شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۲:۵۲

به مناسبت تولد بازیگر «پیشخدمت»

درک بوگارد؛ بازیگری که دیر شناخته شد/ وقتی که «باغبان اسپانیایی» تبدیل به «قربانی» انگلیسی می‌شود

درک بوگارد

سینماپرس: درک بوگارد که در چنین روزی پا به جهان گذاشته است از بازیگران مشهور سینمای انگلستان است که «پیشخدمت» مشهورترین فیلم وی به شمار می رود.

۲۸ مارس ۱۹۲۱ با نام جولز گاسپار اولریک وان دان بوگارد در انگلستان به دنیا آمد و بعدها به درک بوگارد شهرت پیدا کرد. پدرش، هلندی الاصل و دبیر بخش هنر تایمز لندن بود و مادرش بازیگر. تحصیلاتش را در مدرسه آلن گلن اسکاتلند و کالج دانشگاه گلاسکو به پایان برد. زمانی که مشغول آموزش بازیگری بود، به عنوان صحنه آرا و تصویرگر تبلیغاتی نیز کار می کرد.

 در ۱۹۳۹ وارد تآتر شد. در همان سال در فیلم کمدی جرج فورمبی با نام «بیا جرج» به عنوان سیاهی‌لشکر جلوی دوربین رفت. پس از خدمت در ارتش، طی جنگ جهانی دوم، کار حرفه ای خود را آغاز کرد. در صحنه تآترهای لندن مورد توجه قرار گرفت و به خدمت کمپانی فیلمسازی رنگ در آمد. خیلی زود در سینما جا افتاد. وی در اغلب گونه های سینمایی از تریلر و جاسوس گرفته تا کمدی و ملودرام های تاریخی بازی کرده است.

درک بوگارد

بوگارد بازیگری زیرک و حساس بود و در این دوره قابلیت های گوناگونش را در محصولاتی پیش پا افتاده به نمایش گذاشت تا این که در دهه شصت میلادی با ایفای نقشی پیچیده در «قربانی» بازیل دیردن و نقش اصلی «پیشخدمت» جوزف لوزی به شهرت رسید.

 وی برای فیلم «پیشخدمت» جایزه بهترین بازیگر آکادمی سینمایی انگلستان را دریافت کرد و از اواخر دهه شصت تا اواخر دهه هفتاد در محصولاتی بین المللی نظیر «نگهبان شب» لیلیاناکاوانی و «پروویدانس» آلن رنه درخشید هر چند هرگز موفق به دریافت جوایز گلدن گلاب و اسکار نشد.

 اوج کارش بازی در مرگ در ونیز لوکینو ویسکونتی بود. در اوایل دهه ۱۹۹۰، پس از دوازده سال دوری از سینما، در آخرین فیلمش، بابا نوستالژی، بازی کرد. سال ۱۹۹۲ لقب «سر» گرفت.

بوگارد چند رمان نوشته و خاطراتش را نیز در کتاب‌های سورچی صاعقه زده ( ۱۹۷۷)، مارها و پله ها (۱۹۷۸) و یک آدم منظم (۱۹۸۳) به نگارش درآورده است.

بوگارد در ۷۸ سالگی و در آخرین سال قرن بیستم از دنیا رفت.

محبوبیت انگلیسی و بداقبالی جهانی

درک بوگارد

بوگارد از محبوبترین بازیگران انگلیسی بین مردم کشورش است و پس از بازی در فیلم قربانی به صورت یک ستاره سینما درآمد. به دلیل نقش های جنگی و جاسوسی در فیلم های مرتبط با جنگ جهانی در جهان نیز شهرت پیدا کرد اما در رقابت با بازیگران انگلیسی دیگری چون آنتونی کوایل، ریچارد برتن و به ویژه جان میلز عقب ماند و آنطور که حقش بود نتوانست در سینمای جهان به شهرت بیشتری برسد.

«باغبان اسپانیایی» در سال ۱۹۵۶ اولین فیلم مهم بوگارد در مقام بازیگر است که فیلیپ لیکاک آن را کارگردانی کرده است. فیلمنامه اقتباسی از رمان ای.جی.کرونین است که داستان مشهور دژ را در کارنامه خود دارد و باعث شد تا بازی بوگارد در داستانی جذاب به چشم آید.

سال بعد فیلم دیگری با نام قلمروی کمپبل شهرت این بازیگر را بیشتر کرد؛ فیلمی که فیلمنامه آن اقتباسی از مشهورترین رمان هموند اینس است که پیش از آن داستان یخ کبودش در سینما اقتباس شده بود. قلمروی کمپبل یک فیلم ماجرایی حادثه ای است که در ادامه رمان «زمینی که خدا به قابیل داد» نوشته شده بود.

