جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۱

گفتگو با کارگردان ۲ فیلم در جشنواره کودک؛

قناعت: فاصله نسل ها کم شده و فیلمسازان سینمای کودک باید همپای پیشرفت های جهانی جلو روند/ بودجه میلیاردی متضمن خوب بودن یک اثر نیست

حسین قناعت

سینماپرس: حسین قناعت کارگردان سینمای کودک و نوجوان که با ۲ فیلم سینمایی «دزد و پری۲» و «قهرمانان کوچک» در سی امین جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان حضور دارد معتقد است: فاصله نسل ها کم شده و جهان مرتباً در حال پیشرفت است و فیلمسازان سینمای کودک همپای پیشرفت های جهانی باید جلو بروند.

به گزارش سینماپرس ژانر سینمای کودک به دلیل اهمیتی که این قشر از جامعه در آینده و سرنوشت هر کشوری دارند در تمامی کشورهای صاحب صنعت سینما قدر و قیمت فراوانی دارد و دولت ها و حکومت ها توجه ویژه ای به آن می کنند؛ بسیاری از کشورها با استفاده از نظرات کارشناسان و صاحب نظران در زمینه مسائل مختلف اجتماعی، رواشناسی و... به خوبی به این مهم واقفند که می توان با تولید آثار سینمای کودک اهداف و نظرات حکومت ها در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... را برای نسل های بعدی در تولید آثار سینمای کودک و نوجوان متبادر کرد و به آن ها دست یافت.

همزمان با برگزاری سی امین جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان سیدرضامنتظری (خبرنگار سینماپرس و منتقد) با حسین قناعت (کارگردان) در رابطه با مشکلات و آسیب های سینمای کودک گفتگو کرد که ماحصل آن در ذیل نقل شده است.

*منتظری: مایلم در ابتدا بحث خود را در رابطه با فیلم «قهرمانان کوچک» که در جشنواره حضور دارد شروع کنیم و سپس به فیلم دیگر شما یعنی «دزد و پری۲» بپردازیم و کمی هم راجع به وضعیت بغرنج و آشفته سینمای کودک با هم صحبت داشته باشیم؛ بنده اعتقاد دارم عدم توجه به ادبیات کهن ایران زمین و قهرمانان وطنی یکی از مهمترین آفاتی است که به سینمای کودک در کشور ما لطمه زده است. متأسفانه سازندگان آثار سینمایی ما چندان توجهی به قصه ها و داستان های ایرانی ندارند و جز یکی دو کارگردان که همواره در آثارشان سعی داشته اند از کهن افسانه های ایرانی برای تولید فیلم شان بهره مند شوند دیگر فیلمسازان به فکر تولید آثاری مبتنی بر ادبیات کهن و فولکلوریک ایران زمین برای کودکان نیفتاده اند. شما به عنوان فیلمسازی که همواره در ساخته های تان سعی کرده اید قهرمان سازی و قهرمان پروری داشته باشید فکر نمی کنید که قهرمانان فیلم های تان باسمه ای هستند و خوب از کار درنیامده اند؟ آیا به این باور نرسیده اید که شکل کلیشه ای و تکراری برای قهرمانان دیگر نمی تواند کودکان امروز را مانند کودکان ۲ و ۳ دهه قبل جذب کند؟

قناعت: بنده به این نکته باور دارم که ساخت فیلم برای کودک تماماً رویاپردازی است. ما بچه ها را به دنیای رویایی می بریم که خودمان برای آن ها می سازیم. قهرمان پروری و قهرمان سازی را باید ۲ جور تعبیر کنیم. قهرمان در اغلب فیلم های کودک وجود دارد. من در تمامی فیلم هایم قهرمان داشتم و این باعث همذات پنداری کودکان و نوجوانان با این نوع فیلم ها می شود. سینمای ما در این سال ها از تیپ آرتیست و قهرمان فرار کرده و این یکی از لطماتی است که ما دیده ایم اما از آنجا که بچه های امروز با بچه های ۲۰ سال قبل تفاوت های بسیاری دارند ما باید دنبال ارائه قهرمانان به شکلی جدید در فیلم ها باشیم. قطعاً با ریتم کند نمی توان کودکان امروزی را در سالن های سینما نگه داشت. یک فیلم باید اکت داشته باشد و بتواند با بچه ها ارتباط قوی و موثری برقرار کند.

