شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۱:۱۸

تحلیلی بر آثار جشنواره فیلم فجر

"چهارشنبه" سوری نفی یک حکم الهی/تلاش برای منسوخ کردن حق قصاص از جنس "هنر و تجربه"!

چهارشنبه

سبنماپرس: م.ر.ش/ اگر چه فرض "چهارشنبه" از قصاص، فرضی تکراری و مشترک میان سایر آثار ضد قصاصی سال های اخیر است، اما به واقع کارگردان سعی نموده تا با جابه‌جایی‌های متعدد شخصیت‌ها بین مکان‌های مختلف، ضمن برآورده سازی ذهنیت مخاطب در مورد حق بودن اصل قصاص، ایشان را به این باور برساند که قصاص حقی منسوخ شده است.

 چهارشنبه عنوان اولین اثر سینمایی یک فیلم‌ساز مشهدی به نام سروش محمد زاده است؛ فیلمی منطبق با ساختار و فرم معمول و متداول این روزهای سینمای ایران در بخش هنر و تجربه سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر.

چهارشنبه اثری معمولی است که به بیان تکراری دغدغه ی این سال های جماعت شبه روشنفکری مبادرت ورزیده و مانند بسیاری از این گونه آثار و البته به سبکی متفاوت، بر حکم الهی قصاص تاخته است؛ اثری معمولی که داستان یک خطی خود را آن‌چنان قابل قبول به تصویر می کشد که بیننده را تا به انتها درگیر خود ساخته و در نهایت بجای بیانیه خوانی و دیالوگ سازی و ... مخاطب را به این باور می رساند که اصل قصاص، موضوع پلیدی است که مردم و جامعه را گرفتار نموده و به معضلی دست و پا گیر از برای تمدن ایرانی-اسلامی مبدل گردیده است؛ معضلی که تمامی جامعه از آسیب های آن در عذاب و در این عذاب، تفاوتی از برای روحانی مسجد، خیرین وضو گیر، پیرمردهای موجه، جوانان پول دار و بی پول و .... وجود نداشته و اصالتا ذات قصاص عاملی از برای ایجاد درگیری اجتماعی میان خواهران و برادران ساکن در خانه ی قدیمی به مثابه ایران می باشد.

بی تردید یکی از دلایل جذابیت‌ چهارشنبه تحرک زیاد شخصیت‌ها و رفت‌وبرگشت‌هایی است که در لوکیشن‌های مختلف فیلم رخ می‌دهد و این در حالی است که حضور شهاب حسینی در نقش سلیم و بازی های روان سایر بازیگران نا آشنای سینما در کنار طراحی لوکیشن جامعه ی سنتی به عنوان فضای غالب اثر، موجب شده تا فضای فیلم از فرم رئالیسم (Realism) عبور کرده و در ذهن مخاطب چنان دنیای خود را واقعی به تصویر کشاند که او به مرز ناتورالیسم (Naturalism) رسانده و ذهن بیننده را آماده ی پذیرش تمامی پیام  خود در موضوع قصاص و پذیرش شَر بودن این حکم الهی نماید؛ حکمی که سبب شده تا طیبه نتواند به خانه ی شوهر رفته و طاهر عشق خویش یعنی دختر همسایه را تملک نماید.

بر این اساس اگر چه فرض چهارشنبه از قصاص، فرضی تکراری و مشترک میان سایر آثار ضد قصاصی سال های اخیر است، اما به واقع کارگردان سعی نموده تا با جابه‌جایی‌های متعدد شخصیت‌ها بین مکان‌های مختلف، ضمن برآورده سازی ذهنیت مخاطب در مورد حق بودن اصل قصاص، ایشان را به این باور برساند که قصاص حقی منسوخ شده است؛ حقی که تاریخ مصرف آن برای توسعه و پیشرفت جامعه به اتمام رسیده و بر خلاف وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَاْ أُولِیْ الأَلْبَابِ مطرح شده در قرآن، فواید امروزی قصاص نه تنها برای حیات جامعه مفید نمی باشد، بلکه بقای جامعه را مورد تهدید قرار داده و خود سبب ایجاد مفاسد دیگری از جمله ربا خواری، سقط جنین، ناکامی در زندگی و ... شده است؛ ناکامی گسترده ی اجتماعی که در آن تفاوتی میان طاهر و طاهره و یا اکرم و سلیم وجود ندارد.

البته باید توجه داشت که روایت چهارشنبه در حالی است که وقایع دو سال اخیر، به‌ویژه موضوعاتی نظیر اسید پاشی های متعدد و ... که اعتراضات گسترده ی جماعت منورالفکر را به همراه داشته، موجب ایجاد تناقض میان خواسته های پیشین و پَسین ایشان در کیفیت مجازات مرتکبین و اصولا طرح موضوع قصاص گردیده و موجب برون ریز تناقض گفتاری و رفتاری ایشان در ایجاد موج مطالبه گری از حکومت گردیده است؛ به عبارتی دیگر وقایع دو سال اخیر موجب شده تا جماعت شبه روشنفکر به مطالبه گری وسیع قصاص در سطح جامعه ادغام نموده و عنوان کمپین های خود را از مطالبه ی نفی خشونت علیه مجرمان به مطالبه ی تشدید خشونت علیه مجرمان تغییر دهد که البته این تغییر ۱۸۰ درجه ای عاملی از برای نااعتمادی عمومی به باورهای شبه روشنفکری و تشکیک در سایر مطالبات منورالفکرانه در جامعه پدید آورده است.

بر این اساس اگر چه چهارشنبه از همان ابتدا به شیوه ی سنتی دینداری می تازد و تکبیر گویی حاجیان را به همراه کشتار و ایجاد نهر خون از گوسفندان تصویرسازی و عموم جامعه را همچون زن همسایه مشتاق چنین خونریزی اجتماعی و البته سنتی معرفی می سازد؛ اما به واقع سعی ویژه ای در ارایه ی ذهنیت همراهی متدینین و مذهبی های موجود، به جهت مقابله با پدیده ی قصاص چه در قالب ارایه ی تصاویر مکرر از مسجد و روحانی مشتاق کمک به خانواده های قربانی قصاص و چه در ترسیم وجود خیرین و کمک گیری عمومی ایشان از جامعه و ... نموده است و ضمن حفظ مبنای مخالفت خود با حد الهی قصاص، جامعه ی مخاطب خود را به برگزیدن شیوه های خلاقانه در جهت احقاق حق و پیگیری مجازات مرتکبین جُرم توصیه می نماید.

در مجموع می توان چهارشنبه را فیلمی موثر از برای طیف منورالفکر جامعه دانست؛ فیلمی که توانسته در بزنگاه درگیری درونی جریان روشنفکری بر سر موضوع قصاص و در اوج تغییرات فکری ایشان بر پرده ی نقره ای سینما به نمایش درآید و به مخاطب خویش حقنه نماید که اصولا پایبند ماندن غیرخلاقانه به حقوق و احساسات گذشته، دنیا سازی پیش روی را با خطر ویرانی و نابودی مواجه ساخته و نه تنها طاهر پیگیر و ذی حق را به مقصد نمی رساند و عشق آینده ای این پیک موتوری را از آن دیگران می سازد، بلکه زایش و گسترش طیبه را نیز منتفی ساخته و او را به مرحله سقط جنین می کشاندو ...

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.