دور جدید برنامه «هفت» از شبکه ۳ و نیز برنامه جدید «نقد چهار» از شبکه ۴ سیما، به رغم وعده های مدیران تازه بر مسند نشسته رسانه ملی به ویژه در معاونت سیما، نشان داد که هر دو برنامه با نگاهی جزیی نگر و یک سویه و تا حدود زیادی متاثر از سلیقه دست اندرکاران، از اهداف کلان فرهنگی کشور در حوزه سینما به ویژه توجه به جنبه های استراتژیک این هنر در سطح ملی و جهانی غافل بوده و از سوی دیگر، در آنها حتی کمترین توجه نسبت به جریان ارزشی فعال در سینما دیده نمی شود.
گرایش «بهروز افخمی» به سینمای آمریکا به ویژه هالیوود غیر قابل انکار است و این گرایش را در آرا و افکار و چه بسا برخی آثار وی به صراحت میتوان حس کرد؛ اما این فیلمساز شناخته شده متاسفانه گهگاه از جمله برنامه جدید «هفت»، یک مقوله اساسی در سینمای جذاب و پر مخاطب آمریکا را نادیده می گیرد و از نقش هالیوود به عنوان یک غول رسانه ای جریان ساز غفلت می ورزد.
بعبارتی واضح تر، افخمی با وجود اطلاع از نقش هالیوود در اشاعه فرهنگ آمریکایی یا پدیده ای که رویای آمریکا نامیده می شود و نیز جایگاه این نظام رسانهای در قالب پشتیبان اهداف استراتژیک سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی ایالات متحده که به ظاهر با شعار برداشتن مرزها در سطح جهان خودنمایی می کند و در لایه های زیرین خود، اشاعه جهان تک قطبی به نفع نظام سلطه را پیگیری می نماید، چندان علاقمند پرداختن به وجوه دیگر سینما به عنوان یک رسانه نیست و بر همان وجه ظاهری و پرزرق وبرق سینمای آمریکا یعنی سرگرمی صرف تاکید داشته و تمایلی برای ورود به کارکرد راهبری سینما از خود نشان نمی دهد.
این در حالیست که سینمای ایران در تقابل با این سینما، بر اساس بضاعت خود و نیز تلاش برخی مدیران طی سالهای گذشته، حرکت های موثری انجام داده و به نوعی وجه راهبردی سینمای کشور را تقویت نموده و از آن بهره های کافی را نصیب اهداف استراتژیک حاکمیت و دولت نموده است.
شاید یکی از مصادیق استمرار این نوع نگاه ناعادلانه در برنامه افخمی، در میزان توجه وی به سینمای ارزشی ظرف همین دو برنامه اخیر نمود بیشتری پیدا می کند؛ چه بسا در حالی که هم اکنون فضای سینمای کشور به دلیل فاجعه مصیبت بار منا، اکران فیلمی درباره زندگی حضرت محمد(ص) و حتی نزدیکی به ایام سوگواری ماه محرم تا حدودی متفاوت است اما افخمی با دعوت از مسعود ده نمکی که عقبه اش معطوف به موضوعات مرتبط با سینمای دفاع مقدس و انقلاب است، نه به دلیل وجه دفاع مقدسی این فیلمساز بلکه بیشتر به دلیل وجه کمدی، سرگرم کننده و مخاطب پسند آثارش با او به گفتگو می نشیند نه دغدغه های وی!
با این شرایط، فارغ از ضعف های اجرایی اولیه، عدم انسجام کافی برنامه و نقش تولیدی بودن برنامه در ریزش مخاطب در دور جدید هفت (که امید به اصلاح آن می رود) به نوعی «هفت» افخمی را باید «هفت سینمای بدنه» بنامیم؛ «هفت»ی که جدا از تحلیل عملکرد متولیان و مجریان آن در طول سالهای گذشته، کاملأ متفاوت با «هفت گبرلو» و به میزان کمتری با «هفت جیرانی» است.
