دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۹

مصاحبه با محسن علی اکبری تهیه کننده سینما؛

تضعیف یا تقویت نظام در سینمای عدالت

محسن علی اکبری در نشست صمیمی هنرمندان سینمای دفاع مقدس

سینماپرس: در حال حاضر سینمای کشور در اختیار یک عده سودجو و منفعت‏طلب است که به هر قیمتی به فکر درآمد، فروش و گیشه بیشتر هستند، اصلاً به عدالت و سینمای عدالت نزدیک نیستند. یعنی تا زمانی که این جریان کاملاً صهیونیستی بر سرکار است. منظور از صهیونیستی نه اینکه وابسته به اسرائیل باشند بلکه بدین معنی که همان‌طور که اسرائیل سرزمین‏‌های فلسطین‏ را گرفت به نظر می‌آید این جریان دارد در سینمای ما فرهنگ و هنر را شخم می‌زند و از آن خود می‌کند.

به گزارش سینماپرس، اولین نشست رسانه انقلاب با موضوع بررسی تضعیف یا تقویت نظام در سینمای معترض و منتقدِ عدالت خواه با آقای «محسن علی اکبری» تهیه کننده آثاری چون مریم مقدس، بلمی به سوی ساحل، پاداش سکوت و… برگزار شد. بخشی از مصاحبه به دلیل نام بردن از برخی چهره‌های سینمای و سیاسی حذف شد.

 اگر در سینمای موسوم به اجتماعی فضا و پایان بسته را داریم و دائم یک قسمت را در نظر بگیریم که مجموعه‌‏ای از مشکلات، اختلافات و مسائل در آن است و از آن زاویه مشکلات را تعمیم می‌دهیم، برخلاف آن سینمای عدالت ضمن اینکه مشکلات و مفاسد را می‌بیند، ریشه‏‌ها را می‌خواهد نشان بدهد و آن‏ها را حل کند. این سینما قهرمانی دارد و الزاما پایان خوش ندارد، ولی یک پایان مشخص و معینی دارد. احساس می‌شود رویکرد سینما به عدالت خیلی مظلوم واقع شده است. شما به‏عنوان یک تهیه‏کننده می‌توانید تعریفی از سینمای عدالت در کشور ما ارائه دهید؟

بهتر است بگوییم در حال حاضر سینمای کشور در اختیار یک عده سودجو و منفعت‏طلب است که به هر قیمتی به فکر درآمد، فروش و گیشه بیشتر هستند، اصلاً به عدالت و سینمای عدالت نزدیک نیستند. یعنی تا زمانی که این جریان کاملاً صهیونیستی بر سرکار است. منظور از صهیونیستی نه اینکه وابسته به اسرائیل باشند بلکه بدین معنی که همان‌طور که اسرائیل سرزمین‏‌های فلسطین‏ را گرفت به نظر می‌آید این جریان دارد در سینمای ما فرهنگ و هنر را شخم می‌زند و از آن خود می‌کند). در برنامه ۲۲:۳۰ بخش خبری گفتم برخی از این افراد به ‏گونه‌‏ای با سینما برخورد می‌کنند که هر آن باید در انتظار باشیم فیلم «قیصر» یا «رضا موتوری» هم اکران شود، چون تمام المان‏‌های این طیف نیروهای ارزشی ما را نیز سمت خود جذب می‌کند، چون درآمد بیشتر است. تا جایی می‌توانید با بازیگر طنز با موضوعات لوده پیش بروید؛ اما چه بخواهیم و چه نخواهیم روزی مخاطب خسته می‌شود و اگر بیشتر پیش بروید به فیلم‏‌های زمان شاه می‌رسید!

مسیری که در حال حاضر، رو به حرکت به سمت سینمای فیلم فارسی است و در این موضوع تعارف نداریم. متأسفانه مدیران ارشد فرهنگی کشور به فروش این فیلم‌ها افتخار می‌کنند. سال قبل به‏عنوان بیلان کاری می‌گویند ۱۰ فیلم داشتیم که حدود ۲۰۰ میلیارد تومان فروش داشته است، به چه قیمتی؟ آیا باید به قیمت زیرپا گذاشتن خون شهدا، بچه‏‌های آزاده و جانباز باشد!؟ آیا مبالغی که اعلام می‌کنند درآمد است؟ از چه منبعی است؟ آیا از فیلم‏‌های ارزشی است؟ یا از فیلم‏‌های محتوایی و اجتماعی از جنس سبک زندگی است؟ از جنس مخالفت با طلاق و افزایش جمعیت است؟ اصلاً به این‏‌ها نگاه نمی‌‏شود و برعکس است. نگاه، نگاه طلاق عاطفی، مواد مخدر و… است. چیزی به‏عنوان امید ندارید که به عدالت برسید و بخواهیم اینجا بحث کنیم!