*منتظری: در «قهرمانان کوچک» اتفاقاً شکل قهرمان سازی همانند همان فیلم های ۲-۳ دهه قبل است؛ حتی ما شاهد قهرمانی در این فیلم هستیم که همانند برخی از فیلمفارسی های قدیم از تمام هست و نیست خود برای بهبودی شرایط زندگی بقیه می گذرد به نحوی که در آخر فیلم قهرمان اصلی تمام آرزوهای خود را به دلیل خوشحالی مادر و پدر و برادرش نقش برآب کرده و از غول چراغ جادو می خواهد که همه چیز را به شکل اول در بیاورد؛ ضمناً قهرمان در فیلم شما فرد نیست و شما سعی کرده اید تا جمعی از قهرمانان را در فیلم تان به تصویر بکشید؟ آیا دلیل این اتفاق چیزی به جز جذب کودکان با هر تفکر و عقیده ای بوده است؟

قناعت: من معتقدم یک آدم تنها نمی تواند روی مخاطب تأثیر بگذارد و اگر چند نفر باشند فضا گرم تر می شود و جمع بیشتری با آن ارتباط برقرار می کنند؛ مثلاً در «قهرمانان کوچک» یاس متخصص کامپیوتر و به نوعی هکر است، پارسیا زبان خوبی دارد و به همین دلیل او را برای جاسوسی به رستوران می فرستند، امیرکیان و ایمان تکواندو کار هستند، سامیار بچه غول است و معجزه می کند، همه این ها باعث وسعت قهرمان سازی در فیلم می شوند و فکر نمی کنم که قهرمان سازی به این صورت اشکالی داشته باشد.

خیلی ها مثلا بچه غول را دوست نداشتند و اصرار می کردند باید بازی آن کمرنگ یا برداشته شود و پیشنهاد تغییر دادند. اما من این شخصیت را بسیار دوست دارم، ما غول کودک در هیچ فیلمی ندیده ایم. اما نگاه من پست مدرن و امروزی است، من کودکان امروز را می شناسم و بر اساس ذائقه آن ها فیلمسازی می کنم. حتی شاید باورش سخت باشد که در فیلم جدیدم که این روزها نگارش آن را در دست دارم یک دختر زیبا قرار است نقش غول چراغ جادو را بازی کند و آرزویش این است که بدل به یک انسان شود. من فکر می کنم اینکه من در قرن ۲۱ توانسته ام قصه های کهن هزار و یک شب و شهرزاد قصه گو را به روز کنم و آن ها را روایت کنم کاری است که هر شخصی توان انجام آن را ندارد.

حضور این تعداد قهرمان و شخصیت در فیلم باعث می شود همه بچه ها و مخاطبان حداقل با یک کاراکتر ارتباط برقرار کنند و این به نظر من امر بدی نیست که شما نسبت به آن معترض هستید. من از اولین اثر سینمایی ام که ساختم همواره تلاش کردم تا قاعده کلاسیک و ۳ پرده ای را در فیلم هایم راعایت کنم اما به جای آنکه مثلاً در پرده اول فیلم فقط ۳ اتفاق بگذارم در آن ۱۰ اتفاق می گنجانم تا برای بچه ها جذاب تر و دوست داشتنی تر بشود. من معتقدم اگر یک قصه خطی باشد و یک بازیگر پیش برنده داستان فیلم باشد آن فیلم نمی تواند با کودکان امروزی ارتباط برقرار کند. تعداد زیاد داستانک و شخصیت ریتم فیلم را تندتر می کند و ما را به سینمایی نزدیک می کند که به درد بچه های امروز می خورد. بچه هایی که عادت به کامپیوتر و گوشی دارند و با تصویر عجین هستند.

