحه با ایران به واسطه تماس‌هایی از داخل کشور؛ اعترافات مهدی هاشمی: «اکنون زمان مصالحه نیست، انتخابات در پیش است»

وی اضافه کرد: اما با شروع تغییرات در کشور، اوضاع داخلی آن کمی متفاوت می‌شود. به نظرم تا آن زمان، سبد گزینه‌های آمریکا برای مقابله با ایران خالی بود. آنان یا باید این سبد را پر می‌کردند و یا باید با ایران مصالحه می‌کردند. مذاکرات ژنو ۱ نشان داد که آمریکا در آستانه مصالحه با ایران است و چاره‌ای ندارد. در انتهای مذاکرات ژنو ۱ قرار می‌شود که مذاکرات ژنو ۲ تا یک ماه دیگر آغاز شود اما این مذاکرات تا یک سال دیگر انجام نمی‌شود. این موضوع یک دلیل دارد و آن هم این است که کسانی از داخل ایران به آنان خط داده‌اند که اکنون زمان مذاکره با ایران نیست. آنان اعتراف کرده‌اند که کسانی از داخل ایران تماس گرفتند و گفتند که اکنون دست نگه‌ دارید تا انتخابات برگزار شود. این موضوع باعث می‌شود که گزینه مصالحه با ایران کنار برود چرا که یک گروهی از داخل ایران به صورت بسیار شفاف به طرف خارجی می‌گویند که هنوز یک گزینه مانده است و آن هم بهم ریختگی محیط داخلی ایران است. بهتر است تا این گزینه را هم امتحان کنید و در نهایت ببینید که چه کار کنید. آقای مهدی هاشمی در اعترافات خود می‌گوید که ما به به دولت آمریکا پیغام دادیم و گفتیم که اکنون زمان مذاکره با ایران نیست. صبر کنید چرا که ما انتخابات در پیش داریم و ما قطعا در این انتخابات برنده خواهیم شد. اگر می‌خواهید امتیازی به ایران بدهید، بهتر است که این امتیاز را به دولتی در ایران بدهید که دوست شما است. این آدرس‌ها که از داخل ایران به طرف غربی داده شد، این را به آنان فهماند که باید مذاکرات را تعطیل کنند. آن‌ها نه تنها مذاکرات را تعطیل کردند بلکه تمام تلاش خود را برای شعله‌ورتر کردن آتش فتنه در داخل ایران کردند. جالب است که آنان زمانی به مذاکرات برگشتند که اوضاع کشور به هم ریخته بود. آنان در پاییز ۸۸ به مذاکرات برگشتند و این دقیقا زمانی بود که آنان فهمیدند از این بهم‌ریختگی‌ها چیزی دستشان را نمی‌گیرد. در حقیقت، زمانی که از آشوب‌های خیابانی ناامید شده بودند، آقای سولانا دوباره سر و کله‌اش پیدا شد و حرف از مذاکرات زد. جالب است که در آن مذاکرات حرف از تبدیل اورانیوم غنی‌شده زدند چرا که به دنبال ایجاد دعوا مجدد در ایران بودند. آنان می‌دانستند که عده‌ای با این مساله مخالف هستند و همین مساله باعث می‌شود که شکاف‌ها در ایران تمدید شود. در نهایت به خرداد ۸۹ می‌رسیم و در آن زمان قطعنامه ۱۹۲۹ علیه ایران صادر می‌شود که سنگین‌ترین قطعنامه شورای امنیت علیه یک کشور عضو سازمان بین‌الملل است. آن قطعنامه مبنای سنگین‌ترین تحریم‌هایی می‌شود که تا به امروز نیز با آن درگیر هستیم.

تحریم مردم توسط آمریکا به دلیل عدم همراهی با فتنه!!/ محسن مخملباف در کنگره آمریکا: جنبش سبز نیاز دارد که شما (آمریکا) ایران را تحریم کنید و بر مردم فشار اقتصادی بیاورید

