چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۲

دریاچه ماهی، جنگ تخیلی در فیلم تخیلی/ وقتی جهانِ فیلم مسئله فیلمساز نیست!

دریاچه ماهی

فردا: با یک عملیات تخیلی در نقطه ای تخیلی مواجه هستیم. این تخیل در ترسیم کاراکتر اصلی فیلم هم ادامه می باید و وقتی به اوج می رسد که به ماجرای تفحص هم می رسیم. کار وقتی بدتر می شود که می فهمیم زن باردار رضا او که برایش جای شهدا در نقشه های پرینت شده ابوالخصیب و شلمچه را علامت گذاری می کند تا برای گروه تفحص بفرستد باز هم تخیلی بیش نبوده است!

فیلم سینمایی دریاچه ماهی اولین فیلم مریم دوستی در مقام کارگردان است که در ژانر دفاع مقدس و با موضوع شهدای مفقود الاثر ساخته شده است. دریاچه ماهی لاله و ستاره اسکندری در کنار نادر فلاح و علی دهکردی ایفای نقش کرده اند. این فیلم روز سوم در کاخ جشنواره به نمایش درآمد که در ادامه نظر دومنتقد سایت فردا درباره آن را می خوانید: 

جنگ تخیلی در فیلم تخیلی
محمد مهدی شیخ صراف
نام دریاچه ماهی یادآور کربلای 5 است. که آن هم بیشتر به محلی به نام کانال ماهی در خاک عراق بازمیگردد. اما در کل فیلم فقط همین نام فیلم است که ما را یاد آن عملیات می اندازد. وقتی در ابتدای فیلم صحبت از لو رفتن عملیات با حضور شهدای غواص در این محور می شود به ما می فهماند که با یک عملیات تخیلی در نقطه ای تخیلی مواجه هستیم چون کربلای 5 نه لو رفته بود نه یگان غواص عمل کننده در آن حاضر بود. این تخیل در ترسیم کاراکتر اصلی فیلم هم ادامه می باید و وقتی به اوج می رسد که به ماجرای تفحص هم می رسیم. کسی که به فکر شهدا نیست اما کاش مسئولین کمیته جستجوی مفقودین این فیلم را ببینند تا ازین پس جلوی چنین تصویرسازی های تخیلی از خود و همکارانشان در عملیات های تفحص را بگیرند.
از عملیات و شهدای مفقودالاثر که فاصله بگیریم می رسیم به یک فیلم سوررئال که رضا روشن قهرمان آن مدام در مسیر مردی مومن و صاحب کرامت و یک روانپریش موجی دور افتاده از جامعه در رفت و آمد است. هرچند بازی نادر فلاح بی نقص و تاثیر گذار است اما متاسفانه دست آخر درپایان فیلم فرضیه دوم به پیروزی می رسد. آن هم وقتی رضا روشن که روزی در بنیاد تعاون پیکر شهدا را سروسامان می داده حالا در میان نماهای متعدد هلی شات در دریاچه ماهی تخیلی وسط آب می رود و دنبال مین والمر نو صحیح و سالمی(!) می گردد که او را به رفقای شهیدش برساند که قبلا خودشان را در یک عملیات لو رفته قربانی کرده اند و معلوم نیست چرا به او گفته اند تمام این سالها ساکت باشد و باز معلوم نیست چرا حالا او را به آنجا فراخوانده اند تا این مرگ احمقانه را برایش رقم بزنند که نه تنها شهادت که حتی شهادت گونه هم نیست؟! 
کار وقتی بدتر می شود که قبل از این فرجام تخیلی قهرمان فهمیده ایم اسماء زن باردار رضا او که برایش جای شهدا در نقشه های پرینت شده ابوالخصیب و شلمچه را علامت گذاری می کند تا برای گروه تفحص بفرستد باز هم تخیلی بیش نبوده است! هرچند این غافلگیری مخاطب در نوع خود جالب و خوش ساخت از آب درآمده اما صرفا تکمیل کننده پازل تخیلات خانم فیلم ساز فیلم اولی است از فرایند های یک جنگ تخیلی که راه به جایی ندارد. کار وقتی سخت می شود که نمی دانیم این وسط همسر هنرمند شهید مفقودالاثر و پسر وکیل و دختر در آستانه طلاق را که به ناگاه متحول می شوند را باید کجای دلمان بگذاریم!
نادر فلاح و لاله اسکندری در نمایی از دریاچه ماهی
وقتی جهانِ فیلم مسئله فیلمساز نیست!
حامد یامین‌پور
وقتی فیلمنامه و شخصیت و موقعیت‌هایی که در آن روایت می‌شوند توسط خود فیلمساز فهم نشوند و فیلمنامه نیز توضیح درستی از موقعیت و پیشینه‌ی شخصیت‌ها بدست ندهد، بنابراین بازیگران هم باید در یک سرگردانی ناگزیر ملغمه‌ای از نقش‌های پیشین خود را اجرا کنند. اتفاقی که در فیلم "دریاچه ماهی" هم افتاده است و این فیلم  را به مسیری اشتباه برده است. 
فیلم می‌خواهد زندگی رزمنده‌ای را به تصویر بکشد که کرامت دارد و با عالمی بالاتر از این دنیای ظاهری مرتبط است و می‌تواند غیب را ببیند. مسئله ای که البته دردسرهایی را هم برایش به وجود آورده و رفتارهای خارج از قاعده‌ی حاصل از این مسئله او را تا پای بازداشت موقت در جبهه هم می‌برد. 
تصویر کردن احوال معنوی انسان‌ها مستلزم شناخت دقیق زندگی و رفتارهای آن‌هاست.  رفتارهایی که البته شاید آن قدر که فیلمساز در "دریاچه ماهی" تخیل کرده بروز ظاهری نداشته باشند. اگر چه ما در این فیلم خیلی هم عمل معنوی ویژه‌ای از حاج رضا(نادر فلاح) نمی‌بینیم و مشخص نمی‌شود این توجه ویژه به چه دلیل به او شده و این احوال حاصل کدام طریقت‌اند. فیلم و فیلمساز از واقعیت عوالم معنوی و صاحبان واقعی کرامت به قدری دورند که در اثر حاج رضا از سنین کودکی صاحب کرامت است. بی هیچ دلیل و منطقی.
از همین رو کارگردان با دادن آدرس غلط به مخاطب بیش از آن که یک فرد معنوی و اهل سلوک را نشان دهد یک فرد بیمار به لحاظ روانی به تصویر می‌کشد که جز چند اکت نمایشی و زدن حرف‌های شاعرانه و شبه‌عرفانی و دیدن خواب چیز دیگری ندارد. 
همین تصویرها هم کافی است تا مخاطب نتواند با فیلم ارتباط مداومی داشت باشد و به جهان متفاوتی که فیلمساز قصد نشان دادن آن را دارد وارد شود و این یعنی همه چیز از نیت ساخت این فیلم تا این مجموعه‌ی تصویری به اکران درآمده هدر شده به حساب می‌ایند. فیلمی که بعد از "چراغ‌های ناتمام" مصطفی سلطانی باید آن را دومین فیلم دفاع‌مقدسی شکست‌خورده جشنواره سی‌وپنجم دانست. آثاری شخصیت‌محور که هر دو از منطق بی‌بهره‌اند و بگرفته از تخیل الکن سازندگان آنها.
ستاره اسکندری در نمایی از فیلم دریاچه ماهی

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.