سه‌شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ - ۰۸:۳۲

تحلیلی بر یکی از بهترین برنامه های فرهنگی بسیج

واکاوی مخاطب در کنگره شهدای هنرمند/ نسل چهارم انقلاب را بیشتر دریابیم

کنگره شهدای هنرمند

سینماپرس: صابر الله دادیان/ کنگره ۲ هزار شهید هنرمند با نگاهی متفاوت از دریچه هنر برای خدا و یا هنر برای انسان، مخاطب امروزی و جوان پویا و جستجو گر را در درون خودش به جستاری فلسفی و انسانی وا می دارد تا عمیقا خود را با مفهوم شهادت و اصالت هنر به مثابه «جمال» و ذات الهی آشنا کند.

در عصر حاضر و با نفوذ فرهنگی بالای رسانه های غربی و  همچنین نیاز مبرم مخاطب امروزی به الگوی رسانه ای به مثابه «قهرمان»، بی شک نمی توان نقش الگو، قهرمان و اسطوره را برای فرهنگ عام کشور در نظر نگرفت.

با پیشینه فرهنگی غنی و پر باری که نظام جمهوری اسلامی در همین سه دهه توانسته به برکت انقلاب و خون شهدا برای جامعه و نظام به بار آورد، نباید جایگاه قهرمان را به مثابه یک «اسطوره حقیقی» برای جامعه دور از دسترس دانست. به شرطی که فرهنگ عمومی جامعه نیز برای پذیرش این مهم آمادگی لازم را داشته باشد. برای این منظور معرفی هرچه بیشتر و بهتر شهدای انقلاب اسلامی و نیز دفاع مقدس، از دریچه های مختلف اجتماعی و فرهنگی، می تواند اثرپذیری بالایی در مخاطب عمومی جامعه داشته باشد؛ تا الگو سازی و اسطوره سازی جامعه، نه بر اساس وهمی متصور و زاییده تفکر غرب، که از حقیقتی ملموس و معاصر در جامعه اسلامی خودش نشأت گیرد.

در همین راستا کنگره بزرگداشت ۲ هزار شهید هنرمند با معرفی هنرمندان شهید در شاخه های مختلف هنری، تلاشی ارزشمند در جهت نشان دادن وجهی متفاوت و کمتر دیده شده از شهدای انقلاب و دفاع مقدس به جامعه معاصر است. شهدایی  که درنقش هنرمند برای جامعه، رسالتی پیامبر گونه چه در سیرت و چه درصورت داشته اند و همانا راه هنر را به کاملترین حالت پیموده اند.
نقش شهید هنرمند در نوع خود بسیار با اهمیت و نیز در معرض دید است، چرا که همواره به عنوان هنرمند زیر ذره بین جامعه است. هنرمند بنا به خاستگاه اجتماعی اش، هرگونه رفتار و سخنش به عنوان الگو از سوی مخاطب و جامعه اش برداشت می شود، و همچنین شهید نیز با عمل شهادت خود به مثابه چراغ روشن و مشعل راهنما، در کوره راه زندگی هزار توی بشر خاکی عمل می کند. حال از ممزوج شدن رسالت این دو جایگاه، می توان به نقش حیاتی آن در الگو سازی یک جامعه نیازمند اسطوره پی برد. حرکتی که می تواند الگویی بی نقص از یک اسطوره زنده، آن هم در زمان معاصر به مثابه بی زمانی برای همه اعصار به وجود آورد. چراکه هنرمند شهید، با رسالتی آمیخته با تعالی همچون عمل شهادت، و نیز عملی پسندیده و پر مخاطب چون هنر، می تواند نقشی سراسر معنوی و الهی در خط دهی جامعه داشته باشد ومعنا بخش ( شهادت، هنر مردان خداست)در عصر امروز باشد. 
در جهان امروز می توان هنر معاصر را در بازه و گستره ای ارزیابی نمود که از سطوحی نازل تر از واقعیت موجود آغاز شده و به بالاترین درجات هستی و ذات الهی انسان راه می یابد. هرچند سطح نازل و پست آن را نیز به اشتباه هنر می نامند اما هنر واقعی را باید، همیشه در سیری صعودی به سمت الوهیت دانست که هنری متعالی را ممکن می سازد که بشر را از رذالت های دنیوی تمییز داده و روح او را پالایش کرده و به سوی حقیقت مطلق رهنمون می شود. در این حالت و با این سطح اختلاف از باورها و برداشت های عمومی و خاص از مفهوم «هنر» در جوامع مختلف دنیا، آگاهی از هم آمیختگی شهادت و هنر، می تواند تأثیر مستقیم بر ذات  اصالت هنر داشته و به نوعی روشنگر رسالت واقعی هنر برای مخاطب امروزی و نجات بخش او باشد. مخاطبی که سرگشته و در جایگاه هنرمند، عاصی است و با هجوم گسترده و قوی رسانه و فرهنگ غرب، ناگزیر تحت سیطره او درآمده و برخی هنرهای پست مدرن غربی را که زاییده ایسم های نهیلیستی و اومانیستی غرب است اصالت هنر می داند!