محمدی در پاسخ به سوال مجری برنامه مبنی بر ارتباط فتنه ۸۸ با تحریم‌های هسته‌ای گفت: نکته دقیقا همین جا است چرا که تحریم‌ها دیگر تحریم هسته‌ای نیست. ما تحریم‌های زیادی را از ابتدای انقلاب تجربه کرده‌ایم اما این تحریم‌ها متفاوت است چرا که برای اولین بار سفره و معیشت مردم را هدف می‌گیرد. تا قبل از این تحریم‌ها هیچ کشوری با چنین چیزی مواجه نبود. اگر دقت کنید می‌بینید که تمام قطعنامه‌های قبلی هسته‌ای است و ناظر بر برنامه هسته‌ای ایران است اما وقتی به قطعنامه ۱۹۲۹ می‌رسید، می‌بینید که قطعنامه دیگر هسته‌ای نیست. در آن صحبت از تحریم نفت ایران، بانک مرکزی ایران و ... است که هیچ کدام از آنان ارتباط مشخصی با برنامه‌های هسته‌ای ایران ندارد. در حقیقت می‌توان گفت که در اثر فتنه ۸۸ با دگردیسی عجیبی در تحریم‌ها مواجه هستیم. علاوه بر این، اگر روزنامه‌های آمریکایی را از زمستان ۸۸ تا انتهای بهار ۸۹ بخوانید می‌بینید که در آن مقطع، مهم‌ترین بحث در آمریکا به این سمت می‌رود که ما باید چه کار کنیم؟ در حقیقت با خود می‌گویند که آشوب‌های خیابانی در ایران به سمت خاموشی است، حالا باید چه کار کنیم که این آشوب دوباره گرم شود و مردمی که رفته‌اند، دوباره به خیابان‌ها برگردند؟ در حقیقت، به دنبال این هستند که چگونه می‌توانند به جریان سبز در ایران کمک کنند؟ جالب است که عده‌ای از افراد مانند آقای محسن مخملباف، سخنرانی بسیار طولانی در کنگره آمریکا به نمایندگی از جریان سبز دارند. جالب است که نه آقای موسوی و نه آقای کروبی تا این لحظه، نمایندگی مخملباف از جریان سبز را تکذیب نکردند. مخملباف در آن سخنرانی می‌گوید که جنبش سبز نیاز دارد که شما ایران را تحریم کنید و شما باید فشار اقتصادی بر مردم بیاورید تا آنان به دلیل تنگنای اقتصادی در خیابان‌ها بیایند. این مساله به امریکایی‌ها نشان می‌دهد که اولا شکاف‌های سیاسی زیادی در ایران وجود دارد و اگر آنان فشار وارد کنند می‌توانند به این شکاف‌ها دامن بزنند، دوما ایران ضعیف شده است و توان مقاومت در برابر فشارها در آن کم شده است. سوما دوستان ما در ایران می‌گویند که اکنون زمان وارد کردن فشار است. به عبارتی حرف آمریکایی‌ها این است که ما باید مردم ایران را به دلیل عدم همراهی با فتنه ۸۸ تحریم کنیم. مردم ایران باید مجازات شوند تا دوباره به خیابان‌ها برگردند. در همین زمان است که قطعنامه ۱۹۲۹ بیرون می‌آید و از تابستان ۸۹ به بعد، با عملیات اطلاعاتی، ترور دانشمندان هسته‌ای، عملیات سایبری و ... مواجه هستیم. این موضوعات باعث شد تا سبد خالی شده گزینه‌ها دوباره پر شود. تحریم‌ها برگشت، تهدید به عملیات نظامی برگشت و ... در یک جمله باید بگویم که فتنه ۸۸ سبد خالی شده دشمن در برابر ایران را مجددا پر کرد و ما هنوز هم با آن گرفتار هستیم. اگر از این منظر به فتنه نگاه کنیم می‌بینیم که جرم فتنه‌گران فقط آتش زدن به چند سطل آشغال نیست.

نگاهی به داخل کشور در سال ۸۸؛ ماجرا از ادعای تغلب و اعاده حق آغاز شد و به مبارزه علنی با عمیق‌ترین اعتقادات مردم رسید

