چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۳

«دختر»؛ کلیشه «پدرِ مذهبیِ سنتیِ مستبد» در یک داستان تکراری!

دختر

رجانیوز: فیلم سینمایی دختر فقط ادای دغدغه را در میاورد. حرف کلیشه ای که صدها بار تکرار شده است حتی در شخصیت پردازی ها و گریم ها هم تقلید حرف اول را می زند. پدری مذهبی و مستبد که دخترهایش از ترس‌ش حتی جرات صحبت کردن با او را ندارند.

«دختر» میرکریمی فرزندی نابالغ و نارس است. فیلمی که اجزایش در تناسب با یکدیگر اجرا و ارایه نشده است. فیلم قرار است داستانی دخترانه را برای ما روایت کند. داستان دختر و خواهری که با پدر و برادرشان به مشکل خورده اند، مردی که خودسری‌ها و غرورش هم خواهرش را به تنهایی کشانده و هم حالا دخترش را به همان مسیر هدایت می کند.

 

مشکل دختر در قواره نداشتن و اندازه نبودن اجزایش با یکدیگر است. آهستگی و آرامی در حرکت دوربین و اکثر بازی ها با ذات داستان جور در نمی آید. برخلاف اثر قبلی میرکریمی، امروز، که درباره شخصیتی آرام و کم حرف بود و اقتضای داستان هم روایت کند و آرام بود، در اینجا قرار است دختری روایت شود که بر خلاف نگاه پدر، پر انرژی و پر جنب و جوش است مخصوصا وقتی در جمعی دخترانه قرار می گیرد. به همین خاطر توقع روایتی با سرعت بالا و متناسب با آن دوربین و بازی های پر انرژی تر می رود که آن هم دیده نمی شود. 

 

«دختر» دوربینی از جنس یه حبه قند لازم دارد. دوربینی پر تحرک و نا آرام. البته می توان دوربین حرکتی کاملا دوگانه داشته باشد، وقتی همراه دختر است سرعت بگیرد و وقتی با پدر است آرام بگیرد. اما به جز یک جا که ماشین بازی دختر ها را شاهد هستیم در هیچ جای دیگر این روند دیده نمی شود، برای همین «دختر» میرکریمی را اثر نابالغ می نامیم چرا که همین فرم نیمه کاره رها شده است. 

 

همین اشکال در تدوین هم به وضوح دیده می شود. تدوینی دم دستی که فقط روند زمانی داستان در آن رعایت شده است و از هم سو کردن ریتم و محتوا و داستان غافل شده است. تدوین که قرار است کارگردانی دوباره باشد، یا به دلیل کم بودن وقت یا نداشتن متریال کافی یا بی حوصلگی نه تنها کار را کمک نکرده، که باعث پس رفت آن هم شده است.

 

 

اما کارگردانی اثر شاید ضعیف ترین رکن کار باشد، میرکریمی انگار حوصله قدیم را ندارد که کمی وقت بگذارد تا کار پخته شود. بازی ها کاملا تصنعی و تکراری، با اشتباه فاحش کارگردانی مثل حرکت های اشتباه دوربین و بازیگران، مثلا آنجا که عمه با بازی مریلا زارعی برای دعوا با همسرش در اتاق را می بندد اما وارد اتاق دومی می شود که درش باز است و آنجا دعوا را ادامه می دهد، یا سکانس شروع و پایان که در کافه ای می گذرد و دیالوگ ها و بازی ها انقدر کلیشه ای و اگزجره است که تحملش سخت می شود. کلا از این اشتباهات و ایرادات در فیلم خیلی دیده می شود که این نوشتار فرصت بیش از این برای بیان ندارد. 

 

میرکریمی بیش از تمرکز روی کار انگار درگیر مسایل خانه سینما بوده و وقتی برای دخترش نگذاشته است. همان ایرادی که فیلم به پدر می گیرد گریبان گیر خود کارگردان شده است. هر دو دختر از بی توجهی به شدت رنج می برند، هم دختر داستان فیلم و هم «دختر» میرکریمی و در این بین نامزدی در بخش‌های اصلی جشنواره از عجایب جشنواره است.

 

اما اگر از فرم و ساختار دختر بگذریم باید بگوییم که فیلم سینمایی دختر فقط ادای دغدغه را در میاورد. حرف کلیشه ای که صدها بار تکرار شده است حتی در شخصیت پردازی ها و گریم ها هم تقلید حرف اول را می زند. پدری مذهبی و مستبد که دخترهایش از ترس‌ش حتی جرات صحبت کردن با او را ندارند. پدری که در خارج از خانه به شدت به فکر کارگران و زیر دستانش هست اما در خانه به فکر هیچ کس نیست.

 

کلیشه مذهبی سنتی عقب مانده در مقابل پدر مدرن روشنفکر. دختر انقدر کلیشه است که می توان صد ها مدل مشابهش را در سینمای ایران نام برد و تنها تفاوتش شاید اسامی بازیگران و سال تولید باشد و بس.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.