کنگره شهدای هنرمند که توانسته عمده فعالیت خود را در قالب های متعدد هنری، با آوردن مصداق هایی روشن و ملموس در معرض دید و فهم مخاطبان خود قرار دهد، به بهترین شکل و در عالی ترین حالت به صورت مصداقی و موردی، هر شهید هنرمند را در رشته فعالیت هنری خود معرفی کرده و پیرامون آن به برپایی همایش، یادواره و اجرای آثار و نمایش های هنری اعم از سینما، موسیقی، هنرهای تجسمی، تئاتر و ... می پردازد. در این حالت مخاطب نه تنها با فعل هنر و شهادت آمیخته و درگیر می شود که خود را در میان معنای متعالی آن جستجو می کند و بی واسطه با فاعل این عمل روحانی یعنی شهید، روبرو شده و عمل الهی او را به مثابه خاستگاه نهایی هنر و هنرمند می بیند؛ آیینه ای تمام عیار از آینده هنری خود آنهم در رفیع ترین جایگاهش که عشق به معبود و خالق اصلی است. رسالتی که جز عشق، پاکی و سفیدی مطلق و روشنایی محض، چیزی در آن نیست و سر چشمه ای است که همانا هنر واقعی از آن نشأت گرفته و هنرمند خلاق به مثابه خدایی کوچک، جوهره خلاق خود را از آن سیراب می کند.
 مخاطب امروزی چه در جایگاه یک بسیجی مشتاق و رهرو باشد و چه جوانی سرگشته و عاصی، یا هنرمندی مادی گرا و تک بعدی که «هنر برای هنر» را آخرین خاستگاه هنر خویش می داند، هنگامی که خود را در مواجه با  جایگاه هنرمند اصیل در یکی شدن با هنرش و خاستگاه آن، یعنی مفهوم عشق و زیبایی مطلق، که مفهوم درونی شهادت است می بیند، چاره ای جز اقتدای کامل به او ندارد؛ چراکه هیچ کس نمی تواند منکر عمل هنرمندی شود که زیبایی را در مفهوم شهادت به غایت رسانده و با نیست کردن خود در هستی و هستی بخشیدن به نبود مادی خود، هنرش را به متعالی ترین حد رسانده و با جاوید ساختن هنرش که همانا ایثار کامل است، نیمه روحانی هنر را بر نیمه مادی و زمینی اش مسلط ساخته است.
لذا از همین رو می توان برگزاری این کنگره را از چندین جهت ارزیابی نمود و استراتژی آن را از لحاظ فلسفی، کارکرد اجتماعی و فرهنگی و نیز انسانی تحلیل کرد.
اما آنچه مشخص است، کارکرد مثبت این عمل بیش از همه در میان نسل جوانی است که زاییده دهه هایی هستند که یا نتوانسته اند جنگ و مفهوم دفاع مقدس را به عینه ببیند و یا درکی ملموس و قابل توجهی از آن دوره طلایی انسان ساز نداشته اند.

ذات هنر، الهی است اما اصالت از آن هنرمند است

این کنگره با نگاهی متفاوت از دریچه هنر برای خدا و یا هنر برای انسان، مخاطب امروزی و جوان پویا و جستجو گر را در درون خودش به جستاری فلسفی و انسانی وا می دارد تا عمیقا خود را با مفهوم شهادت و اصالت هنر به مثابه «جمال» و ذات الهی آشنا کند. در چنین حالتی هنگامی که مخاطب جوان و شاید انقلاب گریز که از دیدن بزرگداشت های معمول، گزاره های دفاع مقدس  در سطح شهر و ... دل زده و گریزان است، خود را با چالشی روبرو می بیند که نمی تواند از آن گریزی داشته باشد و مشتاقانه برای فهمیدن چرایی و چیستی «هنر» و اصالت هنرمندش به سوی آن کشیده می شود؛ و درست هنگامی که در واکاوی ذهنی خود با دیدن و شنیدن مصداق های حقیقی از مردان و زنانی هنرمند در دوران معاصرش که همانند آن ها را در میان همکاران و هم رشته های خودش به عنوان هنرمند سراغ دارد مواجه می شود، متوجه می شود که هنر نزد آن ها، چیزی نیست جز جمال الهی و درآمیختن با ذات زیبایی حق یعنی فنا فی الله، که مفهوم ژرف و حقیقی از شهادت در راه خداست.