او اضافه کرد: تاکنون راجع به تحولات خارجی‌ها در فتنه ۸۸ صحبت کردیم و گفتیم که کسی که در خرداد ۸۷ آمده بود تا با ایران مذاکره کند، در خرداد ۸۹ سنگین‌ترین تحریم‌ها را وضع کرد. حال نگاه کردن به اوضاع داخل کشور نیز جالب توجه است. کسانی که در سال ۸۸ مردم را دعوت کردند تا به خیابان‌ها بیایند، حرفشان در روز اول چه بود؟ آنان می‌گفتند کسی که کاندید رئیس جمهوری شده است، روزگاری نخست‌وزیر امام بوده است. او دلسوز انقلاب و نظام است اما رای‌هایش را درست نخواندند و تغلب شده است. دقت کنید که ادعای روز اول، یک ادعای کاملا انتخاباتی بود و خیلی از ایرانی‌ها در ماه‌های اولیه این ادعا را پذیرفته بودند و می‌گفتند که به او ظلم شده است. اگر به بیانیه‌های میرحسین موسوی نگاه کنید می‌بینید که عمده بحث او اعاده حق مردم است چرا که تغلب صورت گرفته است. در حقیقت، تا این جا با بحث‌هایی روبه‌رو هستیم که ماهیت انتخاباتی دارد و هدف‌شان رسیدگی به این مساله است. در حقیقت، سران فتنه نیز در این مرحله ادعا می‌کردند که ما به دنبال حق مردم هستیم و چیزی غیر از این نمی‌خواهیم. حال این سوال به وجود می‌آید که نظام جمهوری اسلامی در برابر چنین ادعایی چه باید می‌کرد؟ در این‌جا باید به نوع نگاه رهبر انقلاب به مطالبات و خواسته‌های مردمی اشاره کنم. به نظرم اتفاقات سال ۸۸، نوع نگاه ایشان به مسائل سیاسی و مطالبات مردمی را شفاف می‌کند. از یک طرف، اکثریت مردم، دولتی را برگزیده‌اند و شما نمی‌توانید این دولت را به طرف مقابل تحویل دهید و هم‌چنین، معترضین نیز مردم شما هستند اگر چه به هر دلیلی یک ادعای نادرست را باور کرده‌اند. تصور من این است که جمهوری اسلامی و رهبر انقلاب در مواجهه به این مساله یک تجربه تاریخی را خلق کردند. در مواجهه به این اتفاقات، دو راهکار وجود داشت؛ یا شما باید به مردم بگویید که «اعتراضات شما بیهوده است چرا که ما می‌دانیم که انتخابات سالم بوده است و ما همان رای شما را خوانده‌ایم. هر کس هم بخواهد به اعتراضات خود ادامه بدهد، او را سرکوب کرده و گوشمان به هیچ حرفی بدهکار نیست». راه دیگر نیز این است که به مردم اجازه داده شود که اعتراضات را تجربه کنند. بالاخره یک جامعه باید راه‌هایی را برود تا ببیند که انتهای آن چیست و آنگاه قضاوت کند که آیا این راه درست بوده است یا خیر. اگر شما در اول راه به او بگویید که این راه غلط است، از شما قبول نمی‌کند اما اگر خودش رفت و شما هم اجازه دادید که برود و این تجربه را داشته باشد، آن تجربه ماندگار خواهد بود.

مهدی محمدی بیان داشت: یک تعبیری بیان شد که به نظرم، تعبیر درستی نیز است و آن هم این است که سران فتنه نباید در دادگاه‌های ایران محاکمه شوند بلکه باید در دادگاه‌های افکار عمومی محاکمه شوند. چیزی که مهم است این است که حرفی که به مردم زده شده است، تصحیح شود. بر همین اساس، نظام اجازه داد که مردم تجربه کنند. این تجربه خیلی خسارت‌بار و سخت و غم‌بار بود و سخت‌ترین روزهای انقلاب در همان ایام رقم خورد با این حال، مردم اجازه پیدا کردند که این تجربه را رقم بزنند. حال یک نکته حائز اهمیت است و آن هم این است که خیلی از کسانی که به آقای موسوی رای داده بودند، با دیدن صحنه‌های اعتراضات نابه‌هنجار از خود پرسیدند که آیا دعوا بر سر انتخابات است؟ این چیزی که می‌بینیم همه چیز است الا انتخابات. دعوا بر سر اصل نظام و اعتقادات این ملت است. همین مساله باعث شد تا عده‌ای به فکر فرو روند که در ماهیت دعوا به آنان دروغ گفته شده است. در حقیقت، در این جریان با یک روند تکامل ذهنی مواجه هستیم و داستان از ادعای تغلب در انتخابات و دلسوزی برای مردم آغاز می‌شود و در ۵-۶ ماه بعد به مبارزه علنی با عمیق‌ترین و راسخ‌ترین اعتقادات مردم می‌رسد. در همین جا است که خیلی‌ها متوقف شدند چرا که می‌گفتند ما با امام حسین دعوا نداریم. حتی ممکن است که به نتیجه انتخابات معترض باشیم و نتیجه آن را هم نگرفته باشیم اما با خیمه امام حسین کاری نداریم. این تجربه تاریخی از همین زمان متولد می‌شود و وقتی به خیابان نگاه می‌کنید متوجه این تغییرات می‌شوید. وقتی از ۲۲ خرداد ۸۸ به سمت ۹ دی حرکت می‌کنید می‌بینید که جمعیت اعتراضی بسیار کم می‌شود. هم‌چنین می‌بینید که حمایت خارجی روز به روز بیش‌تر می‌شود. در روزهای ابتدایی حمایت خارجی‌ها در لفافه بود اما در روزهای انتهایی این حمایت علنی می‌شود. هم‌چنین می‌بینید که درجه خشونت افزایش می‌یابد و اوج خشونت در روز عاشورا رقم می‌خورد. علاوه بر این، مطابات انتخاباتی نیز کم‌تر می‌شود و به جای آن، بحث بر اصل انقلاب و نظام شکل می‌گیرد. به نظرم، به تدریج تجربه تاریخی جدیدی خلق شد و جامعه ایرانی احساس کرد که ماهیت واقعی این حرکت غیر از آن چیزی است که گفته می‌شود و کسانی که آن را به حرکت درآورده‌اند، افراد دیگری هستند. بنابراین از زمانی که این تجربه تاریخی خلق شد، کمر فتنه شکست و دیگر در آن احیا نشد.

