چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۹

نامه سرگشاده جابر قاسمعلی:

آقای ایوبی؛ عید نوروز برای برخی سینماگران جز شرمندگی در برابر خانواده شان معنایی ندارد!

جابر قاسمعلی

سینماپرس: جابر قاسمعلی فیلمنامه نویس مطرح کشورمان و همینطور رئیس اسبق کانون فیلمنامه نویسان خانه سینما در نامه ای سرگشاده به حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی که در صفحه شخصی خودش در فیس بوک منتشر نمود به وضعیت معیشتی و امنیت شغلی سینماگران انتقاد کرد.

به گزارش سینماپرس، متن نامه به شرح ذیل می باشد:

آقای ایوبی
ریاست محترم سازمان سینمایی
سلام ...
حدود یک سال و نیم از زمانی که جایگاه ریاست سازمان سینمایی را پذیرفته اید ، می گذرد . در طول این مدت ، اگرچه پیش آمده در محافل سینمایی ، اینجا و آنجا شما را ببینم ، اما هرگز جلو نیامده و آشنایی نداده ام ؛ البته گویا همشهری هستیم ، اما پیداست آشنای هم نبوده ایم . ظاهرا شما کمتر با " تنه " سینما مراوده داشته اید و عموما " سَر " ها را دیده اید .
یک سال و نیم امیدوار و منتظر ! یک سال و نیم سکوت و خوشبینی ! یک سال و نیم تعریف و تمجید که همه چیز خوب است و ملالی نیست و دوستان ، تازه آمده اند و باید فرصت داشته باشند تا ویرانه را به سامان برسانند ! اما ....
آقای ایوبی ...
من و دیگر اهالی سینما از مشکلات شما خبر داریم . از تلاش شما برای باز کردن قفل سینمای ایران ، از یافتن راهی کم خطر برای گذر از لابیرنت پُر خطری که پیش رویتان بود . ما نیز ، اگرچه از دور ، اگر توانستیم با حضور خود در محافل رسمی و غیر رسمی به یاری تان آمدیم و اگر نشد ، در مقالات و گفتگوهای مطبوعاتی ( و یا حتی در شبکه های اجتماعی ) از شما و تیم تان حمایت کردیم . اما شما هیچ گاه این خیل دورادور و این لشکر پنهان مانده در دلِ اسب تروا را ندیدید . سرتان به جشنواره های رنگارنگ گرم بود و همایش ها و حاشیه ها و ....
هرگز آرزو نمی کنم ، زبان ام لال ؛ اما بیم آن دارم کشتی سینما به گِل بنشیند . سینمایی که در طول سی و پنج سال پس از انقلاب اسلامی ایران ، به گواهی آمار ، بیشترین افتخار را برای نظام جمهوری اسلامی به ارمغان آورده است .
طبعا شادمان می شویم که ببینیم آن هنگام که ورزشکاران ما بر سکویی می ایستند و مدالی به گردن می آویزند ، سیل و خیل هواداران و نامه ها و پیام های تبریک ( حتی از سوی مقام های عالیرتبه نظام ) به سوی شان سرازیر می شود . جوایز طاق و جفت ؛ از اتومبیل و خانه گرفته تا سفر به اماکن مقدسه و ینگه دنیا برایشان کمترین پاداش است و البته اگر شکستی در کار شود ، از سوی مسوولین ، واکنش ، تنها سکوت است و به روی خود نیاوردن .
دردناک اما این است اگر سینمای مظلوم و نجیب ایران موفق به کسب جایزه ای از جشنواره ای خارجی شود ، مسوولین و مقامات و حتی رسانه های داخلی سکوت را ترجیح می دهند و خدا نکند اگر برای هنرمندی در خارج از کشور حاشیه ای ایجاد شود ؛ تردیدی نیست اینجا در وطن اش ، او به انواع فحاشی و هتاکی متبرک شود .
اکنون آنها که برای فحاشی و تهمت بهانه ای جز سینما نمی یابند ، کجایند که بیکاری این سالهای اهالی نجیب و قانع سینما را ببینند ؟ بر آنها که جز سینمای سفارشی ، رسمی و باب دندان ، سینمای دیگری نمی خواهند و حاضرند سر به تن بقیه نباشد ، حَرَجی نیست . از شما که رئیس این سینما هستید می پرسم :
آیا خبر دارید فلانی در فشار بدهی فزاینده اش ، اتومبیل شخصی اش را فروخته تا بتواند بخش اندکی از بدهی این سالهایش را بپردازد ؟ آیا شنیده اید بهمانی از زور بیکاری ، به مسافر کشی روی آورده ، یکی تن به نزول داده و حالا تویش مانده و آن دیگری قصد دارد دار و ندار خود را بفروشد ، با پولش به یک کشور خارجی برود ؛ ـ خدای ناکرده کشورها و خبرگزاری های معاند ، نه . همین کشور همسایه ـ ، شاید امکانی برای کار پیدا کند ؟ به هر حال از کوزی گونی و فاطما گل که بهتر می تواند بنویسد و بسازد ! قبول ندارید ؟
بگذارید تصویری واقعی تر به شما بدهم ؛ مرا ببخشید اگر این تصاویر به زیبایی جشنواره های شیک و رنگارنگی که اینجا و آنجا بر پا می شود ، نیست . اما متاسفانه به شدت و تلخی هر چه تمامتر وجود دارد ، هست و خود را به رخ می کشد . فقط نمی دانم چرا نمی بینیدش و خبرش به گوش شما نمی رسد .
یکی از ما ؛ از اهالی نجیبِ همین سینما ، با تهدید مالک به تخلیه ، ( به قول خودش در این " سر سیاه زمستان " ) برای جابجایی خانه ی چهل متری اش ، هنوز نتوانسته کسریِ پولِ پیش برای خانه جدید را تامین کند . او شبها تا دیر وقت خیابان ها را گز می کند و آخر شب در خانه این یا آن دوست مهمان است . آن یکی ( که اتفاقا فیلمساز باسوادی نیز هست ) با شندر غاز حق التدریس در این موسسه و آن کارگاه سینمایی ، روزگار می گذراند و البته همین روزهاست که بعد از خط تلفن همراه ، برق خانه اش هم قطع شود .
چند نویسنده و کارگردان و بازیگر و دستیار و ... را نام ببرم تا بس باشد ؟ آیا نمی دانید عید پیش رو ، برای اینان که همه این سالها با سیلی صورتشان را سرخ نگه داشته اند ، اکنون معنایی جز شرمندگی برابر خانواده ندارد ؟
آقای ایوبی
امروز ، مشکل سینمای ایران ؛ نه فیلمنامه است ، نه تهیه کننده و نه کارگردان . مشکل در سیاستگزاری سینماست . آیا سیاستگزاران سینما در نیافته اند که چشم اسفندیار سینمای ما عدم وجود امنیت در ساخت و ساز و تولید است . واقعیت این است که تولید در سینما به واسطه عدم وجود امنیت در سرمایه گذاری آرام آرام رنگ باخته است ؛ تا فیلمی ساخته نشود ، جشنواره ای نخواهیم داشت . تا عوامل سینما در امنیت کامل کار نکنند ، در این و آن جشنواره ، جایزه ای اعطا نخواهد شد .
آقای ایوبی ...
کمک های دولتی برای تولید فیلم ، همان بِه که به دست دوستان ویژه برسد که ما چشمداشتی به آن نداریم . آنها در این سفره ، خانه زادند و در هر دولتی بر صدر می نشینند و طبعا قدر می بینند . ما را نه با آنها کاری است و نه با نواله ای که گاه از سر رحم و شفقت به سویمان پرت می شود . برای ما که " تنه " عظیم سینما را تشکیل می دهیم تنها اجرای دو نکته کافی ست :
ایجاد حاشیه امن در سرمایه گذاری برای بخش خصوصی
و کاهش نظارت که آشکارا از محافظه کاری مدیران می آید .
انجام این دو جز با مدیریت شجاعانه اتفاق نمی افتد . برای حمایت از این سینما ، برای تولید ، برای ایجاد کار ، با محافظه کاری و ریش گرو گذاشتن برای این نهاد غیر هنری و آن نهاد آشکارا سیاسی هیچ اتفاقی نمی افتد ؛ نه امروز ، نه فردا ، نه هیچ روز خدا .
آقای ایوبی ...
روزگار پُر اِدباری ست ؛ حال ما خوب نیست . اگر دیگران باور نمی کنند ، تو باور کن .

