شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۹

نگاهی به آخرین ساخته احمدرضا معتمدی؛

سو تفاهم حرفی بزرگ اما اثری بی مایه

فیلم سینمایی «سوء تفاهم»

سینماپرس: مهدی خرامان/ شطرنج، بازی دروغ وحقیقت است، طرحی برای فریب، اماحقیقتی در ذهنِ شطرنج بازِ قهار،کدام حرکت، نقشه کدام شطرنج باز را زود تر تکمیل می کند، وچه کسی می داند مهره کدام طرح است؟

شطرنج، بازی دروغ وحقیقت است، طرحی برای فریب، اماحقیقتی در ذهنِ شطرنج بازِ قهار، کدام حرکت، نقشه کدام شطرنج باز را زود تر تکمیل می کند، وچه کسی می داند مهره کدام طرح است؟

دنیای پست مدرن، آشکار سازی برای آدم های مدرن، با ذهنِ مینیمال، اما پر مدعا است، انسان هایی  که هر روز لباسِ بازیگری را بر تن می کنند وهر کدام در نقشی ظاهر می شوند، اما مسئله این است، رئیس کیست؟ وچه کسی طرحِ جهانِ حقیقت را، در پسِ فریب، کارگردانی می کند.

«سوتفاهم» حرف بزرگ وپیچیده ای می زند، اما آنقدر بی مایه است که مخاطب از آن فرار می کند، جهانی ساخته نمی شود  وانگار کاراکتر ها قصه را از بَرَند، وسوتفاهم دقیقا از همین نقطه ضربه می خورد، دوربین، بازی ها را لو می دهد و معتمدی گل درشت از همان ابتدا پیام می دهد ویا پرده را سیاه می کند، اما کارگردان باید بداند مخاطب بعد از یکه خوردن حقیقت را می پذیرد، سینما ابتدا سرگرم می کند، شخصیت ها درون اسب تروا در ذهن مستحکم تماشاگر نفوذ می کنند، تا تروجان های مدهوش، ناگهان حقیقتِ شکست را باور کنند.

سوتفاهم عکسِ این عمل می کند، کاراکتر ها با بازی بد و مصنوعی، تمامِ هیجانِ مخاطب، برای حل معما را خفه می کنند تا نه تعلیقی ایجاد و نه باوری ساخته  شود، معتمدی مسیر داستان را به انحراف می کشد تا بازیگران زمانِ مساوی بازی کرده باشند، سوتفاهم پتانسیلِ یک اثرِ معمایی را داشته است، اما با مکث و بازی های به شدت احمقانه همه چیز خراب می شود، شخصیت هایی که از ابتدا می دانند  بازیچه دیگری قرار گرفته اند، پس دیگر معمایی وجود نخواهد داشت.

سوتفاهم در پرده آخر، قصدِ معرفی کارگردان و رئیسِ بزرگ فیلم را دارد، اما دیگر چه فرقی می کند در چنین دنیای آبکی چه کسی کارگردانی کند، مخاطب زمانی از گره گشایی واکنش نشان می دهد که ابتدا  درون کاراکتر تغییری ایجاد شود، اما زمانی که شخصیت های اصلی خطی هستند و در مواجه با حقیقت کنشی نشان نمی دهند، پس کارگردان چه توقعی از مخاطب، که بیرونِ گود نشسته دارد.

در هر حال معتمدی قصد داشته دنیایی را شبیه سازی کند که حقیقت ورای حقیقت دیگر تفسیر می شود، اما ایکاش کاگردان به اثر خود اصطلاحی را وصله نمی کرد تا  اگر می توانست، حقیقت را تنها بر پرده نقره ای آشکار کند، حقیقتی که با سیاهی پرده و یا بازیگران چهره برای مخاطب حتصل نمی شود.

البته در انتها یک پرسش بی پاسخ می ماند و آن اینکه فیلم سوءتفاهم با چه رویکردی و بر اساس چه سیاستی توسط سازمان اوج تولید شده است؟!

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.