حصر سران فتنه مربوط به دی ماه ۸۸ نیست/ آزادی کامل سران فتنه تا دو سال بعد از ماجرای آشوب‌های خیابانی

این فعال رسانه‌ای در بخش دیگری از صحبت‌های خود به تصمیم شورای عالی امنیت ملی مبنی بر حصر سران فتنه اشاره کرد و گفت: از ۹ دی ۸۸ به بعد، فتنه بخش اجتماعی و مردمی خود را از دست داد. از آن به بعد می‌بینید که دیگر اتفاقی نمی‌افتد. در ۲۲ بهمن خبری نیست و حتی برای چهارشنبه سوری که برنامه‌ریزی‌های گسترده‌ای صورت گرفته بود، هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد. آنان قصد داشتند که در روز ۱۱ و ۱۲ اردیبهشت، حرکت کارگران و معلمان را رقم بزنند اما اتفاقی رخ نداد. بر همین اساس، کسانی که بیرون از کشور بودند و به اتفاقات داخل امید بسته بودند، کم‌کم نا امید شدند و تصمیم گرفتند که کار دیگری انجام دهند. البته باید گفت که علیرغم از بین رفتن جنبه اجتماعی و مردمی فتنه، جنبه رسانه‌ای آن باقی ماند. یکی از سو تفاهم‌های بسیار بزرگ پیرامون حصر در سال ۸۸ این است که عده‌ای فکر می‌کنند که حصر مربوط به ایام ۹ دی است و آقای موسوی و کروبی در همان ایام محصور شدند. دقت کنید که اتفاقی که بعد از سال ۸۹ رخ داد، اتفاقات بسیار مهمی بود. دشمن خارجی به این جمع‌بندی رسید که باید از این فرصت طلایی ایجاد شده برای اعمال فشار بر مردم ایران استفاده کند و بر همین اساس، با تمام انرژی خود وارد شد و فشار بسیار زیادی را در سال ۸۹ به مردم وارد کرد که تا همین امروز هم باقی مانده است. نظام جمهوری اسلامی تا زمانی که با یک اعتراض داخلی روبه‌رو بود اگر چه منجر به اتفاقات بسیار سنگینی در عاشورای ۸۸ شد، با سران فتنه برخورد نکرد. این مساله بسیار مهم است که خیلی‌ها بدان توجه نمی‌کنند. آقایان بعد از عاشورای سال ۸۸ نیز آزاد بودند، بیانیه می‌دادند، ملاقات می‌کردند و ... هم‌چنین در طول سال ۸۹ و تا زمستان آن آزاد بودند، مصاحبه می‌کردند و بیانیه‌های آقای موسوی هم‌چنان ادامه‌دار است. تا این زمان، جمهوری اسلامی هیچ برخورد امنیتی با آنان نکرد چرا که فرض بر این بود که دلیلی برای برخورد وجود ندارد. هضم این موضوع برای کسانی که می‌گویند در ایران آزادی وجود ندارد و نمی‌توان اعتراض کرد، بسیار سخت است.

