سه‌شنبه ۶ مهر ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۴

نسخه ای شفابخش برای سینمای‌اجتماعی فانی و از هم‌گسیخته/ چگونه نگاه منورالفکر سوری "سینمای‌اجتماعی" را استراتژیک می کند؟

نسخه ای شفابخش از برای سینمای اجتماعی فانی و از هم گسیخته

سینماپرس: فاطمه سادات ناظمی/ «فانی و از هم گسیخته» را سوای نظر از تمامی انگاره های روشنفکرانه و آموزه های سکولاری آن، می توان سمبلی برای حضور فرهنگ مقاومت در عرصه ی سینما محسوب نمود؛ مصداقی روشن از پیوند تخصص و تعهد در عرصه ی فرهنگ و هنر؛ پیوندی که موجب می‌شود تا کارگردان و عوامل سازنده ی اثر، بر عافیت های متداول هنرمندی خود فایق آمده و بر طنزهایی نظیر هنر و تجربه وقعی ننهاده و ضمن تلفیق ژانر سینمای اجتماعی با دغدغه های واقعی جامعه‌ی پیرامونی شان و سر بُلند نمودن از لاک محفلی و گعده های دورهمی هنری خویش، اثری را در قواره‌های سینمای استراتژیک برای جامعه‌ی ناامن و بحرانی سوریه محیا سازند.

سومین روز از چهادهمین جشنواره فیلم مقاومت، با اکران فانی و از هم گسیخته در بخش مسابقه سینمای بین الملل همراه بود؛ اثری در ژانر سینمای اجتماعی (Social Cinema) که به خوبی توانسته بود از مطلق انگاری های مرسوم هنر و تجربه در این ژانر فاصله گرفته و به مرحله درک حقیقی محیط پیرامونی خود نایل آمده و بلوغ کارگردان سوری خویش را در تصویرسازی از برداشت ها و یافته های شخصی، منطبق بر واقعیت های در جریان جامعه موید گردد.



فانی و از هم گسیخته روایت زندگی زنی معلم است که پسرش در حال خدمت به ارتش سوریه بوده و او بدون همسر و تنها با دختر خُردسالش در یکی از شهرهای سوریه به سر می برد؛ شهری که در تسخیر داعش است. در این مسیر کارگردان با تمرکز بر روابط موجود اجتماعی این زن، به ترسیم برداشت های خود از واقعیت های جاری در محیط پیرامونی خویش پرداخته و تحولات جنگ تحمیلی بر کشور و جامعه ی سوریه را که از ژانویه ۲۰۱۱ میلادی (بهمن ۱۳۸۹ هجری شمسی) تا به امروز در جریان است، به تصویر می کشد.



فانی و از هم گسیخته نمونه ای قابل ملاحظه از یک کارگردان منورالفکر سوری است؛ سینماگری که شرایط موجود اجتماع پیرامونش را درک نموده و با دغدغه ی اجتماعی سازی و البته از زوایه‌ی دید یک هنرمند دغدغه مند، به موضوعات جاری جامعه ی سوری می نگرد و علایق عمیق خود به ژانر اجتماعی را با واقعیت های ملموس و فراگیر جامعه ی حقیقی پیرامونی گره زده و روایت شخصی اش از تعاملات اجتماعی سوری ها و خانواده هایشان را در شرایط جنگ  داخلی ارایه می دهد؛ روایتی که بر خلاف بسیاری از آثار متداول در سینمای اجتماعی این روزهای ایران، از غنایی استراتژیک برخوردار بوده و فهمیدگی صاحب اثر را در بکارگیری نمادها و المان های سینمایی و استفاده  از مفاهیم اولیه ای نظیر زن در مقام سرزمین و عقیده و دختر بچه ی ۱۱ ساله به عنوان بقایای تمدنی جامعه و پرچم به عنوان نماد ظهور و بروز ایدئولوژی و یا حتی تلفن و کتاب سوزی و ... هویدا ساخته و ضمن ایجاد لایه ای عمیق تر از ترسیم روابط عادی اجتماعی، سطح اثر را به عنوان فیلمی سینمایی در چارچوب ضوابط سینمای اجتماعی، به مرتبه ای والا و قابل ارزیابی در سطح سینمای استراتژیک و به تبع آن ماندگار در تاریخ فرهنگ و هنر سوریه، فزونی بخشیده است.



پس اگر چه نوع نگاه شبه روشنفکرانه ی نویسنده و کارگردان، فانی و از هم گسیخته را اثری قابل تامل از حیث محتوی ساخته و بعضا حتی شاید موجب ایجاد تصور وهن دین و به نوعی شخصی سازی مذهب در ذهن مخاطب ایرانی می گردد؛ اما فی الواقع باید توجه داشت که این برداشت در نمایش بین المللی این اثر و بالاخص در مواجه  با مخاطب آگاه ایرانی موضوعیت یافته و این در حالی است که اثر با تمام نواقص و کاستی ها، الگویی برای چگونگی ره یافت سینمای استراتژیک به حریم سینمای اجتماعی، برای بسیاری از سینماگران مدعی محسوب می شود.