در همه جای دنیا هنر هفتم به تثبیت نظام کمک می‌کند و نه تضعیف آن. در آمریکا فیلم‌‏هایی در ارتباط با ارتش آمریکا می‌سازند، یک لشگر از بین می‌رود یک سرباز می‌ماند و در نهایت سرباز نماد آمریکا شده و بر قله افتخار قرار می‌گیرد.

بچه‏‌های ارزشی یا باید خانه‏ نشین شوند و فیلم نسازند یا باید به این نوع فیلم‌‏ها تن دهند. یکی از دوستان ارزشی که ۳ سال پیش فیلمی با موضوع فتنه ساخت، به دلیل بیکاری و امرارمعاش مجبور شد به این افراد باج دهد و برایشان فیلم بسازد. هنوز فیلم اولش تدوین نشده در حال ساخت فیلم دوم است! قبلاً رسانه ملی جایگاهی داشت و اگر در مقاطعی به مشکل سیاسی، خطی و اجتماعی برمی‌خوردیم، در آن کار می‌کردیم و در واقع محل امنی برای نیروهای ارزشی بود. الآن رسانه ملی هم نمی‏‌تواند جذب کند، مثلاً می‌گوید پول و بودجه ندارم یا کمتر جذب می‌کند، مثل دوره آقای لاریجانی نیست. زمانی که فیلم‌سازان بیکار می‌شوند فقط می‌توانند تا دو سال تحمل کنند، بیشتر از آن تحمل ندارند و بعد مجبور به هر کاری می‌شوند. کارگردان یا تهیه‏کننده کارش را بلد است و سراغ سینمایی می‌رود که تفکر صهیونیستی دارد و در حال شخم زدن فرهنگ و هنر انقلاب است.

معتقدم این با برنامه انجام می‌شود، دست‏‌هایی پشت پرده است و نباید ساده نگاه کنیم، نگوییم ۴ نفر پول می‌برند یا می‌آورند. متأسفانه اتاق‏ فکرهایی وجود دارد و مردم را به این سمت سوق می‌دهند و تا حدودی موفق شدند. در مجموع مباحث تحکیم بنیان خانواده، عدالت اجتماعی و… گمشده است.

چرا سینماگران کمتر به سمت مضامین عدالت محورانه می‌روند؟ چرا این موضوع حتی در میان سینماگران ارزشی نیز کمرنگ است؟ آیا یکی از دلایل این است که اگر بخواهند به سمت نشان دادن مفاسد و ریشه‏‌های آن بروند، موجب تضعیف نظام می‌شود؟

خیر، اتفاقاً برعکس است. در همه جای دنیا هنر هفتم به تثبیت نظام کمک می‌کند و نه تضعیف آن. در آمریکا فیلم‌‏هایی در ارتباط با ارتش آمریکا می‌سازند، یک لشگر از بین می‌رود یک سرباز می‌ماند و در نهایت سرباز نماد آمریکا شده و بر قله افتخار قرار می‌گیرد. پس ما بیاییم شکست‏‌هایمان را در جنگ نشان دهیم؟ خیر این‌گونه نیست، باید از طریق سینما بهترین گزینه‏‌ها را مطرح کنیم و این نوع بیان است که مهم است. فیلم اجتماعی طنز (کتاب قانون) را ساختم و خواستم بگویم دروغ، غیبت و تهمت طبق قرآن کریم حرام است. این فیلم نه‌تنها لطمه به ایران و هویت ایرانی نزد بلکه تلنگری بود که عادت کنیم کمتر این گناهان را انجام دهیم. در خصوص عدالت هم هیچ مخالفتی با ساخت فیلم نیست.

به نظرم در قالب اجتماعی به راحتی می‌توانیم وارد صحبت عدالت و مفاسد اجتماعی بشویم. کسی مخالف گفتگوی سینما و انتقادات نیست.