حال اگر بخواهیم به فرضیه اول بحث برگردیم، بررسی برنامه «نقد چهار» با اجرای موقت «امیر شهاب رضویان» نیز نشان می دهد که این برنامه هم با افتادن از سوی دیگر بام و البته با اهتمام ویژه به یکی دیگر از گرایشات فعال در سینما پخش خود را آغاز کرده است. در واقع اگر در برنامه «هفت» جدید، حداقل شاهد اجرای نیمه حرفه ای افخمی و توجه به وجه سرگرمی سینما هستیم، اما «نقد چهار» سوای از محتوا، از اجرا نیز لطمه خورده و لحن مجری و عدم تسلط وی، ریتم برنامه را کند و از جذابیت آن در تمام ابعاد کاسته است؛ به نعبیری دیگر، اگرچه این اجرای بی رمق با رویکرد کلی این برنامه یعنی توجه به سینمای به اصطلاح هنری و روشنفکری کاملأ همگون است اما نافی مسئولیت برنامه ریزان و مسئولان مربوطه در انتخاب رضویان به عنوان مجری چنین برنامه ای نمی شود و باید پاسخگوی این انتخاب ناصحیح در خصوص یک برنامه زنده باشند.
امیر شهاب رضویان که با ساخت «مینای شهر خاموش» و «سفر مردان خاکستری» از سردمداران این گونه سینمای کش دار و خسته کننده به شمار می رود، از همان نخستین برنامه، سلیقه خود را تا حدود زیادی بر «نقد چهار» حاکم کرده و با نقد و بررسی فیلم «یحیی سکوت نکرد» (که این روزها در سینماهای محدود گروه هنر و تجربه اکران می شود) در میان این همه آثار شناخته شدهتر و حتی ارزشمندتر و حتی دعوت از برخی مهمانان و منتقدین دلبسته به جریان روشنفکری سینما، ثابت کرد که چندان نمی توان به آینده این برنامه و توجه به موضوعات کلان راهبردی و جریان ارزشی و انقلابی سینما در آن نیز خوش بین بود. در واقع این دو برنامه بسان بسیاری از رسانه های جمعی داخلی تنها به وجوه سرگرمی و اطلاع رسانی هنر رسانه سینما توجه داشته و از وجه راهبردی سینما به میزان زیادی غافلند.
حال با توجه اینکه برنامه «هفت» به رغم فضاسازی های متعدد مدیر شبکه سه در خصوص تشکیل اتاق فکر و بهره گیری از خرد جمعی، بر اساس شنیده ها بطور کاملأ مستقل توسط بهروز افخمی و تنها با تکیه بر وجه سرگرمی سینما در حال ساخت و اجراست و «نقد چهار» نیز بدون توجه به سیاستهای کلان فرهنگی در تقویت سینمای منطبق بر اهداف نظام جمهوری اسلامی تولید و با اجرای فیلمسازی (که سابقه اجرایی وی در پخش برخی آثار مسئله دار در پردیس سینمایی کوروش، تحت مدیریت وی، کاملأ مشهود است) روی آنتن می رود، سوال اینجاست که هدف معاونت سینما و به تبع آن مدیران شبکه سه و چهار از تولید چنین برنامه هایی به راستی چیست و بر مبنای چه سیاست هماهنگ و منسجمی صورت گرفته است؟ آیا اساساً رسانه ملی از استراتژی مشخص و روشنی نسبت به فضای کلی سینمای انقلاب اسلامی و مورد تأکید رهبر معظم انقلاب برخوردار است یا نه، تصمیمات تنها بر مبنای مشورت با برخی چهره های سینمایی و هنرمندانی که اعتقادی به نقش سینما در معرفی و تبیین جایگاه انقلاب در اقصی نقاط جهان ندارند اتخاذ می شود؟!
البته بر پایه سابقه ای که از نحوه مدیریت «اصغر پورمحمدی معاون فعلی سیما» در طول سالهای قبل در ذهن فعالان حوزه سینما و تلویزیون باقی مانده است، شاید تنها توجیه اینگونه برنامه ریزی تکیه بر واژه «جذب حداکثری» باشد که متأسفانه به رغم تذکرات متعدد مقام معظم رهبری همچنان به صورت ناصواب مورد استفاده برخی مدیران به ویژه در حوزه فرهنگی قرار می گیرد و در برخوردی ناعادلانه و غیر منصفانه، شرایط حذف تفکرات و دیدگاههای اصیل انقلابی را از این عرصه فراهم نموده است؛ حال اینکه جذب حداکتری با وجود این جریان ارزشی و مورد تأیید مقام معظم رهبری و سایر دلسوزان نظام معنا یافته و می بایست صورت پذیرد نه حذف و نادیده گرفتن آنها!
نظرات