سه‌شنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۱

فراز و فرودهای روز ملی سینما

وقتی سینما با بیانیه‌های پرشور، رنگی می‌شود!

ایوبی

سینماپرس: ایوبی، امسال هم به رسم معمول پیام‌های پرشور همیشگی‌اش، روز ملی سینما را روز «پیروزی یک فرهنگ و یک تمدن کهن» معنا کرده و آن را «کرنش جلوه‌های ویژه، صنعت و پول در برابر شعر و ادب و عرفان» دانسته است. این روزهای سینما البته، مقیاس مناسبی است برای تطبیق دادن این واژگان پرشور با واقعیتی که در سالن‌های تاریک کشور لابه‌لای صندلی‌ها گم شده است.

به گزارش سینماپرس،  اردیبهشت‌ماه سال 91، وقتی که دبیر سابق شورای فرهنگ عمومی اعلام کرد که به علت شلوغی تقویم رسمی کشور، دیگر جایی برای بزرگداشت سینما در روزهای سال نیست، اگرچه در میان مردم واکنشی برنیانگیخت اما نهادهای مسوول و مرتبط با بحث سینما، پیگیری‌های خود را برای بازگرداندن این مناسبت به تقویم آغاز کردند. ماجرا به 15 سال قبل بازمی‌گشت وقتی که جمعی متشکل از آقایان اکبر نبوی، ابوالحسن داوودی، منوچهر شاهسواری، احمدرضا درویش و محمدرضا مؤینی در تیرماه سال 76، طرحی را برای تصویب روز ملی سینما در 31 اردیبهشت‌ماه هرسال از طریق شورای فرهنگ عمومی به مجلس شورای اسلامی رسانده بودند.

پس از 2 سال از آن تاریخ اما بالاخره، در بیست‌ویکم روز شهریورماه سال 78، اولین سالگرد از تاریخ سالانه بزرگداشت سینما برگزار شد تا بهانه‌ای برای یادآوری اهمیت سینما در نگاه جمهوری اسلامی ایران باشد. اما اهمیت سینما دقیقاً چه بود؟ آیا سینما، به خودی خود و فارغ از نقشی که در فرهنگ عمومی کشور بر عهده داشت، صاحب ارزشی ذاتی و قائم به خود بود؟ اصولاً وقتی برای سینما بزرگداشت می‌گیریم، دقیقاً چه چیزی را بزرگ می‌داریم و تکریم می‌کنیم؟

جواب این سوال‌ها هر چه که بود بالاخره پس از 2 سال از حذف روز سینما در تقویم، با تدبیر سازمان سینمایی و اجرای طرح روز رایگان سینما -که تبعات فرهنگی و اقتصادی غیرموجهی را به دنبال داشت- این مناسبت در سال 93 به تقویم بازگشت و سال بعد هم بنا به درخواست آقای حجت‌الله ایوبی از شورای فرهنگ عمومی، از ضمیمه به متن تقویم رسمی، تغییر مکان داد.

حالا پس از قریب به 2 دهه، شاید زمان آن فرارسیده باشد که از ورای مناسبات سیاسی و کارکردهای فضاساز تلاش‌هایی چون روز ملی بزرگداشت سینما برای یک گفتمان خاص فکری-سیاسی در سپهر فرهنگی کشور، به ابعاد این قبیل تصمیمات نظر کنیم تا هم مبانی نظری و هم نتایج مترتب بر آن، به روشن شدن علت این تلاش‌ها کمک بیشتری کند.

سیاست کج‌دارومریز در گروی بقای دوگانه کهنه گیشه-اندیشه

ایوبی، امسال هم به رسم معمول پیام‌های پرشور همیشگی‌اش، روز ملی سینما را روز «پیروزی یک فرهنگ و یک تمدن کهن» معنا کرده و آن را «کرنش جلوه‌های ویژه، صنعت و پول در برابر شعر و ادب و عرفان» دانسته است. این روزهای سینما البته، مقیاس مناسبی است برای تطبیق دادن این واژگان پرشور با واقعیتی که در سالن‌های تاریک کشور لابه‌لای صندلی‌ها گم شده است. این روزها سخت بشود «اراده ‌مردمانی که دستی دارند در رنگ» را در فیلم «لانتوری» دید که قطعاً سروته طیف رنگی آن فراتر از سبز تیره تا سیاه نخواهد رفت؛ دشوار است که در لابه لای ترک‌های دیوارهای خانه درحال ریختنِ فرهادی و جهان پرازخشونت و بن‌بست او، جایی برای رنگ پیدا کرد. رنگ با امید، گره خورده است و هر 2 را در کلمات شورانگیز رییس سازمان سینمایی بسیار خوانده‌ایم اما آنچه در سینمای تحت مدیریت او، فهرست افتخارهای بین‌المللی را بلند می‌کند، نه رنگ و اراده مردمی مظلوم اما مقاوم «در جهانی پر از خدعه و نیرنگ» که کنتراست رنگ‌باخته میان تقابل فکری-فرهنگی انقلاب اسلامی با جهان سرمایه‌داری، چه از جنس آمریکایی و چه فرانسوی آن است؛ کنتراستی که کاهش آن، راهی برای صاحب‌نام شدن در جشنواره‌های جهانی را باز می‌کند. بیایید همزمان که تصاویر فیلم‌های نام‌آور این سال‌ها را از خاطر می‌گذرانیم به رنگ بیندیشیم و به امید و از ایوبی بخواهیم که به عنوان رییس سازمان سینمایی، یک بار در مقام تحلیل‌گر سینما ظاهر شود و از معنا و نقش رنگ از محتوا تا فرم برایمان بگوید.