یقینا فانی و از هم گسیخته اثری منورالفکرانه در شرایط فعلی سوریه است؛ اثری مبتنی بر قواعد سینمای اجتماعی، که کارگردان با تجربه ی آن نمی خواهد با ژست های هنری و فضاسازی های مرسوم در سرهم بندی این گونه آثار و شیوه ی متداول پایان باز و ...خود را خیلی هنرمند و مهم جلوه دهد؛ بلکه سعی می کند تا به غلط و یا صحیح، از باورها و اعتقادات عمیق روشنفکرانه ی خود وام گرفته و علاجی را بر پایان بحران حاکم بر اجتماعش پیشنهاد دهد؛ علاجی که در این اثر متاسفانه به لائیسیته (Laïcisme) منجر گردیده و سبب شده تا کارگردان به تمرکز بر اصالت وطن و ممانعت از حضور دین و ناموس به عنوان عناصر اصلی تقابل با ظلم و استکبار مبادرت نموده و نوعی رجعت به ناسیونالیسم وطنی، مبتنی بر قواعد حاکمیتی جوامع سکولار (secular) را پیشنهاد  نماید.



پس شاید نجدت اسماعیل آنزور، در مقام کارگردان مشهور سوریایی این اثر، به مثابه بسیاری از منورالفکران دیگر جوامع، متوجه این نکته نباشد که همانا عموم مصیبت های بشر در عصر حاضر، ناشی از سکولاریسم (Secularism) است و اصولا پیدایش تفکر استکباری و استعماری، به واسطه ی باورهای عمیق به انسان‌گرایی سکولار یا اومانیسم سکولار (Secular humanism) بوده و خودبرترانگاری، نخستین تصوری است که مکاتب به وجود آمده از اومانیسم (Humanism) به عمق جان باورمداران به خود حقنه می نمایند و معین می سازند که انسان برای حفظ بقای خویش و توسعه ی اجتماعی تا به آن حد مجاز است که حتی حیات دیگران را مخدوش سازد و انسان غربی باورمند به اومانیسم را از فرسنگ ها دورتر از محیط سکونت خویش، به سرزمین های هند و ایران و عراق و شام و ... بکشاند و فجایع تاریخی استعمار کهن را رقم زند.



و شاید رسوخ همین باورهای سکولاری در عمق جان انسان سوریایی و نهادینه شدن تفکراتی همچون جدایی دین از سیاست (Separation of church and state)، توسط امثال میشِل عَفلَق (Michel Aflaq) به عنوان بنیانگذار و مروج عقیدتی بعثیسم (Ba'athism)، در شکل دهی شیوه ای از ملی گرایی سکولاری در جوامع عربی، نظیر سوریه باشد که این چنین دینا کمال الدین را در مقام نویسنده ی فانی و از هم گسیخته اثر منفعل می سازد و به بیراهه های روشنفکرانه ی غربی می کشاند که با چشم پوشی از حضور اعتقادی هم پیمانان شیعی مردم سوریه که تنها به سبب دستورات دینی، مبتنی بر حمایت از مستضعفین و ناموس انگاری انسان سوری برای خویشتن، جان خود را فدای حفظ یکپارچگی سوریه نموده و می کنند؛ بیانیه ی آقا معلم کشته شده توسط داعش را مبنی بر محوریت مدرسه قرائت نموده و یا به برافراشتن پرچم سوریه توسط ارتش و سوری های پشیمان از داعش و موضوعاتی از این قبیل بر محور ملی گرایی سکولاری مبادرت نماید.



البته باید توجه داشت که این اثر سینمایی به عنوان یک تکست (Text) در موقعیت و به تعبیری کانتکست سوریه (ConText) روایت می گردد؛ جایی که امثال میشِل عَفلَق (Michel Aflaq) سال ها است به عنوان متفکری یهودی و بنیانگذار و مروج عقیدتی بعثیسم (Ba'athism)، شالوده ی اجتماعی مردم آن را متحول نموده و شیوه ای از ملی گرایی سکولاری مختص جوامع عربی را بر ساختار اجتماعی ایشان نهادینه ساخته اند؛ جایی که مرحوم حافظ اسد بدون توجه به باورهای حکومتی و حاکمیتی حزب بعث سوریه، تنها به سبب مذهب علوی خود و علایق شخصی خویش به شیعیان ایرانی و جذابیت انقلاب اسلامی به عنوان انقلابی که ابر قدرت های شرق و غرب را به چالش می کشید، به دفاع همه جانبه از جمهوری اسلامی مبادرت ورزید و طی هشت سال دفاع مقدس از هیچ کمکی به ایران در برابر صدام حسین ملعون، مضایقه ننمود.



در مجموع فانی و از هم گسیخته را سوای نظر از تمامی انگاره های روشنفکرانه و آموزه های سکولاری  آن، می توان سمبلی برای حضور فرهنگ مقاومت در عرصه ی سینما محسوب نمود؛ مصداقی روشن از پیوند تخصص و تعهد در عرصه ی فرهنگ و هنر؛ پیوندی که موجب می شود تا کارگردان و عوامل سازنده ی اثر، بر عافیت های متداول هنرمندی خود فایق آمده و بر طنزهایی نظیر هنر و تجربه وقعی ننهاده و ضمن تلفیق ژانر سینمای اجتماعی با دغدغه های واقعی جامعه ی پیرامونی شان و سر بُلند نمودن از لاک محفلی و گعده های دورهمی هنری خویش، اثری را در قواره های سینمای استراتژیک برای جامعه ی ناامن و بحرانی سوریه محیا سازند.


ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.