«جنگ ستارگان» ترجمه‌ای از star wars است که به نظر می رسد برگردان جنگهای ستاره‌ای برای آن صحیح‌تر باشد اما از آنجا که نزدیک به چهل سال است که با نام اولیه در کشورمان از آن نام برده می شود از همان نام «جنگ ستارگان» استفاده می‌کنیم. البته جالب توجه است که این نام در دهه ۹۰ میلادی بر یک پروژه نظامی – تسلیحاتی پنتاگون نیز قرار داده شد که انقلابی در فناوری های هدایتی از طریق ماهواره هاست.

اولین فیلم «جنگ ستارگان» در سال ۱۹۷۷ ساخته شد و با توجه به ساختار خوبی که داشت و قصه متفاوتش مخاطبان زیادی را به خود جذب کرد. دومین فیلم در سال ۱۹۸۰، مخاطبان بسیار بیشتری داشت و فروشی چندبرابر داشت اما سه سال بعد، سومین قسمت ماجراهای زیادی آفرید و با توجه به این که در آن زمان سیستم رزرو بلیت به صورت کنونی وجود نداشت یک هفته قبل از اکران فیلم صف‌های طویلی برای تهیه بلیت جلوی سینماها تشکیل شد و مردم مختلف با کیسه خوابهای خود در صف قرار گرفتند تا اولین اکران را از دست ندهند. تعدادی از زنان باردار در همان صف فارغ شدند و نام کودک خود را بر حسب جنسیتش لوک یا لیا گذاشتند که شخصیت های اصلی فیلم هستند. تی شرت‌ها، عروسکها، بازی ها، لوازم التحریر و بسیاری از محصولات دیگری که رنگ و بویی از این فیلم داشتند بازار را تسخیر کردند و جرج لوکاس چند برابر اکران فیلم از کپی رایت این محصولات سود برد.

این پیروزی باعث شد تا جرج لوکاس اقدام به تاسیس کمپانی لوکاس آرت کند و به صورت تهیه کننده ای قدر در فیلم های علمی تخیلی و انیمیشن درآید.

یک سال مانده به اتمام قرن بیستم یعنی در سال ۱۹۹۹ در حالی که ۱۶ سال از این پیروزی بزرگ می گذشت لوکاس اولین فیلم از سری دوم «جنگ ستارگان» را اکران کرد که با استقبال زیادی روبرو شد هرچند نتوانست خاطره ۱۶ سال پیش را تداعی کند چرا که فیلم به دلیل استفاده بیش از حد از جلوه های رایانه ای بصری بیشتر به بازی های پلی استیشن شبیه شده بود و روح نوستالژیکی را که در قسمت قبل داشت از دست داده بود. با این حال در میان جداول فروش هفتگی موفق بود و از فروش زیادی برخوردار شد. پس از ان دو قسمت دیگر هم ساخته شد و اکنون مخاطبان این سلسله فیلم ها منتظر اولین قسمت از سری سوم هستند که در حال ساخت است.

اما دلیل این همه جذابیت چیست؟

لوکاس در ساخت فیلم مشورت زیادی با اسپیلبرگ داشت و همانطور که اسپیلبرگ با زیرکی در فیلم ای تی اولین موجود مهربان فضایی را وارد سینما کرد تا با خرق عادت مردم را به سینما بکشاند لوکاس نیز با در نظر گرفتن فیلم های موفقی چون فلاش گوردون و پیشتازان فضا اثری ساخت که در کنار داشتن معما و ماجرا و تخیل متفاوت باشد و امروزی. برای همین با قرار دادن داستانی خاسته از آرزوهای مردم برای برابری و برادری شخصیت هایی مبارز و دوست داشتنی اما معمولی و گاه شکست پذیر را ارائه کرد که جز اولین شخصیت های خاکستری تاریخ سینمای کلاسیک در ژانر علمی تخیلی هستند. هان سولو با بازی خوب هریسون فورد نمونه خوبی برای تایید این ادعاست. وی یک خلبان است که از سویی شریف و مهربان است و از سویی کلاهبردار و قرض های زیادش وی را در برابر تهدید و خطر شکارچیان قرار می دهد. هر چند به خود اهمیت می دهد اما در وقت خطر از جانش می گذرد و به کمک دوستانش می رود.

از سوی دیگر لوکاس با خلاقیت تنوع زیادی را به صحنه های فیلم می دهد و با تهیه انواع و اقسام لباس های مختلف و شخصیت های فرعی عجیب غریب که چوباکا و یودا نمونه های خوبی از آن هستند تنوعی ایجاد می کند که به گونه علمی تخیلی تازگی و طراوتی دیگر می بخشد.

در یک نگاه کلی «جنگ ستارگان» یکی از موفق ترین فیلم های سینماست که تاثیر بسیاری بر کارگردانان مختلف گذاشته و فیلم های مشابه اما ناموفق زیادی از روی آن کپی شده اند.