برخی از تهیه کنندگان معتقد هستند که امثال ما خیلی دوست داریم در مورد مفاسد موجود در ساختار سیاسی فیلم بسازیم اما سیاسیون نمی‏‌گذارند! درحالی که یکی از چهره‏‌هایی که همیشه در این موضوع حمایت و نقد کرده مقام معظم رهبری است. الزاماً قرار نیست بخواهیم مفاسد را در ساختار سیاسی نشان بدهیم، موضوع طبقه فقیر و غنی بحث جدایی است که هیچ ربطی به قوه قضائیه و نیروی انتظامی ندارد، می‌تواند فیلم عدالت محوری هم باشد.

برخی از تهیه کنندگان خودشان آلوده به سرمایه‌داری و سیاست هستند و امکان دارد تا ساخت فیلم‌هایی با مضامین عدالت و مبارزه با سرمایه داری تیری بشود به سمت خودشان!

در مورد طلاق، فیلم طنز «همیشه پای یک زن در میان است» که رمان آن برای «سید مهدی شجاعی» بود. در آن فیلم خواستم بگویم دخترخانم، اگر طلاق بگیری هر آنچه تا امروز برایت امنیت هست تبدیل به ناامنی می‌شود. سعی کردیم اگر می‌خواهیم در حوزه اجتماعی کار کنیم حرفی برای گفتن داشته باشیم. وقتی یک دخترم فیلم را دید، گفت بابا! چقدر خوب است که آدم ازدواج کند. همین یک جمله برایم کافی است. اینکه احساس کنی یک مرد، حتی یک استخوان روی ویلچر و تخت باشد و اسمش روی سرت باشد، کافی است. نیازی نیست دستش در دستت باشد راه بروی، آن حس ناخودآگاه در مخاطبی که از کنارت رد می‌شود برایت یک حریم ایجاد می‌کند احترام خاصی قائل است. وقتی طلاق می‌گیری، این حریم کنار می‌رود و ناامن می‌شوید.

منظورم این است که به نظرم در قالب اجتماعی به راحتی می‌توانیم وارد صحبت عدالت و مفاسد اجتماعی بشویم. کسی مخالف گفتگوی سینما و انتقادات نیست. «مهران مدیری» را ببینید با زبان بی‏زبانی می‌گوید که اگر سراغ جامعه پزشکی بروم از من شکایت می‌کنند، سراغ جامعه مهندسی بروم همین می‌شود، هیچ کجای دنیا این شکلی نیست! در تمام دنیا قاعده‏ای است که فیلم‌ساز به جز مباحث اخلاقی مصونیت دارد، ما به دلیل اینکه قانون نداریم مشکل داریم. هر آنچه در بحث سیاسی، اجتماعی و نقد جامعه هست به راحتی در کشورهای دیگر انجام می‌دهند، نه‌تنها مخالفتی نیست بلکه موافقت می‌شود. در ایران وقتی پروانه نمایش به یک فیلم داده می‌شود توقیف مجددش معنی ندارد جز اینکه آن را بزرگ کرده باشد. فیلم «من عصبانی نیستم» را اکران کنید ببینید چقدر می‌فروشد؟ آیا مردم از آن استقبال می‌کنند؟ اصلاً مردم علاقه‏‌ای به این فیلم‌‏ها ندارند. دوست داشتم «کتاب قانون ۲» را بسازم حالا برعکس ببینیم، آن دختر هم مشکلاتی دارد که نفهمیده است، به فهم او از قرآن کمک کنم؛ یعنی ترجمه را خوانده و تفسیر را نفهمیده است. این‌طرف برایش شخصیت‏‌هایی بگذاریم که در درام بعدی به سؤالات او پاسخ دهد.

شما باید بدانید آنچه اسمش خطوط قرمز است فیلم‌ساز آن را رعایت می‌کند – خطوط قرمز ما زیاد نیست، دیانت، رهبری و انقلاب است. در خطوط قرمز ما اقتصاد، مفاسد و اعتیاد نیست – هر فیلم‌سازی به راحتی می‌تواند در این عرصه ورود کند، چرا نمی‏‌آید!؟

پس از طرفی برخی منکر تضعیف نظام هستند درحالی که این امر باعث تقویت نظام می‌شود، البته تأیید کردید برخی از چهره‏‌ها و مسئولان هستند که سنگ‏اندازی می‌کنند ولی می‌شود از آن رد شد.