ترور سران فتنه آخرین حربه دشمن خارجی برای شعله‌ور کردن آتش فتنه؛ حصر، یک مجازات نبود و یک اقدام تامینی بود/ زمانی تصمیم به حصر گرفته شد که فتنه و تروریسم گره خورد و دعوت به آشوب داخلی صورت گرفت

او بیان داشت: این روند ادامه دارد تا به زمستان ۸۹ می‌رسیم. در این زمان، انقلاب‌های اسلامی در منطقه آغاز شده است و طرف غربی نمی‌داند که با این خیزش ایجاد شده که تهدیدی برای استعمارگری آمریکا است، چه کند. اسنادی وجود دارد که اثبات می‌کند طرف غربی تصمیم دارد تا اعتراضات ایجاد شده در کشورهای منطقه را در تهران خاموش کند. یکی از آنان تعبیر جالبی دارد. او می‌گوید که باید در ایران سیاه‌چاله‌ای ایجاد کنیم که انقلاب‌های منطقه و بهار عربی را ببلعد. بر همین اساس، می‌خواستند که در تهران یک درگیری ایجاد کنند. این کار باعث می‌شد که الهام‌بخش‌ترین نقطه خاورمیانه بهم بریزد و انرژی انقلاب‌ها از بین می‌رود. اگر به بیانیه آقای کروبی در ۲۵ بهمن دقت کنید، خیلی از نکات روشن می‌شود. جالب است که این بیاینه به صورت مشترک با طرف غربی نوشته می‌شود. بدین صورت که نماینده آقای کروبی در یک طرف و نماینده غربی (مسیح علی‌نژاد) در طرف مقابل نشسته است و متن بیاینه را به نماینده آقای کروبی املا می‌کند. این بیاینه این گونه است که می‌گوید حالا که در مصر انقلاب شده است، شما هم به صحنه بیایید و انقلاب کنید. در حقیقت، با پیوند فتنه و تروریسم مواجه هستید و با آغاز روند تبدیل ایران به یک سوریه جدید مواجه هستید. این موضوع مساله‌ای است که در ۲۵ بهمن ۸۹ برای اولین بار با آن مواجه می‌شوید. در همین ایام، غربی‌ها تصمیم می‌گیرند که این دو نفر (آقای موسوی و کروبی) را ترور کنند چرا که زنده آنان دیگر به درد نمی‌خورد و مرده‌شان به درد می‌خورد. بر همین اساس، تیم‌هایی ترور را وارد کشور می‌کنند. حتی شورای عالی امنیت ملی در بیانیه خود به این موضوع اشاره می‌کند. در حقیقت می‌توان گفت که انگیزه اولیه حصر، محافظت از آنان در برابر چنین سو قصدهایی بود. جلسه تشکیل شد و آقای حسن روحانی نیز در آن حضور داشت و در نهایت با اجماع همگی تصمیم گرفته می‌شود که این آقایان در منزل خود محصور شوند. بنابراین حصر، یک مجازات نبود و یک اقدام تامینی بود. هم‌چنین زمانی در مورد حصر تصمیم گرفته می‌شود که فتنه با تروریسم گره می‌خورد و دعوت به جنگ داخلی می‌شود. بنابراین حصر مربوط به قضایای انتخابات نیست چرا که آنان تا ۲ سال بعد از آن همه جنایت آزاد بودند و مردم را به آشوب‌های بیش‌تر دعوت می‌کردند. زمانی که تصمیم گرفتند ایران را یک سوریه جدید بکنند، آن زمان بود که نظام جمهوری اسلامی تصمیم به حصر گرفت و البته از جنس مجازات نیز نبود. این مساله بی‌بی‌سی را هم گیج کرده بود.

