دوشنبه ۵ مهر ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۰

آقای وزیر! لازم است دوباره شخصاً دست به کار شوید!

ایستاده در غبار

مشرق: وزیر محترم ارشادتجربه مثبت و شیرین مداخله او برای گنجاندن فیلم منقلب‌گر «شیار 143» در فهرست فیلم‌های جشنواره فیلم فجر، این امید و بشارت را می‌دهد که وی از حمیت و جرئت دفاع از فیلم ایستاده در غبار در شرایط سخت برخوردار است.

 پایبندی به رعایت الزامات منافع ملی که امنیت ملی از عناصر اصلی آن است، ایجاب می‌کند، نماینده ایران در جشنواره جهانی فیلم اسکار «ایستاده در غبار» باشد ولاغیر!

هر ساله چند روز منتهی به مهرماه بخش سینمایی کشورهایی که در این هنر جادویی صاحب نام و اعتبار هستند برای شناسایی و انتخاب بهترین فیلمی که بتواند برای سینمای کشورشان شایسته‌ترین نماینده در اسکار باشد، به تکاپو می‌افتند.

چند سالی است که سینمای ایران هم به نوعی در این عرصه فعال شده است. در راستای این فعالیت امسال نیز مقدمات گزینش نماینده سینمای ایران برای ارسال به اسکار فراهم شد و در حالی که رقابت اصلی بین دو فیلم «فروشنده»‌ و «ایستاده در غبار» بود؛ انتخاب کنندگان بنیاد فارابی که مسئولیت انتخاب را به عهده داشتند؛ فیلم «فروشنده»‌ را انتخاب کردند. نوشتار حاضر در صدد نقد «فروشنده» و بیان برخی مضامین سو آن که در تعارض با شاخص‌های کلی فرهنگ ملی ایرانیان است، نیست، بلکه به برخی بایسته‌ها درباره «ایستاده در غبار» می‌پردازد که به اتکا آن «ایستاده در غبار» شایستگی نمایندگی سینمای ایران در اسکار را پیدا می‌کند.

در مقدمه باید به شکل خلاصه به اسکار و ارزش جوایز آن اشاره کرد. به اعتقاد نگارنده اسکار فرصت است و اگر بتوان به هر مرحله از آن دست یافت اهمیتی به مراتب بیشتر از جوایز آن دارد؛ زیرا جوایز اسکار بعضاً‌ به اهداف فیلم‌ها داده می‌شود نه هنرهای به کار رفته در آن.  به سبب تفصیلی بودن بحث در این باره، فعلاً از آن عبور می‌شود.
آقای وزیر! لازم است دوباره شخصاً دست به کار شوید!
به اعتقاد نگارنده هنر و به ویژه سینما ظرفیت کلانی برای تحکیم و تقویت منافع و امنیت ملی دارد چرا که تنها اوست که می‌تواند گذشته‌ها را زنده و امروز را برجسته و جذاب و دوست‌ داشتنی و قابل درک‌تر کند؛ به همین دلیل این انتظار به جا از هنر است که تمام قد در خدمت منافع و امنیت ملی قرار گیرد؛ بدون آنکه آسیبی به سایر بخش‌های آن وارد شود.
 آقای وزیر! لازم است دوباره شخصاً دست به کار شوید!
بنیاد فارابی درست در آستانه هفته دفاع مقدس دست به انتخاب زد و با اینکه «ایستاده در غبار» حکایت و روایتی دقیق و مستند از قلب این دفاع مقدس است، آن را نادیده گرفت، چرا؟! دفاع مقدس یعنی برهه‌ای که انقلاب اسلامی و نظام بر آمده از آن باید باقی می‌ماند و یا نابود می‌َشد، یعنی واقعه‌ای فراتر از منافع و امنیت ملی که به لطف و مدد الهی و همت بزرگ مردانی مانند حاج احمد متوسلیان و افردای که برخی‌شان هر چند غبار گرفته در «ایستاده در غبار» دیده شدند، باقی ماند. لازم است این فراز روشنتر بیان شود:‌ زمانی که این بزرگ مردان اسطوره شده بر سر دو راهی انتخاب و ماندن خود و انتخاب و ماندن انقلاب اسلامی قرار گرفتند همگی کف زنان و رقص کنان انقلاب اسلامی و بقای آن را انتخاب کردند و آگاهانه خود را فدای آن ساختند. آن سلحشوران رسته از قید و بند متاع‌های دنیوی، آنچنان روح این سلحشوری و آزادگی را در پیکر جامعه ایرانی دمیدند که حدود سه دهه پس از دوران دفاع مقدس، همچنان جوانانی از تبار آن راد مردان در جبهه‌هایی واقعی و جدید و پر از آتش و خون و مملو از خشم استکبار و صهیونیسم و وهابیت و ... به گونه‌ای دیگر اما از همان جنس دفاع مقدس، در راستای منافع و امنیت انقلاب و نظام اسلامی جانفشانی می‌کنند.

