پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۶

امر به معروفی حسینی از برای سینماگران حق‌مدار

۱۰ نکته کلیدی درباره چگونگی تصویرسازی ناب از واقعه کربلا

محرم

سینماپرس: محمدرضا مهدوی پور/ تمایل بشر به اسطوره سازی و افسانه سازی تنها اختصاص به واقعه کربلا نداشته و ندارد و این موضوع در تمام تاریخ دنیا وجود دارد، افرادی که شخصیت آنها پیشوایی است، قول، عمل، قیام ، نهضت و ابعاد شخصیت شان، در معرض تحریف بوده که این موضوع در ابعاد سینمایی به گونه ای ویژه با توجیهاتی همچون جذب مخاطب به واسطه ترسیم بافته ها و تطابق های سوپرمنی و عشق های مثلثی و ... همراه و متاسفانه موجه جلوه داده می شود.

بی تردید واقعه کربلا را می توان یکی از اصلی ترین و شاید بی نظیرترین حادثه در طول تاریخ بشریت قلمداد نمود که طی آن تمام حق در برابر تمام باطل به وجهی قابل لمس صف آرایی نموده و تمام مظاهر انسانیت در برابر ظلم و استکبار متجلی گردیده است.

واقعه کربلا، واقعه ای بی نظیر است که اگر چه به عنوان یکی از پیچیده ترین مسائل تاریخی، تفسیرها و تحلیل های مختلف و گاه متناقضی درباره آن به عمل آمده، اما به دلیل اتفاق نظر مورخین در اغلب و شاید بتوان گفت در تمام حوادث صورت گرفته طی آن، همچنان به عنوان یکی از مستند ترین بخش های تاریخ اسلام محسوب و اسباب عبرت را برای جویندگان مسیر سعادت فراهم ساخته است.

امر به معروفی حسینی از برای سینماگران حق مدار

توجه جهان اسلام و به طور کل انسان های آزاد اندیش به واقعه کربلا موجب شده تا آثار ادبی گوناگونی پیرامون این واقعه عظیم خلق و در دسترس جهانیان قرار گرید و این همه در حالی است که وجود آثار ادبی اعم از شعر و نثر و ... در کنار متون تاریخی پیرامون شرح این واقعه در طول دوران به صورت ویژه ای ابعاد بصری به خود گرفته و مجالی را از برای جذب و جلب توجه مخاطبان در گونه هایی همچون آنچه که در ایران از آن به تعزیه (Ta'zieh) یاد می شود در قالب هنرهای نمایشی (Performing arts) فراهم ساخته است.

در این میان صنعت-هنر-رسانه سینما به عنوان سیستمی پُر خرج و پُر هزینه که به شدت در چهارچوب مختصات صنعت، صرفه در تولید و مشتری مداری را در فرایند عرضه پیگیری می نماید، به جهت مخاطب پذیری بالای نقل بصری واقعه کربلا و جامعه پذیری غیر قابل وصف این تاریخ شکوهمند و بالاخص به سبب شوق زاید الوصف جوامع مختلف غیر شیعی و حتی غیر اسلامی جهت شناخت پدیده حسین ابن علی (ع) و ماهیت نهضت ایشان، متوجه این حوزه گردیده و امروزه نقل سینمایی و تلویزیونی واقعه کربلا توجه فعالان صنعت سینما را به سوی خود معطوف ساخته و موجب شدت تمرکز بر فعالیت در این حوزه شده است.

امر به معروفی حسینی از برای سینماگران حق مدار

البته تمرکز صنعت-هنر-رسانه سینما ایران بر واقعه ی کربلا صرف روایات تاریخی از این واقعه  نبوده و به تولید فیلم ها و سریال هایی با این مضمون همچون مختارنامه (داود میرباقری)؛ سفیر (فریبرز صالح)؛ روز واقعه (شهرام اسدی)؛ روایت عشق (علاءالدین رحیمی)؛ آخرین دعوت (حسین سهیلی‌زاده) و ... محدود نمی شود؛ بلکه توجه عامه مردم ایران به شخصیت معصومین (ع) موجب شده تا تطبیق ایشان به نوعی ترجیع بند بخش قابل توجهی از آثار مختلف تولید شده در سینما و تلویزیون گردد؛ که از آن جمله می توان به آثاری همچون سینه سرخ (پرویز شیخ طادی)؛ پرواز در شب (رسول ملاقلی‌پور)؛ فرات (مازیار میری)؛ سلطان (مسعود کیمیایی)؛ بازرس ویژه (منصور تهرانی)؛ شب دهم (جمال شورجه)؛ به خاطر هانیه (کیومرث پوراحمد)؛ لیلا (داریوش مهرجویی)؛ سهم گمشده (حسن نجفی)؛ بال های سپید (مهدی هاشمی، ناصر هاشمی)؛ هامون (داریوش مهرجویی)؛ راه طی شده (عباس رافعی)؛ عصر روز دهم (مجتبی راعی)؛ شب دهم (حسن فتحی)؛ دست های خالی (ابوالقاسم طالبی) و ... اشاره نمود؛ آثاری که باورهای حسینی تولیدکنندگان خود را به‌عنوان یک عامل متحول کننده به گونه ای هنری تصویر کشیده و در این مسیر صنعت سینما را به جهت مخاطب پذیری بالا و به صرفه بودن تولید همراه خود ساخته است.