کلید زدن آشوب‌های جدید در ایران با مطالبات معیشتی اقتصادی

او به اتفاقات سال ۹۶ اشاره کرد و گفت: همیشه این‌گونه بوده است که پروژه آشوب در ایران بر ایده‌های واقعی سوار بوده است. از دی ماه سال ۹۶ به این طرف، با تلاش جدید برای به خیابان آوردن طبقات محروم مواجه هستیم. البته استفاده از واژگان طبقاتی پیچیدگی‌هایی دارد و به راحتی نمی‌توان تحلیل طبقاتی نمود. تصور طرف خارجی این بود که کاسه صبر طبقه محروم لبریز شده است و این بار بر خلاف سال ۸۸ که طبقه متوسط شهری با مطالبات سیاسی به میدان آمده بود، این بار می‌توانند طبقه محروم را با مطالبات معیشتی و اقتصادی به خیابان بیاورند. دقت داشته باشید که جنس ناآرامی‌های مربوط به طبقه محروم همیشه با جنس ناآرامی‌های طبقه متوسط فرق دارد. تلاش‌های زیادی انجام شد حتی باید بگویم که اصلی‌ترین هدف خروج ترامپ از برجام این بود که آدرس‌هایی دریافت کرده بودند که اوضاع در داخل خراب است و می‌توان ایران را وارد پروژه آشوب‌های سراسری کرد. بنابراین تلاش کردند که به صورت تاکتیکی از برجام خارج شوند تا ایران دچار آشوب بسیار بزرگ شود. با خود فکر می‌کردند که این اقدامات یا باعث خواهد شد که نظام به صورت کامل سقوط می‌کند و یا این که این قدر ضعیف می‌شود که توافق خیلی بدتر از برجام را بپذیرد. این دقیقا چیزی است که آمریکایی‌ها بدان فکر می‌کنند؛ براندازی یا توافقی بسیار بدتر از برجام. به عقیده من، جامعه ایرانی و به ویژه طبقه محروم، به چند دلیل به این پروژه پاسخ مثبت نداد. دلیل اول این است که طبقه محروم در ایران و حتی بقیه طبقات، معتقدند که با آشوب، هیچ بهبود اقتصادی رخ نخواهد داد. در حقیقت، به اعتقاد آنان هیچ رابطه‌ای بین آشوب و بهبود اقتصادی وجود ندارد. دلیل دوم این است که طرف خارجی خیلی مستقیم و آشکار وارد صحنه شد و مردم را دعوت به آشوب کرد. در ایران آلرژی تاریخی چند دهه‌ای نسبت به مداخلات مستقیم طرف خارجی وجود دارد و وقتی که طرف خارجی به صورت مستقیم می‌گوید که بیاید و در خیابان بریزید، بازدارندگی شکل می‌گیرد. دلیل سوم هم این است که مردم ایران اگر باور به تغییر داشته باشند، تغییر در درون سیستم را خواستار هستند. مطالعات نشان می‌دهد که مردم هنوز از سیستم جمهوری اسلامی عبور نکردند و هیچ آلترناتیوی ندارد. آنان به خاورمیانه نگاه می‌کنند و با خود می‌گویند که آن کشورهایی که می‌خواستند از سیستم خود عبور کنند، چه اوضاعی دارند. به نظرم به این ۳ دلیل، پروژه آشوب در ایران که از زمستان ۹۶ آغاز شد و در تابستان ۹۷ نیز مجددا کلید خورد، فاقد آینده است.

محمدی در بخش پایانی صحبت‌های خود به وضعیت کنونی ایران اشاره کرد و گفت: افکار عمومی در داخل ایران، بسیار پخته‌تر شده است و تجربه‌های بسیار خوبی را پیدا کرده است. هم‌چنین برداشتن کلاه ایرانیان بسیار سخت تر شده است و مردم به صورت عمیق‌تر به موضوعات نگاه می‌کنند و بر همین اساس، سخت‌تر می‌توان آنان را فریب داد. تجربه برجام، یک تجربه عمیق در ایران است و کسی نمی‌تواند به مردم بگوید که چرخ تانک حاج قاسم سلیمانی نچرخد، چرخ اقتصاد می‌چرخد. چرا که قبلا یک بار گفته بود که اگر چرخ سانتریفیوژ نچرخد، چرخ اقتصاد می‌چرخد و مردم هم دیدند که نه این چرخید و نه آن. اتفاق دوم این است که ایران وارث خاورمیانه پسا داعش است. امروز پروژه‌ای که قرار بود به محاصره ایران منجر شود، به محاصره اسرائیل منجر شده است. اسرائیل به هر طرف که نگاه می‌کند، ایران را می‌بینید. اکنون ایران تبدیل به یک دولت الهام‌بخش در خاورمیانه شده است و نظامی پیشرو است. این حکومت توانسته است، یک نظم ایرانی ایجاد کند که هضم آن برای طرف خارجی بسیار سخت است. نکته سوم هم این است که جهان و جامعه ما به قدرت مدیریت، توانایی و مهارت و بصیرت رهبری در ایران پی برده است. ایشان تمام پیچیدگی‌ها را اداره کرده است و از دل همه تهدیدهای عظیم، فرصت‌های تاریخی خلق کرده است. ما اکنون در وضعیتی قرار داریم که دنیا جامعه ایرانی را به وجود چنین مدیری در آن تحسین می‌کند و مردم نیز به این مساله مباهات می‌کنند.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.