امروز داستان پیچیده، گنگ و مرموز ناپدید شدن حاج احمد متوسلیان،‌ پس از سی و چهار سال سینمایی شد نه فقط برای اینکه از حاج احمد و دوستانش روایتی نمایشی شده باشد؛ هدف را باید بالاتر و والاتر دید و حتی اگر در برنامه اولیه، هدف همان روایت نمایشی بود، باید ضمن ارج گذاشتن بر تلاش دردمندانی که کار را به این مرحله رساندند، دیگران را نیز  به ترسیم و تحقق هدف بالاتر و والاتر که همان جهانی کردن موضوع است، ترغیب کند و این میسر نیست مگر با تغییر نگاه و تعویض انتخاب در بنیاد فارابی!
 آقای وزیر! لازم است دوباره شخصاً دست به کار شوید!
مقایسه‌ای خاص بین «فروشنده»  و «ایستاده در غبار» به درک موضوع بیشتر کمک می‌کند:
بر فرض «فروشنده» با رفتن به اسکار جایزه بخش غیرانگلیسی زبان را به دست آورد، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ چون موضوع فیلم در تراز موضوعات ملی نیست جوایز فرضی اعطاء شده در شخصیت هنرمندانی که آن را تصاحب کرده‌اند می‌ماند؛‌ یعنی آورده آن جایزه در کالبد شخصیت هنرمند می‌ماند و در خوشبینانه‌ترین حالت، از ایران هم نامی برده می‌شود و بس، که این نام بردن هم متأثر از موضوع و پیام فیلم بار مثبت و منفی پیدا می‌کند که قطعاً درباره این فیلم منفی خواهد بود.

درفرض بعدی، در بدترین حالت ممکن است «ایستاده در غبار» برای حضور در اسکار پذیرفته نشود. حتی این پذیرفته نشدن هم برای نظام آورده دارد چگونه؟ برای بسیاری این پرسش مطرح می‌شود که چرا این فیلم پذیرفته نشده است؟ ساختارش مشکل دارد؟‌ موضوع غیرمتعارف است؟‌ دفاع مقدسی بودن آن مانع شده است؟‌مستند بودن در این امر دخیل بوده است‌؟ و ... مهم ابن است که صرف پرسش،‌ فیلم را مطرح می‌کند و در معرض دید قرار می‌دهد؛ ضمن آنکه افراد بسیاری در جهان متوجه می‌شوند که رژیم سفاک صهیونیستی در این قضیه چه نقشی دارد و نظام اسلامی چگونه از هر فرصتی برای فشار به رژیم صهیونیستی و تعیین تکلیف شدن شهروندان و کارگزارانش استفاده می‌کند و آنها را از یاد نمی‌ّبرد. آیا دست یافتن به این دو مسئله که از اولویات منافع و امنیت ملی در عرصه هنر است و هر یک در درون خود در راستای منافع و امنیت نظام، شاخه‌های متعددی دارد، برتر از دستیابی به جوایز دوازده گانه اسکار که با شرح کفته شده، تنها زینت بخش قفسه یک هنرمند می‌شود،‌ نیست؟!
 آقای وزیر! لازم است دوباره شخصاً دست به کار شوید!
شاید کسانی که در مقام داوری و انتخاب، «فروشنده» را انتخاب کردند از آنچه گفته شد، بی‌خبر باشند و بدون توجه به ارتباط«ایستاده در غبار» با منافع و امنیت ملی و صرفاً بر مبنای مؤلفه‌های هنری دست به انتخاب زدند و چه بسا اگر پس از آشنا شدن با آنچه که به اختصار بیان شد، دوباره منصفانه و غیرمغرضانه انتخاب کنند، این بار انتخابشان «ایستاده در غبار» باشد.
برای کوتاه کردن راه و قطعی نمودن آن و نیز ثبت سرگذشت فیلمی در تاریخ که تمام قد در چارچوب منافع و امنیت ملی نظام قرار داشت، روی سخن به سوی وزیر محترم ارشاد گردانده می‌شود زیرا وزیر محترم ارشاد از همه آنچه گفته شد و حتی بسیار بیشتر از آن اطلاع دارد و تجربه مثبت و شیرین مداخله او برای گنجاندن فیلم منقلب‌گر «شیار 143» در فهرست فیلم‌های جشنواره فیلم فجر، این امید و بشارت را می‌دهد که وی از حمیت و جرئت دفاع از چنین فیلم‌هایی در شرایط سخت برخوردار است. از این رو با توجه به فرصت کم چهار، پنج روزه باقی مانده برای تجدید نظر از ایشان انتظار می‌رود با در نظر گرفتن همه ضروریات و جوانب امر که پیش‌تر به مواردی از آن اشاره شد، راه ارسال «ایستاده در غبار» را برای اسکار فراهم کند تا همه ایرانیان و جهانیان بدانند که مسئولان نظام اسلامی به رعایت الزامات منافع و امنیت ملی پایبند هستند و آن را در هر جا بیابند بی درنگ و بدون هر گونه ملاحظه و مسامحه‌ای صید می‌کنند و در جایگاه خود می‌نشانند. کلام آخر اینکه: حاج احمد و دوستانش جبراً‌ گرفتار غبار و مهجوریت شدند حال آنکه ما با داشتن اختیار کامل باید به دور از هر گونه غباری، زلال و شفاف انتخاب کنیم در غیر این صورت از ما به هیچ وجه پذیرفته نیست. ان شاءالله

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.