یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۴:۱۱

درباره بیانیه اخیر شورای صنفی نمایش

اگر خوب فروختیم به لطف سینماست وگرنه تقصیر تلویزیون است!/ وقتی حرفی از افزایش بلیت نیست

فیلم نوروز ۱۳۹۵

سینماپرس: آقایان کمی فکر کنید چرا با افزایش بلیط سینما تا دوازده هزار تومان آن هم الکی و به اجبار، به احدی حق اعتراض نمی‌دهید و کارتان را درست می‌دانید؟ با این مبلغ زیادی، هنوز فروشتان مثل قبل نیست.

محسن غلامی سیدی/ احتمالا زیاد به پست جماعتی خورده‌اید که همیشه خدا، دنبال این هستند تا کوتاهی خودشان که هیچ؛ بلکه همه بدبیاری و صدالبته کم‌کاری‌شان را گردن این و آن بیندازند. طوری هم این کار را می‌کنند که گاها باور می‌کنیم نکند واقعا خبری هست و این به قولی «ننه من‌غریبه‌ام بازی‌ها» راست؟

ما که گروه خونی‌مان به سیاست و این‌ها نمی‌خورد اما به حوزه فرهنگی چرا. توی فرهنگ هم که از همه پرسر و صداتر به گمانم سینماست. گرچه خودشان را مظلوم می‌دانند. البته هرچه بدبختی دارند و گلایه را سر بقیه خالی می‌کنند و کسی نیز حق ندارد لیلی به لالای رفقای هنرمند بگذارد. بگذریم!
تلفن پشت تلفن است که روی گوشی موبایلم می‌افتد؛ فکر می‌کنم چه خبر است که فلان تهیه‌کننده‌ی عضو شورای صنفی نمایش، بازهم کارم دارد. فهمیدم که بله! دوباره بیانیه است و غر و بقیه ماجرا. توی اطلاعیه دادن هم که حلوا پخش نمی‌کنند. بالاخره در تقویم الان سینما؛ دور، دور اکران نوروزی هست و گیشه میلیاردی تعدادی فیلم و کف‌گیر به ته دیگ‌خوردن برخی.
مُردیم اینقدر فیلمِ یخ اجتماعی دیدیم
دوستان سینماگر جدیدا اعلام کردند که «نوروز امسال گرچه خوب فروختیم اما اندازه پارسال نه؛ و اینکه همه تقصیر گردن تلویزیون است که محل ما نمی‌گذارد و تبلیغ نمی‌کند و ... » این بهانه‌گیری و غرزدن‌ها به کنار، خودم هم متوجه نشدم که در ادعای اخیر، دیگر تولید ملی و اقتصاد مقاومتی و اصطلاحاتی که اینها بکار بردند، دیگر چه بود؟ جل‌الجالق چه حرف‌ها.
کسی که درگیر سینماست و لااقل هر از گاهی سری به سینما می‌زند، می‌فهمد چه می‌گویم. کاری به این نامه‌نگاری و حرف‌های خاله‌زنکی برخی فیلمسازان ندارم چون اینها می‌خواهند کم‌کاری خودشان را گردن همسایه بغلی بیاندازند. قرار است حرف حق بزنیم وگرنه تلویزیون نیز اشتباه کرده و می‌کند.
یک روز بخصوص
عمده فروش فیلم‌های اکران نوروزی سینمای ما برمی‌گردد به دوتا کمدی «خوب، بد، جلف» و «گشت 2». طنز هستند و با یک پیشینه خوب عواملش، حسابی می‌فروشد. به خدا مردم دنبال اینجور قصه‌ها و آثار هستند که دلی از عزا دربیاورند و توی سالن‌ها بخندند و کیفشان کوک باشد.
مُردیم اینقدر فیلم‌های تکراری و سوژه‌های یخ اجتماعی دیدیم. حالا از «یک روز بخصوص» استقبال نمی‌کنند، گردن تلویزیون است مثلا؟ اگر «آباجان» کیفیت آنچنانی ندارد و مردم دوستش ندارند مقصر تبلیغات است یا ... ؟ نگویید این حرف‌ها را. 
فروش سینما نتیجه تبلیغات مفت و مجانی جم است؟
مخاطب سینما دلش می‌خواهد سرگرم بشود اولا با کمدی و بعد با فیلم خوش‌ترکیب در هر ژانری که باشد. مثلا «ماجرای نیمروز» مگر کمدی‌ست؟ ولی چرا مخاطب دارد آن هم بعنوان اثری سیاسی. قبول کنیم که ساختش باکیفیت است و دیگر اینکه روایتگری بلد است. طوری داستانگویی می‌کند که لحظه‌ای حواست پرت نمی‌شود و دو ساعتی راحت روی صندلی لم می‌دهی، چقدر خوب بلد است قصه بگوید انصافا. 