درک بوگارد

بوگارد در سال بعد هم در اقتباسی دیگر بازی کرد که از رمان چارلز دیکنز یعنی داستان دو شهر بود و کارگردان آن همان رالف توماس است که قلمروی کمپبل را کارگردانی کرده بود.

فیلم مهم بعدی ای که وی بازی کرد «آوازخوان نه آواز» در ۱۹۶۱ نام داشت که روی وارد بیکر کارگردان عمده فیلم های شرلوک هولمز و دراکولا کارگردانی کرد. فیلم در زمان اکران موفق بود اما بعدها فراموش شد.

اما فیلمی که بوگارد را به عنوان یک بازیگر به جهان شناساند «قربانی» ساخته بازیل دردن در همین سال بود و در سال ۱۹۶۳ مشهورترین فیلمش را با عنوان پیشحدمت بازی کرد که فیلمی از جوزف لوزی بود و جوایز زیادی را برای بازی در این فیلم دریافت کرد که یکی از آنها بفتا بود.

«مرگ در ونیز» ساخته لوچینو ویسکونتی نیز از دیگر فیلم های مهم درک بوگارد در کارنامه اوست که اقتباسی از داستان توماس مان آلمانی است.

وی در فیلمی با نام «مامور ۸ و سه چهارم» نقش ۰۰۸ را بازی می کند که پس از مرگ ۰۰۷ یعنی جیمزباند ماموریت وی را ادامه می دهد. وی در فیلم «افعی» نیز در کنار یول براینر نقش یک مامور جاسوسی اینتلجنت سرویس را بازی کرده است.

مهمترین فیلم‌ها

درک بوگارد

درک بوگارد در طول فعالیت هنری خود در ۷۱ فیلم سینمایی و تلویزیونی بازی کرد که معروفترین آنها به شرح زیر است:

۱۹۴۸- زمانی یک دوره گرد شادمان (ج.لی)؛ ۱۹۴۹- آقای پروهک عزیز (فریلند)، پسران قهوه ای پوش (تالی)؛ ۱۹۵۰- حق السکوت (م. آلگره)، ۱۹۵۲- آدم کش ملایم (بازیل دیردن)، تحت تعقیب (چ. کرایتن)، قرار ملاقات در لندن (ف. لیکاک)؛ ۱۹۵۳- لحظه پر التهاب (ویلیام بنت)؛  ۱۹۵۴- ببر خفته (جوزف لوزی)، دکتر در خانه (تامس)، آنانی که جرأت می کنند (لویی مایلستون)، دریا بر آنان غلبه نخواهد کرد (ل. گیلبرت)؛ ۱۹۵۵- سایه ای تیره بیفکن (ل. گیلبرت)، دکتر در دریا (ر. تامس)؛ ۱۸۵۶- باغبان اسپانیایی (ف. لیکاک)؛ ۱۹۵۷- مواجهه با خطر در مهتاب (م. پوئل و پرسبرگر)، قلمرو کامبل (ر. تامس)؛ ۱۹۵۸- داستان دو شهر (تامس)؛ ۱۹۵۹- تهمت! (اسکوییت)؛ ۱۹۶۰- آهنگ ناتمام (جورج کیوکر)، فرشته سرخ پوش (ن. جانسن)؛ ۱۹۶۱- آوازه خوان نه آواز (روی وارد بیکر)، قربانی (ب. دیردن)؛ ۱۹۶۲- شجاعت کلمه عبور است (ا. استون)، به نیروی دریایی پیوستیم (توی)؛ ۱۹۶۳- پیش خدمت (لوزی)، دکتر دچار دردسر (ر. تامس)، می توانستم هم چنان آواز بخوانیم (رونالد نیم)؛ ۱۹۶۴- شاه و کشور (لوزی)؛ ۱۹۶۵- نازنین (جان شله زینگر)؛ ۱۹۶۶- مودستی بلز (لوزی)؛ ۱۹۶۷- خانه مادری (کلیتن)، تصادف (لوزی)؛ ۱۹۶۸- تعمیرکار (جان فرانکن هایمر)، سباستیان (د. گرین)؛ ۱۹۶۹- غروب خدایان (لوچینو ویسکونتی)، ژوستین (ج. کیوکر)، آه! چه جنگ دل نشینی (ریچارد آتن بارو)؛ ۱۹۷۱- مرگ در ونیز (ویسکونتی)؛ ۱۹۷۳- مار (هانری ورنوی)؛ ۱۹۷۴- نگهبان شب (کاوانی)؛ ۱۹۷۵- جواز کشتن (فرانکل)؛ ۱۹۷۷- پلی در دوردست (آتن بارو)، پروویدانس (رنه)، نومیدی (فاسبیندر)؛ ۱۹۹۱- بابا نوستالژی (برتران تاورنیه).

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.