یکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۱:۵۰

گذری بر فیلم کیومرث پوراحمد

"کفش هایم کو؟"؛ اثری متکی بر بازی رضا کیانیان در پس فیلمنامه ای فاقد جذابیت

کفش هایم کو؟

سینماپرس: فیلم نامه فیلم همانند بیشتر آثار این دوره از جشنواره در اواسط فیلم به ورطه تکرار می افتد و از بسیاری جهات فاقد جذابیت می شود. تنها بازی کیانیان و تسلط او در پرداخت نقش می تواند فیلم را نجات داده و آن را به پرده سوم داستان بکشاند.

فیلم سینمایی«کفش هایم کو» به کارگردانی کیومرث پور احمد در دومین نوبت از پخش فیلم های سودای سیمرغ امشب در کاخ جشنواره به نمایش در آمد.

فیلم کفش هایم کو داستان پیرمردی به نام حبیب با بازی« رضا کیانیان» است که در آستانه بیماری آلزایمر قرار دارد. او که به تنهایی زندگی می کند و گهگاه برادر زاده اش «بهاره» به او سر می زند پس از رفتن به خیابان با اطلاع از بیماری آلزایمرش گم می شود و نمی تواند به منزلش بازگردد. پس از این سکانس موضوع اصلی فیلم مشخص شده و با شخصیت حبیب همراه می شویم تا شاهد زندگی دردمندانه پیرمردی بیمار باشیم که همه زندگی اش را از دست داده و حالا که در پیری و دوران بیماری قسمتی از داشته های زندگی گذشته اش بازمی گردند، او دیگر ذهن و حافظه ای ندارد تا بتواند حضور همسر و فرزندش را که پس از گذشت بیست سال نزد او بازگذشته اند درک کند و از بودن در کنار آن ها لذت ببرد.

«رویا نونهالی» که نقش پریناز همسر حبیب را ایفا می کند در نیمه دوم فیلم به داستان اضافه می شود،  او به خاطر اطلاع از حقایقی در زندگی گذشته اش با حبیب به ایران باز آمده، چراکه تنها دخترش نزد حبیب مانده و تصمیم دارد از پدر پیر و بیمارش نگهداری کند.

فیلم لحنی عاشقانه و احساسی دارد و در تصویر کردن رابطه از دست رفته پدری عاشق با دخترش توانسته به لحنی احساسی در سینما برسد و در همین راستا تصاویر و صحنه هایی خلق کند که مخاطب را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد. بازی «رضا کیانیان» در نقش حبیب یکی از بهترین بازی های سال های اخیر اوست و کیانیان توانسته به خوبی نقش یک بیماری آلزایمری را که در نوسان ذهنی است و گهگاه خاطراتی دور و نزدیک را به یاد می آورد ایفا کند. صحنه هایی از بازی کیانیان به قدری با جزئیات پرداخت شده اش خوب از آب درآمده که بعید است مخاطب با دیدنش به این زودی ها بازی استادانه او را از یاد ببرد.

اما فیلم نامه فیلم همانند بیشتر آثار این دوره از جشنواره در اواسط فیلم به ورطه تکرار می افتد و از بسیاری جهات فاقد جذابیت می شود. تنها بازی کیانیان و تسلط او در پرداخت نقش می تواند فیلم را نجات داده و آن را به پرده سوم داستان بکشاند.جایی که با آمدن رویا نونهالی داستان جان تازه ای می گیرد و گره گشایی فیلم با پرده برداری از حقایقی در گذشته آغاز می شود.

مجید مظفری نیز در نقش برادر حبیب در فیلم پور احمد حضور یافته، نقشی که تا انتها نمی تواند هویت دراماتیک خود را به خوبی پیدا کند و همچنین از پرداخت دراماتیک در فیلم نامه و در بازی توسط مظفری محروم مانده. هر چند مجید مظفری در برخی صحنه ها خوب عمل کرده اما عدم پرداخت شخصیت در فیلم نامه به باور پذیری شخصیت او و دلایل و منطق دراماتیکش ضربه زده است.

فیلمبرداری فیلم را علیرضا زرین دست بر عهده دارد که توانسته غم و درد نهفته در فیلم را در فضای کلی اثر وارد کند و با تصویر کردن خاطرات گرم حبیب از زاویه ذهن او فیلم را باور پذیر تر جلوه دهد. موسیقی استادانه فردین خلعتبری نیز همراه کننده تصاویر و نقوش زرین دست در فیلم است و توانسته تم فیلم را تا پایان در ذهن مخاطب بگنجاند. موسیقی صحنه نیز با توجه به نوازنده و خواننده بودن نقش کیانیان در فیلم که در بسیاری از صحنه ها ساز به دست ترانه های قدیمی می خواند به فیلم حال و هوایی خوب و دوست داشتنی بخشیده است.

فیلم« کفش هایم کو» شاید یک سر و گردن از آثار اخیر کیومرث پور احمد بالاتر است و حداقل مخاطب این بار می داند با فیلمی طرف است که فیلمسازش به آن اعتقاد داشته و بر تمام زوایایه آن تسلط دارد. تسلطی که بی واسطه به مخاطب منتقل شده و باعث می شود تا فیلم دوست داشتنی، سرگرم کننده و عبرت آموز باشد.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.