*منتظری: پس از دوران طلایی سینمای کودک فیلمسازان دچار یک سطحی نگری عمیق در کلیت فیلم هایشان شدند که همانا توجه به سن و سال مخاطبان شان بود، همین امر باعث تنزل چشمگیر و به یک باره فیلم ها گردید، دلیل این امر آن بود که فیلم سازان کودک را فراموش کرده و تنها به نام ساخت فیلم برای کودکان بسنده نمودند و در آثارشان به دغدغه های خود پرداختند، کودکان که به ناگهان تخیل و فانتزی را در سینمای محبوب شان فنا شده دیدند از این فیلم ها استقبال به عمل نیاورده و سینمای کودک با افت و ریزش شدید مخاطب مواجه گردید.  

از سوی دیگر در این میانه حتی برخی از فیلمسازان به دلیل عدم آشنایی کافی با روح و روان و افکار کودکان اقدام به ساخت فیلم هایی نمودند که با این که سراسر در تخیل های کودکانه می گذشت اما با این حال نمی توانست با مخاطب کودک ارتباط برقرار نماید و داستان های تو در تو و پیچیده ای که در این آثار روایت می شد برای مخاطب کودک عاری از هر جذابیتی بود؛ شما به عنوان یک فیلمساز دغدغه مند سینمای کودک چقدر برای نسل امروز و ساخت فیلم برای آن ها تحقیق و پژوهش می کنید؟ بدون تعارف ما باید اذعان کنیم که متأسفانه امروزه بزرگترین معضل سینمای کودک ما این است که فیلمسازان با افکار کهنه و پوسیده قدیمی کار می کنند و همچنان در همان فضای فیلم های دهه ۶۰ شان به سر می برند و نتوانسته اند خودشان را به روز کنند و دلیل اصلی هم عدم شناخت از دغدغه ها و نیازهای کودکان امروزی است شما به عنوان یک فیلمساز که فیلم های تان مورد استقبال است چقدر تلاش دارید تا خودتان را به کودکان نزدیک کنید؟

قناعت: جهان هر روز تازه می شود. در همین ۲ ساله تلگرام رسانه ها را تحت تأثیر قرار داد و انقلابی برپا کرد. این بچه های امروز با ۲ سال قبل متفاوت هستند فاصله نسل ها بسیار کم شده است. ما باید به بچه ها نزدیک شویم. نزدیک شدن به بچه های امروزی سخت است. اگر فیلمسازی تا ۱۰ سال قبل می توانست از خاطره های کودکی اش سوژه هایی جذاب گیر بیاورد و آن را تبدیل به فیلمنامه کند این امر امروزه محال شده است. اما اگر یکی از آن سوژه ها امروز ساخته شود هیچ کودکی اصلا کمترین ارتباطی با آن برقرار نمی کند. خیلی از این فیلم ها که در فارابی ساخته شده و اکران نمی شود به دلیل آن است که تاریخ مصرفش گذشته است. من با ادبیات امروز آشنا هستم با حامد همایون و محسن یگانه و موسیقی امروز آشنا هستم. می دانم نسل امروز چه می خواهد. کودک درون من همیشه زنده است. اتفاقات تلخ را دوری می کنم و وقت برای کارم می گذارم. مطالعه می کنم و فیلم می بینم و فیلمنامه می نویسم و با خانواده ام وقت می گذرانم.

*منتظری: بسیار خوب است که فیلمسازی در سینمای کودک پیدا شد که تا این میزان زندگی اش را وقف این سینمای رو به اضمحلال کرده باشد!؛ سوألی که من دارم این است شما نیاز حضور فیلمسازان جوان، خلاق و تازه نفس را در حوزه سینمای کودک و نوجوان تا چه حد ضروری می دانید؟ متأسفانه امروزه اکثریت قریب به اتفاق فیلمسازان مطرح سینمای کودک که در همین جشنواره حضور دارند حرفی برای گفتن ندارند و سال ها است جایی برای فعالیت نداشته اند. فیلمسازانی که سال ها است کار نکرده اند و یا فیلم های شان شکست های  بسیار سنگینی را در گیشه متحمل شده؛ چرا مدیران سینمایی ما از نسل جدید و جوان با تفکرات و ایده ها و خلاقیت جدید حمایت نمی کند و همچنان از همان چرخه کهنه قدیمی حمایت می کند؟ البته در این میان هستند فیلمسازانی مانند ایرج طهماسب و مرضیه برومند که توانسته اند خودشان را به روز نگه دارند اما بسیاری از فیلمسازان رسماً باید کنار گذاشته شوند. چرا شوراهای متعدد مانند شورای راهبردی سینمای کودک هیچ خروجی و عایدی مثبتی برای این سینمای رو به زوال در پی نداشته و فکر می کنید در آینده وضعیت سینمای کودک به چه صورت شود؟

قناعت: من تا حدودی با نظر شما مخالف هستم؛ شورای راهبردی سینمای کودک و مدیران ما فعال هستند و همین فیلم های شاد و مفرحی که امسال در جشنواره حضور دارد و سرگرم کننده است نتیجه زحمات آن ها است.

