شنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۱

به بهانه فروش خوب آخرین ساخته ابراهیم حاتمی کیا؛

فیلمی که برای فروش به عطاران و ژست و اداهای روشنفکری متوسل نشده است! / «بادیگارد» هم حرف دارد هم مخاطب

بادیگارد

سینماپرس: سید محمد مهدی موسوی/ فروش خیره کننده فیلم های اکران نوروزی بسیاری از سینماگران را چنان به وجد آورده که زبان به تشکر از عیدی دادن مردم به هنر هفتم وطنی در بهار سینمایی سال جدید گشوده اند.

در این میان اما فروش بسیار بالای فیلم بادیگارد که به مرز سه میلیارد تومان نزدیک شده، معنا و مفهوم دیگری دارد؛ چه آن که در این فیلم نه از رضا عطاران گیشه ساز خبری هست و نه از ژست و اداهای روشنفکری و نه ...

با این همه مخاطبان با یک اثر استاندارد، جذاب و در عین حال پرمحتوا روبرو هستند که به تعبیر امروزی ها، حالشان را خوب می کند و در عین حال کلاهی سرشان نمی گذارد!

کسانی که پیش از نمایش فیلم "چ" در جشنواره فیلم فجر دو سال قبل ، حاتمی کیا را کارگردانی تمام شده توصیف می کردند، پس از این فیلم و به خصوص پس از نمایش و اکران "بادیگارد"، بار دیگر به قدرت کارگردانی فیلمسازی ایمان آوردند که خالق بهترین ، اثرگذارترین و در عین حال صریح ترین فیلم های سینمای دوران پس از انقلاب اسلامی بوده است، هر چند هنوز هم هستند کسانی که بر اثر جهل، غرض ورزی، حسادت و یا هر چیز دیگری به هر حال نظر دیگری دارند و وجود و فعالیت حاتمی کیاها در هنر و فرهنگ این سرزمین را برنمی تابند.
بیان درست یک قصه بر بستر یک درام سیاسی – اجتماعی جذاب و بهره گیری حداکثری از توان بازیگران و عوامل پشت صحنه که توام با خلق زیباترین صحنه های اکشن و دراماتیک به ویژه در سکانس پایانی شده است، اوج هنرمندی ابراهیم حاتمی کیاست.
فروش بالای فیلم او نیز نشان می دهد که حاتمی کیا هنوز هم با وجود ساخت هجدهمین فیلم خود حرف های زیادی برای گفتن دارد و در عین حال که به ورطه روشنفکرنمایی و ادای سینماگر اجتماعی درآوردن نمی اُفتد رگ خواب تماشاگر سخت پسند ایرانی را نیز در دست دارد.
جالب این که برخلاف بسیاری از فیلم های دیگر سینمای ایران، ستاره فیلم های شاخصش بیش از پرویز پرستویی خود کارگردان است و این یعنی یک سینماگر مولف به معنای واقعی نه شعار و تعارف و قس علی هذا!
درباره بادیگارد در ماه های اخیر نظرات و تحلیل های بسیار و گاه متضادی بیان شده اما بی گمان قدر مشترک بسیاری از این نظرات ، تاکید و تصریح بر هنرمندی یکی از تکنیکی ترین فیلمسازان ایرانی است که هیچ گاه به بهانه کسب گیشه و خوشامد فلان شخصیت و بهمان جریان سیاسی و اجتماعی ، دست از بیان حقیقت و نشان دادن آسیب ها و ایرادات به مسئولان و مردم نکشیده است و همین امر در کنار تعهد و روحیه انقلابی حاتمی کیا او را در طول بیش از سه دهه در قامت سینماگری بسیجی تجلی داده است؛ لقبی که سید شهیدان اهل قلم به او داد و او را منزل گرفته ای در دامن آتشفشان توصیف کرد که در پی عافیت طلبی و سکوت ذلیلانه نبوده و نیست!
به هر صورت نسخه ای که حاتمی کیا در میانه ی ششمین دهه عمر خود ارایه می دهد،می تواند الگویی باشد برای همه فیلمسازان و هنرمندانی که هم دل در گرو ارزش های انقلابی و دینی دارند و هم این که می خواهند مخاطب انبوه جامعه ایرانی را به سوی هنر خویش جذب کرده و با او پیام و حرفشان را به اشتراک بگذارند.
از این منظر بادیگارد فیلمی هنرمندانه است که هم حرف و پیام جدی و صریح دارد که می توان آن را در تداوم پیام "آژانس شیشه ای" دهه هفتاد توصیف و تحلیل کرد و هم این که می تواند با بهره گیری از ابزارهاو مولفه های تکنولوژیکی وفنی بالا، آبرویی برای سینمای ایران در عرصه های بین المللی باشد و از همه مهم تر این که مخاطبان خود را راضی از سالن های سینما خارج کند.
 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.