جمعه ۲۲ دی ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۰

نقدی بر رویکرد دهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر

«بشکنید اما لااقل بی صدا!/ چرا از ارزش‌ها تبری جستید؟

سیداحسان باقری

سینماپرس: سید احسان باقری به سخنان دبیر جشنواره تجسمی فجر در قالب یک یادداشت نقدهایی را وارد کرده است.

به گزارش سینماپرس، مدیر خانه عکاسان ایران نقدی بر سخنان جمشید حقیقت‌شناس دبیر هنری و مجتبی آقایی دبیر کل دهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر داشته که در قالب یک یادداشت در ادامه می خوانید:

«بشکنید اما لااقل بی صدا!

جناب آقای جمشید حقیقت‌شناس دبیر محترم هنری دهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر در نشست خبری این جشنواره (به نقل از ایلنا) فرموده اند: «در این چند ساله سعی کرده‌ایم رویکرد زیباشناسانه و هنرمندانه به مفهوم ذات هنر داشته باشیم تا رویکرد ارزشی. هنر در شهرهای ما به اشکال مختلفی نمود پیدا کرده الا چیزی که خود هنر است. »

‏ضمن احترام به جایگاه ایشان در هنر و زحمات مجموعه برگزارکنندگان این رویداد باید پرسید مگر رویکرد ارزشی چه عیبی دارد و چرا به این رویکرد توجه ندارید؟ شاید لازم باشد کمی به عقب برگردیم و هدف و مقصد را مرور کنیم. سی و نه سال پیش در این کشور انقلاب اسلامی پیروز شد و سالهاست قرار است در جشن پیروزی این انقلاب که در واقع پیروزی حاکمیت ارزش های فرهنگی و دینی این مرز وبوم بوده است، جشنواره های هنری داشته باشیم و هنر زاییده این ارزشها را به نظاره بنشینیم. اما ظاهرا هنوز بعد از گذشت این همه سال اصل قضیه فراموش شده و این جشنواره ها هدف خویش را همچنان گم کرده و به شعارهای نمایشی غربی که در خود غرب نیز بدان عمل نمی شود، چنگ می زنند!

‏چطور می شود در سالگرد پیروزی انقلاب_بخوانید پیروزی ارزشها_ جشنواره هنر برگزار کرد و دم از رویکرد زیباشناسانه و هنرمندانه به مفهوم ذات هنر زد!؟ و از توجه به ارزش ها تبری جست؟ چطور می شود با بودجه ای که از خزانه بیت المال به نهادی همچون وزارت فرهنگ و ارشاد داده می شود تا هنر برخاسته از ارزش های این مرز و بوم را حمایت کند، دم از هنر برای هنر زد؟ و در کجای جهان حکومتی حاضر می شود هزینه های یک جشنواره هنری را از جیب مردم بپردازد و برگزارکنندگان جشنواره داد بزنند که ما به ارزش های مورد احترام مردم بی توجهیم!؟

مگر نه آنکه هنرمند پیش از هنرمند بودن انسان است و انسان با ارزش هایش انسان است وگرنه با حیوانات بی تفاوت است؟ و مگر نه آنکه یک انسانِ هنرمند درواقع با هنرش می خواهد غذایی در مقابل روح یک انسان دیگر قرار دهد و این تعهد او را چندین برابر می کند که در قالب و محتوای هنر  بکوشد تا روح انسان های دیگر را تعالی بخشد و این مهم جز با توجه به ارزش ها محقق نمی شود؟

‏دبیرکل محترم جشنواره تجسمی فجر نیز در نشست خبری اشاره کرده اند که «در ۲۶ استان جشنواره را برگزار خواهیم کرد! »

اگر قرار است نگاه ارزشی وجود نداشته باشد و صرفا رویکرد زیباشناسانه و هنرمندانه به مفهوم ذات هنر! مورد توجه قرار گیرد چه چیز تغییر خواهد کرد و اصلاح خواهد شد؟ و چه تفاوتی دارد که این اتفاق در تهران بیفتد یا در کل جهان؟ جز سرایت ویروس هنر بدون تعهد و بالیدگیِ نخ نمای توجه به ظرفیت استانها در بیلانِ کار! ایشان در بخشی دیگر از سخنان خود فرموده اند: ‏«امسال برای نخستین‌بار نگارخانه‌هایی به جشنواره فجر می‌پیوندند و هنرمندانی را به این جشنواره معرفی می‌کنند. در این دوره ۱۲ گالری انتخاب شدند که قرار است هر کدام یک هنرمند را به جشنواره معرفی و از او حمایت کنند. »