*منتظری:  ما قبل از شورای راهبردی هم همه ساله فیلم داشتیم؛ قطعاً تولید تعدادی فیلم نمی تواند دستاورد مثبتی برای شورا محسوب شود؛ ما برای اولین بار وقفه در روند برگزاری جشنواره کودک ار در زمان حیات شورای راهبردی سینمای کودک شاهد بودیم؟ واقعاً این چه دستاوردی است؟ تمام این ها که نشان از ضعف شورا دارد!

قناعت: مهمترین نکته ایجاد تعامل و دیالوگ است. خوشبختانه اعضای شورای راهبردی سینمای کودک که همگی از افراد کارکشته سینمای کودک هستند و دلشان برای سینمای کودک می تپد طی این سال ها با فیلمسازان این حوزه ارتباط خوبی را برقرار کرده اند و حداقل عملکردشان از شورای تصویب فیلمنامه پیشین بنیاد سینمایی فارابی بسیار بهتر و حرفه ای تر است.

*منتظری: قطعاً همینطور است اما همه ما واقف به این مسأله هستیم که اعضای پیشین شورای تصویب فیلمنامه اغلب افرادی غیرمتخصص بودند که بعضاً چندان کارشان به سینما هم ارتباط نداشت؛ بنده این قیاس را قیاسی مع الفارق می دانم!

قناعت: ببینید ما در هر صورت نباید فیلمسازان قدیمی را پس بزنیم چرا که آن ها به گردن سینمای کودک حق دارند و باید تلاش کنند تا به کودک امروز نزدیک شوند. باید ببینند ایراد از آن ها است یا ایراد از مردم است که نمی توانند با فیلم شان ارتباط برقرار کنند. آن ها باید فرصتی داشته باشند تا به اصل سرگرمی توجه کنند و کار خوب بسازند. ما باید نگاه ها را از سینما و فیلم های کانونی که داستان های یک خطی و خسته و کسل کننده را دنبال می کردند برداریم؛ آن مسیر غلط بود و امروز نیاز است برای برقراری ارتباط با نسل جوان فیلمسازان همسن و سال آن ها شوند. فیلمسازان ما باید بدانند که اگر بخواهند شعر فلسفی گوش بدهند و بعد بیایند برای بچه هایی که عاشق و شیفته حامد همایون هستند فیلم بسازند کارشان از اساس غلط و اشتباه است.

*منتظری: بنده هم دقیقاً نظر شما را تأیید می کنم؛ اما اعتقاد دارم ما نباید واقعیت ها را کتمان کنیم و با کسی تعارف و رودروایستی داشته باشیم؛ سوألی که من دارم این است که کدامیک از فیلمسازان سینمای کودک طی ۱۵ سال گذشته فیلمی ساخته اند که توانسته با کودکان کمترین ارتباطی را برقرار کند و یا در گیشه موفق باشد؟ آیا ما به جز «شهر موش ها» و «کلاه قرمزی» دیگر اثری شاخص را در سینمای کودک شاهد بوده ایم؟ من بسیار متأسف می شوم وقتی می بینم در سالن های سینما هنگام نمایش آثار کودک بچه ها یا خواب هستند یا خمیازه می کشند و یا موبایل و تبلت های شان بازی می کنند! چرا ما نمی خواهیم یک بار برای همیشه دست از این آزمون و خطاها برداریم و چرخه سینمای کودک را به درستی احیاء کرده و آن را راه بیندازیم؟ آیا مافیا است که مانع ورود نیروهای فعال و تازه نفس به سینمای کودک شده است؟