در جاهایی خودمان را از بنیان‌گذاران حوزه هنری می‌بینیم. حوزه هنر و اندیشه انقلاب اسلامی در سال ۵۹ تأسیس شد و بنده از سال ۶۰ وارد شدم. این حوزه ساخته شد تا در عرصه هنر بتوانیم حرف‏‌های انقلاب و هر خلائی که در سینما احساس می‌شد را بیان کنیم، چون در آن مقطع سینماگری نبود و همه رفته بودند. «گورکن» اولین فیلمم در آن زمان بود که با آقای «هنرمند» کار کردم و در مورد موشک‏باران و مقاومت مردم «دزفول» بود. فیلم بعدی «بلمی به سوی ساحل» با مرحوم «ملاقلی‏پور» بود، «پرواز در شب» را هم ساختم.

در آن دوره، حوزه هنری و مؤسسه سینمایی بنیاد مستضعفان – اخیراً مؤسسه سینمای اوج – موظف بودند مشکلات، ارائه راهکار، به تصویر کشیدن لحظات انقلاب، حرف‏‌ها و ناگفته‌‏های انقلاب را بیان کنند. تا زمانی که حضرت امام (ره) زنده بودند مسیر حوزه هنری درست بود. از سال ۷۰ که درگیر نظام سرمایه‏داری شدیم و زندگی تجملاتی و تشریفاتی، واردات ماشین‌‏های خارجی، ساختن ویلاها و برج‏‌های آن‌چنانی شروع شد، در واقع مسیر محفل‏‌های هنری مثل حوزه هنری عوض شد و هنرمندانی هم که قرار بود در اینجا حرف‏‌های خوبی بزنند مسیرشان عوض شد، چون احساس کردند تا کی در حوزه بمانند و مثلاً ماهی ۵ یا ۱۰ هزار تومان حقوق بگیرند، چون دیدند دوستشان فلان فیلم را ساخت، فلان بقال برج آن‌چنانی می‌سازد و سود می‌برد.

این ادامه پیدا کرد به شکلی که از بچه‏‌های دهه ۶۰ که امیدهای فرهنگ و هنر انقلاب بودند، خیلی کم شدند و آن امید تقریباً به ناامیدی می‌رسد ولی هنوز دیر نشده است. نمی‌‏دانم چرا برخی مسئولین ما خودشان را به نشنیدن می‌زنند، ولی من هنرمند که بیش از ۲۰ بار از مقام معظم رهبری بحث فرهنگ یا تهاجم یا نفوذ فرهنگی را شنیدم و فهمیدم که ایشان دغدغه دارند، نمی‌دانم چرا رسانه ملی و دیگر نهادها گوش نمی‏‌دهند!؟ اسپانسر سریالی که در مورد مفاسد می‌سازیم «برنج محسن» است، بعد از ۲ ماه از پخش سریال ۲۰:۳۰ اعلام می‌کند برنج محسن مزخرف‏ترین برنج و بزرگ‌ترین قاچاقچی است و کلی ضرر دارد! شما به‏عنوان یک مخاطب می‌گویید چه شد!؟ من که یک ماه افطارم را با برنج محسن باز کردم، الآن شده قاچاقچی!؟ این از عملکرد رسانه ملی ماست.

ارگان‌هایی مثل رسانه ملی، بنیاد مستضعفان و حوزه هنری که مستقیم زیر نظر حضرت آقا است وظیفه‏‌شان است که مطالب حضرت آقا را حلقه گوششان کنند، هنرمندان ارزشی را جذب و با آن‏ها کار کنند. اگر توقع از بخش خصوصی داریم توقع بیجایی است.

رسانه ملی ناخودآگاه کاری می‌کند که وقتی به‏ عنوان یک کارمند سرکار هستم یک باج به نام رشوه و ربا بگیرم، نزول بدهم یا بگیرم، رسانه ملی این کار را می‌کند و یک بخش هم سینما است. اگر رسانه ملی سیاست‏‌ها را درست جلو برده بود، به اینجا نمی‌رسیدیم.

پس موضوع عدالت بین این‏‌ها محجور است به این دلیل است که کمتر این مضامین را مورد توجه قرار می‌دهند؟

بله.