فعلا کاری به کیفیت این چند اثر خاص ندارم. وگرنه فیلم خوش‌ساختی که فیلمنامه‌ای درست با قصه بدردبخور داشته باشد، روی هوا توسط مخاطب گیر می‌افتد. فرقی هم ندارد موضوعش سیاسی‌ست یا کمدی. 
درست است که تبلیغات حرف اول را در جذب مخاطب می‌زند اما واقعا نه درمورد آثار جامعه هنری ما که گاهی سرش به تنش نمی‌ارزد. بجای اینکه فکر کنند چرا فروش میلیاردی نوروز امسال نسبت به قبل‌تر مثلا چندمیلیاردی کمتر فروخته و همه‌چیز را در خود فیلم جستجو کنند نه حواشی، باز توپ را به زمین تلویزیون و دیگران می‌اندازند.
وگرنه فیلم اگر به واقع سینما باشد با تمام لوازم حرفه‌ای‌اش، مطمئن باشید که می‌فروشد. کی حوصله دارد با این همهمه کانال‌های حیّ وحاضر در فضای مجازی، مدام سرش را بکند توی تلویزیون که مثلا تبلیغ فیلم سینمایی ببیند و بعد برود سینما. گاها سینماگران زیادی خوش‌خیالند؛ مثل سال قبل که فروش را حاصل تبلیغات مفت و مجانی جم و ماهواره می‌دانستند.
اگر فیلم‌هایمان فروخت به لطف سینماست وگرنه تقصیر تلویزیون است!/ آقایان مشکل از افزایش غیرمنطقی قیمت بلیت‌هاست نه عدم همکاری تلویزیون
دو تا حرف حساب با فیلمساز
اما چندنکته درمورد برخی ادعاها و یا بهتر است بگویم درباره رابطه سینما و تلویزیون ... 
اولا قرار نیست رسانه ملی هر آش شله‌قلکاری که من یا توی فیلمساز تولید می‌کنی، را در قالب تبلیغات و آگهی و این کلمات، به خورد ملت بدهد که بروید و ببینید.
ثانیا کمی فکر کنید چرا با افزایش بلیط سینما تا دوازده هزار تومان آن هم الکی و به اجبار، به احدی حق اعتراض نمی‌دهید و کارتان را درست می‌دانید؟ با این مبلغ زیادی، هنوز فروشتان مثل قبل نیست.
ثالثا ساخت هر فیلم سینمایی بی‌ریخت و بدکیفیتی که اسمش را نمی‌شود گذاشت تولید ملی که بعد بشود حلواحلوایش کرد.
رابعا اصلا برچسب تولیدات ملی هیچ ربطی به فیلمسازی ما نداشته و ندارد. این دیگر چه تعابیری‌ست واقعا؟ 
خامسا قرار نیست بلنگوی تبلیغاتی مثل تلویزیون، کاملا مجانی در اختیار محل کسب و کار و چه بسا عیش و نوش برخی فیلمسازان باشد. تبلیغ کند که پولش به حساب شخصی برود؟
سادسا تلویزیون است و موظف به اینکه دست روی سوژه‌های خاص بگذارد و تشویقشان بکند دقیقا مثل «ماجرای نیمروز». تبلیغ مجانی برایش بکند نوش جانش! بالاخره فیلم خوش‌قد و قامتی‌ست از ساخت تا محتوایی که برخی می‌ترسند سراغش را بگیرند.
دلم فقط به حال «تولید ملی» و این تعابیر می‌سوزد که حتی عده‌ای از جماعت هنری برای سرکیسه کردن مخاطب، ازش سوء‌تعبیر و استفاده بی‌خود می‌کنند. لابد سوادشان را به رخ مخاطب می‌کشند خصوصا این شکلی.
حرف زیاد است پس بیخیال؛ مطمئن باشید جدای از سینمای کمدی که خوب و بدش عمدتا مشتری دارد، ولی سینمای اجتماعی و سیاسی و غیره درصورتی مخاطب دارند که همه‌جوره روی پا باشد وگرنه کلاهش پس معرکه‌ست. البته در این سینمای دولتی، کسی نگران بازگشت سرمایه نیست انگار!
* فردا

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.