قناعت: من منکر ورود نسل جوان نیستم و اتفاقاً از حضور آن ها حمایت می کنم؛ نسل جوان طی این سال ها سینمای ایران را در دست گرفته؛ به عنوان مثال فیلم «ابد و یک روز» را فیلمسازی جوان ساخت و من با اطمینان می گویم که این فیلم یک سر و گردن بالاتر از فیلم های بسیاری از پیشکسوتان ما بود. اما از آنجا که راه سینما راه ساده ای نیست و باید برای حرفه ای شدن در سینما سال ها تمرین و ممارست داشت من عرض می کنم که باید همچنان به نیروهای قدیمی سینما که این مسیر را طی کرده اند توجه کنیم. یک فیلمساز پوست می اندازد تا بتواند یک فیلم بسازد. کارگردانان سینمای کودک به جرم اینکه در این سینما کار کرده اند بسیاری از موقعیت های کاری شان را از دست داده اند چون همه بر این باور بوده اند که آن ها تنها توان ساخت فیلم برای کودکان را دارند و به آن ها برای تولید فیلم در ژانرها و سبک های دیگر اعتماد نکرده اند. از این رو است که من می گویم نباید پیشکسوتان را از یاد برد.

من شخصاً یکی از همان فیلمسازانی هستم که راهم را ادامه می دهم من در حال حاضر فیلمنامه ای دارم در همین زمینه قهرمانان کوچک که در ۶۰ دقیقه اول بالای ۸ صحنه رزمی دارد، با قصه ای سرگرم کننده و بسیار جذاب و شاداب که نقش اصلی آن یک دختر است. چندین و چند جادو و شادی در فیلم وجود دارد و اسم فیلم  «شش قهرمان و نصفی» است؛ البته این فیلم هیچ ربطی به «قهرمانان کوچک» ندارد و زمانی که فیلمنامه تمام شود با سرمایه گذار فعلی این فیلم را بلافاصله شروع به کار می کنیم و به دور از شعار به مبحث تولید ملی هم می پردازیم.

من جانی تازه گرفته ام و احساس می کنم سینمای من از «دزد و پری» شروع شد. من بعد از «قهرمانان کوچک» و «ماجرای اینترنتی» به دلیل روابط پشت کار و اذیت هایی که شدم روزگار سختی داشتم اما دوباره با انرژی شروع کرده ام و امیدوارم که سایرین هم چنین باشند. من در همین جشنواره با خودم ۱۰ جلد کتاب کودک آورده ام و همراه با دخترم مانلی می خوانم تا در همین فضا بمانم. اگر ذهن من درگیر بی عدالتی ها و تلخی های جامعه شود به آثارم لطمه می خورد. من برای خودم دنیای کودکی درست کردم که در آن شادی و رنگ است و جنگ و تلخی در آن نیست.

*منتظری: فکر می کنید دلیل اینکه سال ها است ما شاهد تولید فیلم هایی در سینمای کودک نیستیم که مردم برای تماشای آن سر و دست بشکنند چیست؟ چرا ما دیگر بعد از «کلاه قرمزی» شاهد هیچ شخصیتی در سینمای کودک نبوده ایم که تا مدت ها اسم آن ورد زبان ها باشد و شخصیت های فیلم را همه کودکان بشناسند؟

قناعت: دنیای امروز با دنیای دهه ۶۰ فرق دارد. در آن دوران مردم دردسرهای امروز را نداشتند اینقدر بی عدالتی نبود، گرفتاری مالی نبود، جامعه افسرده نبود و هنوز اندک امیدی بود اما امروز من این امید را در جامعه احساس نمی کنم و همه این ها تأثیر می گذارد تا دیگر شاهد رونق سینماها نباشیم. امروز دیگر زندگی ایده آلی در جامعه ما وجود ندارد و آن وقت نمی توان انتظار داشت که مردم در سینما بنشینند و فیلم نگاه کنند. بیننده های ما دیگر بیننده های دهه ۶۰ نیستند.