آیا تهیه‏ کننده، فیلم‌ساز، نویسنده و کارگردان بصورت خودجوش نمی‌توانند این مضامین را به‏عنوان دغدغه داشته باشند و جلو بروند و بسازند، آیا باز مانعی وجود دارد؟

الآن حس شما از تهیه ‏کننده کسی است که پول دارد و این غلط است. سرمایه‏ گذار با تهیه‏ کننده دو مقوله جدا هستند. تهیه‏ کننده می‌تواند سرمایه‏ گذار هم باشد ولی الزاماً تهیه‏ کننده سرمایه‏ گذار نیست. تهیه‏ کننده کسی است که صاحب فکر و ایده‏ پرداز است، ایده را با نویسنده به فیلم‌نامه تبدیل می‌کنند، کارگردان را انتخاب می‌کنند و تبدیل به فیلم می‌شود و سرمایه برمی‌گردد. ولی شخصاً قصه‌‏ای را می‌خواستم بگویم، قصه سوءاستفاده از قرآن بود، فیلم «یاسین» را ساختم که کار اول کارگردان بود. قانوناً دولت باید به‏عنوان فیلم اول، کمک می‌کرد در صورتی که اعلام کردند ۴ سال کار نکنم ولی گفتم کار می‌کنم، آن فیلم را با ۸۰۰ میلیون ساختم. در زمان اکران، همان مافیای پخش، سانس ۳ بعدازظهر ماه رمضان را داد، سانس شب برای «گینس» و «نهنگ عنبر» تا اذان صبح بود! گفتم یک نصف سانس بین آن را بدهید! ۸۰۰ میلیون تومان تبدیل شد به فروش ماشین، خانه من و از بدهی‏ه‌ا که داده شد. ما چقدر می‌توانیم از این ریسک‏‌ها بکنیم!؟

شاید آن ریشه‌ای که سینمای عدالت می‌خواهد بزند که عبارت از تفکر سرمایه‏‌داری باشد، خودش یک غول بیابانی شده که دارد ما را زمین می‌زند. دکتر «مدقق» کارشناس برنامه «شهر فرنگ» می‌گفتند تفکر سرمایه‏‌داری و اکران فیلم‏‌ها را قبول ندارم. هر سالن سینما هر جا باشد یک ملک خصوصی است و مالک دارد. خیلی روشن است می‌نشینند با تهیه‏کننده قرارداد می‌بندند یک مفادی است و خودشان قرارداد می‌بندند. مثال «فروشنده» را زدم گفتم کامل روشن است؛ یعنی یک تفکری است که آن چیزی که پول بیشتری دارد را می‌خواهد، ولی زیر بار نمی‌‏رفتند.

ایشان بیشتر کارشناس است و کننده کار نیست، زمانی که حوزه هنری سینما را از بنیاد مستضعفان تحویل گرفت، چون سالن برای بنیاد بود به دستور مقام معظم رهبری که آن موقع رئیس‌جمهور بودند، امر کردند که سینما از بنیاد به حوزه هنری برود. حضرت آقا از ابتدا حامی عوامل حوزه هنری بودند. با این تفکر که فیلم‏‌هایی که چه در حوزه و چه در بیرون از حوزه با ملاک و معیار حوزه هنری ساخته می‌شود، یک امکانی برای اکرانش باشد. اصلاً علت واگذاری این سینما به حوزه هنری همین است. الآن حوزه هنری فیلم‏‌های ارزشی خود را اکران نمی‏‌کند.

فقط فیلم‏‌هایی که موجودیتی برای خودش باشد را تحریم می‌کند.

خیر، بحث تحریم جدی نیست، در ظاهر تحریم ولی در لابی پشت پرده تحریم نیست، سانس‏‌های فوق‏العاده برای فیلم‏‌ها می‌گذارد. اگر یکبار آقای مؤمنی شریف یا هر مسئول حوزه بیاید مطرح کند اگر فیلمی با مضمون عدالت، قرآن، دین و دفاع مقدس ساخته شود من اکرانش را تضمین می‌کنم. سرمایه‏ گذاری که الآن روی فیلم‌‏های‏شاین سرمایه‏گذاری می‌کند می‌گوید خوب است، حوزه هنری ۱۱۰ سالن سینما دارد و حاضرم برای این فیلم سرمایه‏گذاری کنم تا در سینماها پولم برگردد، ولی وقتی یک سالن در اختیار خود نداریم حالا بیایم درباره مسائل ارزشی صحبت کنم و فیلم بسازم!؟ هیچ سرمایه‏گذاری جلو نمی‏‌آید.