نظرات

  • محفوظ ۱۳۹۳/۱۲/۱۳ - ۲۳:۰۷
    0 0
    سلام. زنده باشی و سلامت دو سال خانه سینما را بستند اما عیدی دادند! اینها باز کردند و گفتند یارانه هیچ سبد هم نگیرید! دندان هایم دو میلیون تومان خرج دارد، دندانپزشکی خود تامین اجتماعی با ویزیت های هرباره اش بالاتر از آزاد حساب می کند! تازه خیر سرشان پول دادیم بیمه تکمیلی گرفته ایم. سپاس که گفتی تا کمی آرام بشیم. عیدی هایمان کجا رفت!عیدی برای دو هزار نفر ندارند آن هم مبلغ ناچیزی به اندازه یک دست لباس و کفش!
  • بابك ۱۳۹۳/۱۲/۱۳ - ۲۳:۲۲
    5 0
    آقاى قاسمعلى خسته نباشيد ، بهتر نبود اين نامه را بجاى آقاى ايوبى به آقاى توحيدى و عسگر پور مى نوشتيد !؟ شما كه دو سال براى اينها همه جور سينه زديد اقلا بگوييد ناهار ظهر عاشورا چیست؟؟؟ بچه هاى فيلمنامه نويس که در زمان شما به خاك سياه نشانده شدند و هر چند كه از رنج شما و بقيه در عذابيم اما چه كنم كه خود كرده را تدبير نيست !

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.