*منتظری: سوأل بنده چیز دیگری است؛ من می گویم چرا بعد از «کلاه قرمزی» که در دهه ۷۰ ظهور کرد و همچنان برای کودکان نسل امروز هم دوست داشتنی است هیچ شخصیت و فیلم دیگری نتوانست اینطور تأثیرگذار باشد؟

قناعت: فکر می کنم دلیل اصلی آن برند تلویزیونی این شخصیت ها باشد. مردم همه آن ها را می شناسند و همین باعث می شود تا فیلم های سینمایی شان نیز با استقبال مردم روبرو شود. «کلاه قرمزی» یک استثنا است؛ «شهر موش ها» یک استثنا است. جالب آن است که مسئولان سینمایی به همین ها هم بی وفایی کرده اند؛ من یادم می آید در اوایل دهه ۸۰ که «کلاه قرمزی و سروناز» ساخته شد مسئولان سینمای کودک نسبت به آن ها بی توجهی کردند و همین باعث شد تا آقای جبلی در مسیر بازگشت از جشنواره در هواپیما مغموم و سر به زیر باشند. در آن دوران داورها نظرشان این بود که باید از فیلم هایی حمایت کنند که جنبه سرگرمی ندارند. این تفکرات آسیب های جدی و شدیدی را به سینمای کودک وارد کرد و باعث شد فیلم های زیادی تولید شوند که پشت در اکران بمانند و دیگر برای بچه های امروزی نمایش شان فاقد هر جذابیتی باشد.

*منتظری: البته این نکته که فیلم هایی که پشت در اکران مانده اند و دیگر جذابیت خود را از دست داده اند را نمی توان به گردن فیلمسازان انداخت!؛ مقصر مدیرانی هستند که طی این سال ها کمتر حمایتی از سینمای کودک نداشته اند و بی توجهی به سینمای کودک را ترویج کردند تا امرزوه بدل به اپیدمی شده است. ما از مدیریت درست سینمای کودک در رنج هستیم.

قناعت: بله این نکته هم مهم است؛ چند سال قبل فیلم هایی با بودجه های میلیاردی در سینمای کودک ساخته شدند که واقعاً تحمل شان برای بچه ها دشوار بود. به عنوان نمونه برخی افراد با بازی «عمو فیتیله ای ها» فیلمی ساختند که دختر من به عنوان یک کودک نتوانست حتی ۵ دقیقه تحمل تماشای آن را داشته باشد. برخی افراد آمدند با بودجه های میلیاردی امین حیایی و محمدرضا شریفی نیا را آوردند و گرک و روباه ساختند و قصه شنگول و منگول را روایت کردند در صورتی که دیگر دوران این داستان ها به سر رسیده است!

اما من شخصاً در همین دوران «دزد و پری» و «دزد و پری۲» را هر کدام تنها با ۳۰۰ میلیون تومان ساختم که به شدت مورد توجه بچه ها قرار گرفته است. من دنبال هزینه های میلیاردی نبوده و نیستم و زندگی ام را به سینمای کودک اختصاص داده ام. ما نیازمند قصه خوب در سینما هستیم و کارگردانی که دغدغه داشته باشد و تهیه کننده ای مانند بهروز مفید که به فکر پول و بودجه های آنچنانی نباشد.

*منتظری: امیدوارم این اتفاق در سینمای کودک کشورمان محقق شود!؛ متأسفانه در حالی که بسیاری از کشورهای جهان تمرکز و توجه بسیار ویژه ای در زمینه تولید فیلم های داستانی و انیمیشن برای کودکان و نوجوانان شان دارند، کشور ما که طی سال های پس از پیروزی انقلاب توجه ویژه ای به این گونه مهم سینمایی داشت در سال های اخیر با نوعی رکود و بحران در این ژانر سینمایی مواجه شده است و این مسئله باعث شده تا مخاطبان اصلی این حوزه سینمایی بدل به مشتریان پر و پا قرص انیمیشن ها و فیلم های کودکانه هالیوودی بشوند؛ این اتفاق مهم زنگ خطری برای مسئولان فرهنگی و هنری کشور ما است چرا که اگر کودکان و نوجوانان ما که آینده ساز این سرزمین هستند بخواهند همچنان در غرقاب تولیدات هالیوودی دست و پا بزنند روز به روز از فرهنگ بومی خود دور شده و حلقه ارتباطی شان را با فرهنگ ملی و میهنی از دست می دهند و طی چند دهه دیگر اصلا هویتی از فرهنگ ایرانی در کشور وجود نخواهد داشت.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.