می‌توانم از بیرون سرمایه ‏گذار جذب و با موضوع عدالت کار کنم. ولی الآن سرمایه‏ گذار بیرون می‌گوید کدام سینما و سالن موضوع ارزشی تو را می‌خواهد!؟

الآن دفاتر پخش ما بنگاه معاملاتی شدند و قانونی نیستند. پخش زمانی درست است که در تولید شما و سرمایه‏گذاری شریک شده باشد، وقتی می‌خواهد ۱۰، ۲۰ درصد به‏عنوان کارمزد بردارد، از چه دارید کارمزد برمی‌دارید؟ باید در آورده و سرمایه‏ گذاری آن فیلم طوری که در تمام دنیا است، دخیل باشید. این‏طوری اکران فیلم تضمین می‌شود. اگر بدانیم فیلممان اکران می‌شود؛ دغدغه خودم فیلم‏‌های ارزشی است. الآن بالای ۴ سال است در تلویزیون کار نکردم حداقل ۵ بار مرا صدا کردند، ۵ تا فیلم‌نامه دادند که موضوعشان طنز بود. گفتم این‏کاره نیستم انجام نمی‏‌دهم، برای کارهای بیابانی و تاریخی راحت‏‌تر هستم، چون آخر این کارها به ضرر فرهنگ و هنر و دیانت این مردم است. اخیراً سریال «نفوذ» را شروع کردم که برای سال ۵۷ است و دغدغه و مفاهیم انقلاب را دارد.

دغدغه من کار ارزشی، عدالت، فیلم‌سازی در مورد مفاسد، بنیان خانواده، تعدد فرزند و… است. الآن از نظر نسل داریم از بین می‌رویم. اگر این‏طور پیش برویم ایران شیعه از بین می‌رود. مردم از تلویزیون یا سینما یاد گرفتند.

تجملات منشأ تمام اتفاقات می‌شود. وقتی مرد خانواده نتواند خودش را همرنگ جماعت کند مجبور است دزدی کند. رسانه ملی ناخودآگاه کاری می‌کند که وقتی به‏ عنوان یک کارمند سرکار هستم یک باج به نام رشوه و ربا بگیرم، نزول بدهم یا بگیرم، رسانه ملی این کار را می‌کند و یک بخش هم سینما است. اگر رسانه ملی سیاست‏‌ها را درست جلو برده بود، به اینجا نمی‌رسیدیم.

باید آغازگر مباحثی که می‌فرمایید رسانه ملی باشد، در تداوم سینمای ملی باید وارد شود. هنرمندان ما به‌اندازه کافی برای گفتن این حرف‏‌ها دغدغه‏ مند هستند و از قول ۲۰، ۳۰ نفرشان می‌گویم. ما هنرمندی را داریم که به خاطر این بی‏‌عدالتی‌‏ها شب خوابش نمی‏‌برد و می‌خواهد آن را به تصویر بکشد ولی امکان برایش نیست. جاهایی که مدعی هنر اسلامی و انقلابی هستند باید جلو بیایند و اعلام کنند می‌خواهیم با این مضامین کار کنیم، شما ببینید یک هنرمند چقدر سختی باید بکشد.

سازمان سینمایی اوج آمد که فکر نمی‏کنم ۲۰، ۳۰ نفر بیشتر باشند ولی خروجی آن «ایستاده در غبار و بادیگارد» شد. پس می‌توان، یعنی هم هنرمند و هم توانش است مشکل ما سرمایه است.

علی‎القاعده حداقل از سازمان اوج می‌شود انتظار داشت که مضامین عدالت محور را در سینما رواج دهد. باید موضوع انقلاب، جنگ و… باشد ولی عدالت واقعاً مظلوم واقع شده است. اوج و چنین سازمان‏‌هایی توجه واقعی دارند می‌کنند، باید تکان واقعی به عدالت بدهند.

در کشوری هستیم که علی‏رغم اینکه می‌گوییم مشکلات مالی هست اما ۱۲۳ میلیارد خرج پروژه پیامبر(ص) می‌کنیم. ۱۲۳ میلیارد تومان یعنی ۱۲۳ فیلم سینمایی. کل تولیدات سال ما به ۱۱۰ فیلم نرسیده است. با پول یک فیلم می‌شود ۱۲۰ فیلم ساخت، اگر هم بگوییم فیلم فاخر می‌خواهیم بسازیم حدود ۵/۱ میلیارد تومان خرج دارد. پس توان این را داریم در سال، ۵۰ فیلم سینمایی با موضوع عدالت فقط توسط بنیاد مستضعفان بسازیم؛ بنابراین پول و مکان هست باید مدیریت شود.