بالیدن به پولی بدون جلوه‌های ویژه

ساده‌تر آن که این روزها سینمای بی‌رنگ و ضدرنگ ما، اتفاقاً نه به شعر و ادب و عرفان که اتفاقاً به پولِ البته بدون جلوه‌های ویژه و صنعت مفتخر است. امسال، سال خوبِ سینمای ایران بوده نه چون هامون و نارونی تکرار شده‌اند بلکه چون 50 کیلو آلبالو، اول خیلی فروخته و بعد توقیف شده است؛ چون لانتوری، رکورد باشگاه میلیاردی‌ها را به سرعت شکسته و چون فروشنده، نخستین تجربه ‌افتتاحیه سینمایی را برای ما به ارمغان آورده است. ما این روزها واقعاً فقط به فروش سینما افتخار می‌کنیم و البته این موضوع، خیلی هم به طرز مبهمی هیجان‌انگیز است که چطور توانسته‌ایم بدون صنعت و جلوه‌های ویژه، فروش سینمای خود را بالا ببریم.

روز ملی سینما را امسال در حالی جشن می‌گیریم که پر از تناقضیم و فریادهای سیاسی خاموش در آستانه انتخابات نمی‌گذارد صدای این تناقض‌ها به گوش برسد. شعر و ادب و عرفان فیلم فروشنده، لابد چیزی غیر از ارجاع آن به گاو آقایان ساعدی و مهرجویی نیست و رنگ، لابد فقط قرمز خون پیرمردی است که پس از تجاوز به زنی، پله‌ها را پابرهنه پایین دویده است و اراده مردمی در آن متجلی است که اگر غیرت‌شان نبود این قدر نسبت به هم وحشی نمی‌شدند.

رجزخوانی فرانسوی در برابر هالیوود

روزملی سینما به تقویم ایران بازگشته است درحالی که هنوز نمی‌دانیم باید برای «صنعت و پول» دست بزنیم یا برای شعر و ادب و عرفان هورا بکشیم. هنوز در دوگانه‌ای فکری و مبنایی گیر کرده‌ایم که قدمتی دست‌کم 50ساله دارد. با علم کردن بیرق سینمای آوانگارد فرانسوی، رجز متوهمانه ایستادن در برابر سینمای هالیوود را می‌خوانیم. درحالی که ایوبی در سینمای فرانسه به دنبال راهکارهای ایستادگی در برابر سینمای آمریکا می‌گردد، از آمریکایی‌ها، اسکار می‌گیریم؛ ایوبی، این را به حساب «کرنش صنعت و پول در برابر شعر و ادب و عرفان» می‌گذارد حال آن که هیچ دو سوی قیاس، حقیقت ندارد. نه سینما بدون صنعت و پول، چیزی شایسته ‌بزرگداشت است و نه فیلم‌هایی که ما ساخته‌ایم نمایش «جوشش و رویش جوانه‌ها» است.

آیا ادامه یافتن این دوگانه پوچ (تقابل گیشه و اندیشه) در گفتمان سینمایی کشور، واقعاً ریشه در ضعف مبانی فکری و شناختی سینما دارد یا قرار است که با تداوم آن، عوایدی سیاسی حاصل شود یا بقای مدیران را تضمین کند؟ اگر سینمای دهه 60 شعار ادب و عرفان می‌داد، دست‌کم آن‌قدرها هم دعوی مخاطب‌گرایی و حفظ گیشه نداشت اما با تناقض این روزهای سینما چه کنیم که از سویی فروش فیلم سخیفی چون 50 کیلو آلبالو را هم افتخار می‌داند و به ادب و عرفانِ نداشته فروشنده هم مباهات می‌کند؟ روز ملی سینما را با رایگان کردن آن، پاس می‌دارد حال آن که روشن است که گیشه نماد اقبال مخاطب است و سینما بدون اقبال مخاطب، اصلاً معنایی ندارد که پاس داشته شود.

در حالی که هنوز هم به زحمت می‌توان مطمئن بود که بیش از پنج درصد جمعیت، فیلم‌های پرفروش امسال را دیده‌اند، میلیاردی شدن افتخار بزرگ سینمای ما شده است بی آن که بدانیم یا بخواهیم بدانیم که تفاوت معنای «فتح گیشه» در کشور ما با کشورهای صاحب سینمای صنعتی چیست. در سایر کشورهای دنیا، فروش یک فیلم معنای روشنی برای تولیدکنندگان آن دارد و در جهت‌دهی به تولیدات بعدی نقش بسزایی ایفا می‌کند؛ معانی و نتایجی چون پرداخت یک‌تم محبوب برای تماشاگر، یک خلاقیت فرمی قابل فهمیدن و لذت بردن برای مخاطب عام، حضور یک ستاره در نقشی خاص، جلوه‌های ویژه چشم‌پرکن یا معانی از این دست که می‌توانند محل مانور متعاقب تولیدکنندگان برای فروش بیشتر باشند.

 * صبح نو

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.