آیا کم است ۳۹ سال فعالیت گالری دارانی که اکثرا یا با فاصله گذاری بین ارزش ها و هنر و یا با بی توجهی و حتی تمسخر ارزش های فرهنگی، سیاسی و دینی حاکم بر جامعه و تولید هنر اگزوتیک و توجه به آنچه غرب میپسندد، هنر این مرز و بوم را صادر کرده اند که حالا باید در جشنواره تجسمی فجر نیز حاضر باشند؟

ایشان در قسمتی دیگر از سخنانشان فرموده اند: «بخشی تدارک دیده شده تا هنرمندان تجسمی‌ که در رقابت‌های جهانی در یک سال گذشته کسب مقام کرده‌ و حضور داشته‌اند، نمایشگاهی از آثارشان برگزار می‌شود» لابد این بخش نیز با رویکرد زیباشناسانه و هنرمندانه به مفهوم ذات هنر! برگزار می شود. مگر صرف حضور در جشنواره های خارجی ارزش محسوب می شود؟ بماند که بیشترین آمار انتشار آثار و برگزیده شدن در جشنواره های خارجی متعلق به گفتمان ضدانقلاب اسلامی و تخریب چهره ایران است.

حداقل در مورد جشنواره های عکس که مسلما چنین است. اعدام، اسید پاشی، وهن باورهای دینی، فقر و فساد و فحشا و هرچه بتواند چهره ایران را مخدوش کند. آنهم با بزرگنمایی و دروغ پردازی و تحریف واقعیت آن سان که به مذاق غرب خوش بیاید.

در دنیایی که جاهلیت مدرن موج میزند و انسان به مثابه کالا مبادله می شود و جان و مال انسان ها به تاراج می رود چطور می شود نشست و از هنر بدون توجه به ارزش ها سخن گفت؟ چرا در دنیایی که جشنواره های معتبر آن برای ترویج فساد و تباهی انسان و اصالتِ لذت طلبی، سهمیه های ویژه باز می کنند و در مدح همجنس گرایی و انحرافات جنسی و فکری هزینه های هنگفت می کنند، جشنواره فجر باید تا این حد منفعل و پیرو باشد؟ اگر به دنبال ارزش ها نیستیم به دنبال چه هستیم؟ جلوه فروشی و شهرت پرستی؟ یا ساختن وجهه دموکراتیک بین غرب و غرب زدگان؟

اگر جشنواره فجر نباید به هنر مقاومت و توفیقات بی نظیر انقلاب اسلامی در جهان بپردازد کدام بینال خارجی باید بپردازد؟ اگر جشنواره فجر افتخارِ کم کردن شر غده سرطانی داعش را از منطقه و جهان توسط فرزندان غریب انقلاب اسلامی با زبان هنرمندانه جشن نگیرد، پس چه کسی باید جشن بگیرد؟

اگر جشنواره فجر نباید نگاه به درون را در مردم تقویت کند چه کسی باید چنین کند؟ و چه کسی باید امید را در روح مردم تزریق کند؟ و چه کسی باید با زبان هنر، نقاط قوت جامعه را نشان داده و به عوامل فروپاشی اخلاق و اقتصاد و فرهنگ و سبک زندگی نقد سازنده وارد کند؟ اگر مردم چنین انتظاری از هنر داشتند که جشن هنر شیراز بود و نیازی به انقلاب اسلامی نبود تا در سالگرد پیروزی اش دم از جشنواره بی توجه به ارزش ها زده شود! هر چند همان جشنواره نیز ارزش هایی را ترویج می کرد و همه جشنواره ها و اتفاقات هنری دنیا چنین است. این معلق بازی ها فقط عرصه را برای غلبه ارزش های شکست خورده حاکم بر غرب هموار می کند و هرگز به شعار «رویکرد زیباشناسانه و هنرمندانه به مفهوم ذات هنر» ختم نخواهد شد.

فجر چه به لحاظ معنای لغوی و چه به لحاظ مسمای به کارگیری، به انقلاب اسلامی ایران تعلق دارد و معمار این انقلاب نیز فرموده است: «هنر عبارت است از دمیدن روح تعهد در انسانها» و این مهم دست نمی یابد جز با ترویج ارزش ها در قالب هنر اما ظاهرا قرار است نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران همچنان به ارزش های این مرز و بوم بی توجه باشند. پس اگر می خواهید در جشن-واره فجر که در روزهای غرورآفرین پیروزی انقلاب اسلامی و برای آن برگزار می شود، ارزش ها حضور نداشته باشد، اقلا آن را فریاد نزنید چرا که مصداق نمک خوردن و نمکدان شکستن است! نمکدان را بشکنید اما لااقل بی صدا! »

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.