اما مفهوم واژه «شهادت» در اینجا معنایی ورای معانی گذشته نزد او دارد؟ جوان امروزی که تا به امروز از رسانه و جامعه شعار زده اش مفهومی دیریاب و کلیشه از آن را شنیده، حال از شهادت به مثابه« هنر حقیقی»  مفهومی در ذهن دارد که اثربخشی به غایت عمیق تر و جدی تر در درون او خواهد گذاشت.
پس در یک نظر کلی تر می توان مخاطب هدفگذاری شده این کنگره را در چند سطح و با اثرگذاری های گوناگون، از سطح به عمق طبقه بندی کرد که در هر طبقه اجتماعی و انسانی، کارکردی متفاوت و در همه حال مثبت دارد.
اول مخاطبی آگاه و مشتاق که پای در راه گذاشته و از مفهوم شهادت برای نائل آمدن به هنر شهید یا هنر الهی، با شهیدان هنرمند همراه شده است؛ که می توان حرکت اثرپذیری او را از «عمق به عمق» دانست و مسیر حرکت او را می توان از عمل مقدس شهادت به جوهر مقدس هنر ارزیابی کرد و کارکرد اجتماعی و فرهنگی او را مورد ارزیابی قرار داد؛ که حاصل آن کم شدن فاصله برداشت های مختلف اقشار مذهبی و انقلابی از هنر، با جامعه جوان و روشنفکر و جویای هنر معاصر در جامعه است. 

دوم مخاطب هنرمندی است که با مفهوم شهادت بیگانه نیست و خود نیز دستی بر آتش هنر دارد و از دریچه هنر به سوی شهادت و عمل شهید هنرمند نگاه می کند که کارکرد انقلابی فرهنگی در او مصداق بیشتری دارد و می تواند به هنر او جهت دهی مثبت در راستای انقلاب، راه شهدا و آیین انقلاب دهد.

 و سوم که بیشترین سهم  اثرپذیری را به نسبت دیگر اجتماعات مشابه انقلابی از این کنگره دارد، نسل جوان و شاید انقلاب گریز است که نه با انقلاب و مفهوم ژرف آن آشنا شده و نه حقیقت دفاع مقدس و اصالت ذات شهادت را دانسته است و به هر جهت نتوانسته از جامعه خود و یا نسل گذشته سهم خود را از عمق معنای انقلاب و دفاع مقدس ببرد و با او ممزوج شود و به همین خاطر تحت تأثیر موج فرهنگی غرب، جامعه گریز شده و غرب و هنر غربی را خاستگاه هنرمند امروزی و ایرانی برای جهانی شدن و دیده شدن می داند.
در این حالت او اصالت را به هنر نسبت داده و خود را از قدم زدن در راه تعالی روح انسان بری می داند. او که هنر غرب را جهان شمول تر و هنرمند غرب را شهره تر و اثرگذار تر یافته است، نزدیکی بیشتری با او پیدا کرده و رفته رفته از آرمان های هنر اسلامی ایرانی نیز فاصله گرفته و تنها در مرز کشور اسلامی ایران زیست و فعالیت می کند.
این دسته از مخاطبین اگر اندک روزنه ای برای راهیابی به یکی از شاخه های این کنگره به عنوان مخاطب دور هم پیدا کنند، بی شک از دریچه هنر هنرمند شهید، که وجه مشترک او و شهید به شمار می رود، با او و مطالبات و اهداف کنگره همراه شده و آنچه برداشت می کند همانا اصالت هنر است که از آن هنرمند به عنوان خالق اثر است و اثرگذاری که در اینجا خالق هنر به عنوان یک شهید در راه خدا ایفا می کند، بی شک بر عمق جان مخاطب اثرکرده و هنر را برای او به مفهومی بسیار غنی تر و الهی تر از آنچه متصور بوده سوق می دهد. مفهومی که اصالت را نه بر هنر که از آن هنرمند می داند و قدم گذاردن در این راه را وظیفه هر هنرمند متعهد می شمرد.
پس باید انتظار داشت که دست اندرکاران این کنگره، با کنکاشی فلسفی در چیستی و چرایی برگزاری این کنگره و خاستگاه های مطلوب و موقعیت های در دسترس آن، با استراتژی درست و حساب شده، مخاطب کمتر در معرض انقلاب و فرهنگ شهادت را به میدان آورده و از دریچه هنر، خاستگاه هنر اصیل و اسلامی برای تعالی انسان و نهایتا «هنر برای خدا» که برگرفته از ذات جمیل حضرت حق است را در ناخودآگاه و سپس خودآگاه عقلانی مخاطب بیدار کرده و او را در راه شهدای هنرمند برای امروز جامعه شان قرار دهند.
 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.