امر به معروفی حسینی از برای سینماگران حق مدار

اما مقصود از آنچه که گذشت نه شرح اهمیت واقعه کربلا و نه چرایی توجیه صنعتی و هنری تمرکز سینما بر این حوزه می باشد؛ بلکه آنچه که در این مجال قصد طرح و گفت پیرامون آن می رود، مرور نکاتی هر چند مبرهن و شاید تکراری در عرصه فعالیت بصری پیرامون این پدیده و نهضت عظیم بشری می باشد:

۱-قطع به یقین هر هنری که خود را به واقعه کربلا مرتبط سازد ماندگار خواهد بود؛ زیرا پیوند هنر با حق باعث ماندگاری هنر می شود. پس خوشا به سعادت کسانی که ذوق و هنرشان را با واقعه کربلا گره زده و بالاخص در عرصه سینما و تلویزیون با کیفیت بالا و استاندارد جهانی به عرضه واقعیات موجود در این حماسه، صرف نظر از عُلقه ها و امیال نفسانی و ... مبادرت می ورزند.

۲-امروزه بی هیچ شک و شبهه ای می توان چنین بیان داشت که اساس دین با عاشورا پیوند خورده و به برکت عاشورا هم باقی مانده است؛ اگر فداکاریِ بزرگِ حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام نمی بود؛ که این فداکاری، وجدان تاریخ را به کلّی متوجّه و بیدار کرد؛ قطعا این‌گونه که در همان قرن اول یا نیمه قرن دوم هجری، بساط اسلام به کلّی برچیده می شد و این همه در حالی است که پیوند هنر با حق در ترسیم واقعه کربلا توجه به اساس اسلام ناب محمدی (ص) بوده و این همه در صنعت-هنر-رسانه سینما میسر نمی شود مگر در همراهی و همکاری سازندگان آثار و اسلام پژوهان خِبره و چیره دست و نه بکار گیری محض عنصر خیال (Imagination) و خلاقیت (Creativity) و ... در تولیدات این چنینی.

۳-سینما روی پرده، پدیده‌ها را پدیدار می‌کند، در نظر اول صرفاً سینما ابزاری پدیدارکننده است اما همزمان سینما درباره وجود و هستی آن پدیده سخن می‌گوید زیرا آن پدیده‌ها با هستی آنها نیز سرو کار دارد؛ به همین خاطر سینما رابطه بین پدیده و هستی را دراماتیزه می‌کند و این ویژگی است که سینما را یگانه می‌کند؛ حال این ویژگی در ترسیم واقعه کربلا می بایست صرفاً معطوف به ترسیم حقیقت حسین ابن علی(ع) و نهضت ایشان گردد.

۴-باید دانست که ماندگاری هنر به سبب پیوند هنر با حق به این گونه است که هنرمند، هنر خود را با قرار دادن در محفظه عقل و عقل از مرگ برهاند و هنر خود را نامیرا و جاودانه کند و این مهم در ترسیم سینمایی واقعه کربلا نه تنها به گونه خیال بافی های رایج هنری و سناریوسازی های مبهم تاریخی میسر نمی شود، بلکه در ارایه واقعیات مستند و صحیح از معارف حسینی مستتر است؛ معارفی که سطح فکر جامعه را بالا آورده و موجب شود تا بدانند که اگر روحشان در واقعه کربلا اهتزاز پیدا کرد، یعنی با روح حسین بن علی علیه اسلام هماهنگ شد به تعالی رسیده و رشد یافتگی لازم را پیدا نموده اند.

۵-آخرین برکت عظیم حادثه کربلا همین انقلاب شکوهمند ماست. اگر حادثه کربلا و اسوه‌گیری از آن نبود، این انقلاب پیروز نمی شد. امام بزرگوارمان که در محرّم سال ۵۷ فرمودند ماهی که خون بر شمشیر پیروز است، این خط و این درس را از محرّم دادند. سراغ جنگ هم که بروید همین است؛ پس ترسیم دراماتیک واقعه کربلا در عصر حاضر نباید منجر به آلزایمر های جذاب هنری در فرایند ارایه ی سینمایی و یا خدای ناکرده تحریف هنرمندانه این سرمایه عظیم بشری گردد.