می‌توانم از بیرون سرمایه ‏گذار جذب و با موضوع عدالت کار کنم. ولی الآن سرمایه‏ گذار بیرون می‌گوید کدام سینما و سالن موضوع ارزشی تو را می‌خواهد!؟ یکی از مباحث اصلی ما سالن است. بخش خصوصی که سالن سینما دارد نمی‌‏شود زیاد به آن فشار آورد، به‌هرحال سرمایه شخصی او است از هر راهی هم آورده است نوش جانش باشد. در بخش دولتی هم تعداد قابل‌توجهی سالن سینمایی است. الآن در کشور حدود ۳۴۰ سالن سینما داریم. شما در سال هر تعداد فیلم با این مباحث تولید کنید قابلیت اکران دارند، به شرطی که مدیریت حوزه هنری بفهمد باید گفته‏‌های مقام معظم رهبری حفظه الله روی زمین نماند، نفر اول هم خودش باید اجرا کند و ما هنرمندان گوش می‌دهیم. هر لحظه اراده کنند ما آماده‌‏ایم، این کلام را از قول ۳۰، ۴۰ نفر از در مقام کارگردان، نویسنده، تهیه‏کننده و بازیگر هنرمندان می‌گویم. با جان و دل حاضر هستند روی این موضوعات کار کنند تا موضوعات طنز و لوده.

الحمدلله حضرت آقا امنیت داده و بارها عنوان کرده اگر در نزدیکی من هم کسی هست بیایید بگیرید و ببندید و محاکمه کنید، من مشکلی ندارم.

نکته‏‌ای که در لفافه اشاره شد نقد ساختار سیاسی در سینمای آمریکا است، چون برای خودم خیلی جذاب است. آن‏‌ها در این موضوع خیلی هوشمند هستند و می‌آیند شاخ و برگ حرص می‌کنند. یک ژانر موضوعی به نام فیلم‏‌های قانونی (Law Movies) که مدام موضوع دادگاه و دستگاه قضایی است، ولی هیچ‌وقت به ریشه‏‌ها اشاره نمی‏‌کنند، چون به سرمایه‏داری و ساختار مرکزی خود آمریکا می‌خورد. این نشان می‌دهد فضا برای بحث‌وجدل در سیاست باز است، ساختار را نقد می‌کند و آمریکا را هم قدرتمند می‌کند. اینجا با فرض اینکه نهادها کمک کردند و شما هم توانستید فیلم خود را بسازید اگر بخواهید موضوع ساختار سیاسی را به خاطر عدالت نقد کنید چطور باید ترسیم شود؟

کلیت سینما یک تعریف بیشتر ندارد، همان تعریفی که در آمریکا است اینجا هم هست نوع فرهنگ و گفتمانش فرق می‌کند.

باید گفتمان چطور باشد؟

در بحث برخورد با مفاسد به نظرم باید آن‌قدر میدان باز باشد که از نزدیک‏ترین فرد به مقام معظم رهبری تا رئیس‏جمهور و برادرش، اگر مشکل داشت بتوانید ورود کنید. مردم باید به‏عنوان فیلم‌ساز به شما اعتماد کنند. اگر شما یک قاضی را نشان دهید رشوه‌‏ای را گرفته و پرونده قتل را تبدیل به حبس ابد کرد، زیاد برای مردم جذاب نیست. مردم می‌خواهند بدانند وقتی آقای «احمدی‏نژاد» رئیس‏جمهور بود چرا برادرش «داوود احمدی‏نژاد» سال دوم رها کرد و رفت!؟ مگر چه دید؟ چه اتفاقی رخ داد؟ داوود احمدی‏نژاد رئیس بازرسی دفتر نهاد بود. چرا قوه قضائیه با برادر آقای «روحانی» که دزدی مستقیم کرده است مماشات می‌کند!؟ مردم این‏‌ها را می‌خواهند.

یعنی ریشه‏‌ها.

بله. مردم می‌خواهند به فیلم‌ساز اعتماد کنند. شما نمی‌‏توانید حس کنید مردم الآن نمی‌‏دانند مشکلات احمدی‏ نژاد یا روحانی با برادرانشان چه بود، مردم همه را می‌دانند ولی ماندند چرا فیلم‌ساز ما از این حرف‏‌ها نمی‌‏زند. بحث جرأت و امنیت است. الحمدلله حضرت آقا امنیت داده و بارها عنوان کرده اگر در نزدیکی من هم کسی هست بیایید بگیرید و ببندید و محاکمه کنید، من مشکلی ندارم. رهبری ما این‌قدر راحت است، پس چرا جلو نمی‌‏رویم؟ چون سرمایه‏گذار می‌داند اگر به این مبحث ورود کند فیلم توقیف می‌شود.