۶-آنچه سینما قادر است به صحنه آورد، ایجاد تعامل پیچیده بین پدیدارشناختی (Phenomenology) و هستی‌شناختی (Ontology) است؛ هم می‌تواند چیزی را پدیدار کند و هم می‌تواند درباره هستی آن حرف بزند و این مهم موجب می شود تا در ترسیم سینمایی واقعه کربلا بیش از هر موضوع دیگر و حادثه ای به این نکته توجه داشت که دو هدف اصلی انبیا(ع) را سالار شهیدان (ع) در نهضت خود مدار کار خود قرار داد تا مردم عاقل شوند در بخش علم و عادل شوند در بخش اندیشه و توجه به این دو هدف عاقل سازی و عادل سازی جامعه موضوعی بس ویژه است که به نوعی شاید تنها قدرت و توان ارایه جهانی آن را داشته باشد و همچنین شاید تنها سینما از قدرت و توان ارایه وجه تحریف گونه آن به جهانیان برخوردار باشد.

۷-عواملی وجود دارد که همواره تاریخ را دچار تحریف کرده است و این تحریفات تنها اختصاص به واقعه ی کربلا نداشته و ندارد؛ به عنوان مثال همیشه اغراض دشمنان، خود عاملی است برای اینکه حادثه ای را دچار تحریف کنند. دشمن برای اینکه به هدف و غرض خود برسد، تغییر و تبدیل هایی در متن تاریخ ایجاد و یا توجیه و تفسیرهای ناروایی از تاریخ می کند و این نمونه های زیادی دارد که در تحریف واقعه کربلا هم این عامل دخالت داشته است و این عوامل امروزه با ابزار سینما ظهور و بروزی ویژه یافته که شرح آن در این مجال نمی گنجد.

۸-تمایل بشر به اسطوره سازی و افسانه سازی نیز تنها اختصاص به واقعه کربلا نداشته و ندارد و این موضوع در تمام تاریخ دنیا وجود دارد، افرادی که شخصیت آنها، شخصیت پیشوایی است، قول آنها، عمل آنها، قیام آنها، نهضت و ابعاد شخصیت شان، در معرض تحریف بوده که این موضوع در ابعاد سینمایی به گونه ای ویژه با توجیهاتی همچون جذب مخاطب به واسطه ترسیم بافته ها و تطابق های سوپرمنی و عشق های مثلثی و ... همراه و متاسفانه موجه جلوه داده می شود.

۹-سیمای غیرانسانی، جنگ را نشان می‌دهد اما فاجعه را به تراژدی و مصیبت فردی فرو می‌کاهد؛ پس باید توجه داشت که امّت اسلام، شهیدان زیادی داد. شهدای دست‌جمعی داد. اما هیچ کدام به‌پای حادثه عاشورا نرسید. حادثه عاشورا، در اوج قلّه فداکاری و شهادت باقی ماند و همچنان تا قیامت باقی خواهد ماند

۱۰-قطعاً سینما هنری است که به دیگری شهادت می‌دهد و حضور بشری را قابل رویت می‌کند؛ پس باید توجه داشت که هشت سال دفاع مقدس را همین سرمایه واقعه کربلا اداره کرد. در جبهه‌های جنگ، در شب‌های عملیات اول یا حسین، یا حسین بود و بعد در خاکریز سوم و چهارم سرود ای ایران، ای ایران! سرودها در خاکریزهای سوم و چهارم بود و کربلا، کربلا محتوای نوارهایی بود که در خاکریز اول می‌گذاشتند؛ پس باید توجه داشت که شخصیت حسین بن علی (ع) سبقه حماسی دارد و باید با وجود و سرگذشت او یک احساس حماسی داشته باشیم، نه یک احساس تراژدی و مصیبت، رثا و از بین رفتن و همچنین نباید در این قبیل محسوسات نیز تحریف صورت گرفته و تساهل و تسامح صورت پذیرد.

امر به معروفی حسینی از برای سینماگران حق مدار

نظرات

  • ۱۳۹۴/۰۷/۳۰ - ۱۷:۱۷
    2 0
    خدا قوت! متن بسیار جالبی بود.
  • ۱۳۹۴/۰۸/۰۳ - ۰۵:۲۴
    2 0
    خیلی جالب بود! مخصوصا این نکته که: سیمای غیرانسانی، جنگ را نشان می‌دهد اما فاجعه را به تراژدی و مصیبت فردی فرو می‌کاهد

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.