صحبتی که در مورد دختر آقای لاریجانی رئیس قوه قضائیه شد. اتفاقی که در آمریکا می‌افتد این است که به فیلم‌ساز می‌گویند باشد برو، اگر این پرونده درست بود تا آخر آن برو و فیلمتان را بسازید. شاید قوه قضائیه با آن فیلم عوض شود اما چه اتفاقی این‌طرف می‌افتد؟ نظام ثابت و قوی‏تر می‌شود. ترس ما همیشه این است که اگر این حرف را بزنیم مردم چه کار می‌کنند؟ مردم همه چیز را می‌دانند. وقتی آقای روحانی در مناظره می‌گوید اگر اسم برادرم را بیاورید بلند می‌شوم می‌روم، قبل از اینکه او بیرون بیاید مردم این حرف را شنیدند.

یکی از موضوعاتی که می‌خواستم کار کنم، علی‏رغم اینکه خیلی به رفیق‏دوست علاقه دارم، سر قضیه مرتضی که در زندان گیر کرد می‌خواستم فیلمش را بسازم، گفتند آقا نکن. گفتم شما یک بدبخت دیگر را آوردید بی‌جهت اعدام کردید، این باید اعدام می‌شد. نمی‌‏دانم قصه آن یادتان هست یا خیر؟ «فاضل خداداد»! حکم اعدام مرتضی رفیق‏دوست آمد منتها گفت من نبودم یکی به اسم فاضل خداداد بود. فاضل خداداد از قدیمی‏‌های زمان شاه بود که در خارج زندگی می‌کرد، به او گفتند آقای خداداد شما بیایید فقط به‏عنوان شاهد اینجا را امضاء کنید، وقتی به ایران رسید حکم اعدامش صادر و آقای رفیق‏دوست حبس ابد شد و بعد عفو خورد و بیرون آمد. یا وقتی نتوانید با شهرام جزایری برخورد کنید، مگر او کیست!؟ بعد کار به جایی می‌رسد که مردم اعتمادشان را از دست می‌دهند، وقتی اعتماد از بین رفت وابسته به BBC و CNN می‌شوند و سریال‏‌های خود را در شبکه GEM می‌بینند.

پس می‌فرمایید مسئولین خیلی مانع‏تراشی می‌کنند؟

اصلاً نمی‏‌گذارند ورود کنیم، چون اکثراً مشکل دارند.

مشکل دارند، نگران تضعیف نظام نیستند!

بله! تمام این معضلات به مسئولین ما برمی‌گردند. هنرمندان ما همیشه آماده هستند. حضرت آقا بارها گفتند ما شنیدیم، داریم غصه می‌خوریم که می‌شنویم و هیچ غلطی نمی‌‏توانیم بکنیم، ما دغدغه حضرت آقا را درک می‌کنیم ولی نمی‏‌توانیم حرف بزنیم. حرف زدن ما این می‌شود که من خانه و ماشینم را فروختم، عیبی ندارد چیز دیگری ندارم. الآن چه دارم که برای این نوع کار فرهنگی بگذارم. آنجایی که پول زیرمجموعه خود حضرت آقا است مثل حوزه هنری، بنیاد مستضعفان و رسانه ملی باید بیایند و مفاسد و عدالت دغدغه‏شان بشود. وقتی آن‏ها چنین دغدغه‏‌ای ندارند از هنرمند بخش خصوصی نمی‌‏شود توقع داشت.

پس نتیجه اینکه هنرمند آماده است. از طرفی مسئولین هستند که به خاطر تفکر سرمایه‏‌داری خودشان نمی‏‌گذارند و از طرف دیگر نهادهایی که با ما همسو و هم‏‌جهت هستند بعضا خودشان آلوده به تفکر سرمایه‏‌داری شدند و باز آن‏ها هم نمی‏‌توانند زمینه را باز کنند. پس فرهنگ و دیالوگ سینمای عدالت ما باید پرداختن به ریشه‏‌های مفاسد باشد که معتقد هستید این موجب تقویت نظام و اعتماد بیشتر مردم می‌شود ما نمی‏‌خواهیم و نباید مثل دیالوگ سینمای آمریکایی باشد که شاخ و برگ را بزند.

بله البته باید با فرهنگ و گفتار خودمان باشد و مردم هم این نوع سینما را دوست خواهند داشت و تشویق می‌کنند.

متشکرم.

*رسانه انقلاب

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.