جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۳ - ۰۰:۱۳

وقتی پیام کارگردان در فیلم گم می‌شود

پنج سوءبرداشت بزرگ در سینما/ از فیلمنامه‌نویس الکلی کوبریک تا سرنوشت نامعلوم فرفره دی‌کاپریو در فیلم نولان

تلقین*

سینماپرس: فیلم‌های زیادی هستند که به دلیل برخی ابهامات پیام روشنی ندارند اما وقتی کارگردان پیام روشنی دارد که در شلوغی فیلم گم می شود دیگر نمی توان به تاثیرگذاشتن آن امیدوار بود!

خیلی از آثار سینمایی وجود دارند که کارگردانان آنها اهداف و پیام های خاصی را در ان می گنجانند به این امید که توسط مخاطب کشف شده و لذت ان دوچندان شود اما گاهی این کار نتیجه عکس می دهد.

در زیر به پنج فیلم مشهور در این زمینه اشاره کرده ایم:

درخشش؛ الکلی که تبدیل به جنون شد!

فیلم درخشش

در فیلم مشهور کوبریک با عنوان درخشش جک نیکلسون که نقش یک نویسنده را دارد پس از رفتن به یک منظقه دور افتاده و سکونت با هسمر و دخترش در یک هتل متروک تحت تاثیر ارواح دچار جنون شده و مبادرت به قتل خانواده اش می کند.

موضوع اصلی اینجاست که استفن کینگ نویسنده فیلمنامه این فیلم هنگام نوشتن متن دچار اعتیاد به الکل شده و به اشتباه ارواح و جنون ناشی از آن را عامل اصلی معرفی می کند در حالی که در متن اولیه وی این الکل و مصرف بی رویه نویسنده است که باعث جنون می شود!

کوبریک سالها پس از ساخت فیلم به این نکته پی برد و از آنجا که فیلم با اقبال روبرو شده بود صدای آن را در نیاورد!

قاتلان مادرزاد؛ انتقادی که تبلیغ آدمکشی شد!

الیور استون -کارگردان

وقتی الیور استون قاتلان مادرزاد را ساخت نظرش این بود که نسبت به خشونت در جامعه مدرن امریکایی و تبعات آن و نسل افسارگسیخته و بیمارهای روانی متاثر از برنامه های تلویزیونی و سینمایی هشدار دهد اما خیلی ها نسبت به فیلم موضع گرفتند و ان را یکی از همان فیلم هایی قلمداد کردند که به ترویج خشونت و ضدقهرمانان آدمکش می پردازد.

چند ماه طول کشید تا استون در مصاحبه های گوناگون پیام فیلم را توضیح داد و توانست مقداری از شدت حملات بکاهد هرچند خیلی از مردم بر موضع قبلی خود باقی ماندند.

تلقین؛ خوابی که سینما در آن گم شد!

لئو ناردو دی کاپریو

کریستوفر نولان وقتی فیلمنامه تلقین را برای فیلمبرداری آماده می کرد شخصیت های ان را همه بر مبنای مشاغل سینمایی نوشت:
کاب کارگردان است چرا که همه را رهبری می کند تا به نتیجه یکپارچه برسند.

آرتور تهیه کننده است چرا که می داند مواد اولیه مورد نیاز را از کجا تهیه کند.

آریادنه فیلمنامه نویس است چرا که طراحی لوکیشن و قرار دادن شخصیت ها و اشیا و در کل فضاسازی با اوست.

یوسف مرد جلوه های ویژه فیلم است.

سایتو سرمایه گزار است چرا که بهای همه چیز را حساب می کند.

ایمز هم بازیگر است چرا که مدام چهره عوض می کند و همه را فریب می دهد.

با این حال پس از دیدن فیلم همه فقظ به لایه های خواب و موارد مرتبط با رویا توجه کردند بدون این که متوجه این طراحی شده باشند.

فارنهایت ۴۵۱ ؛ فیلمی درباره اثرات مخرب تلیوزیون که همه فکر می کنند درباره کتاب است! 

وقتی ری برادبری داستان فارنهایت ۴۵۱ را نوشت نظرش نقد تلیوزیون و توجه عمومی به ان بود و در کنار آن مطالعه کم را مورد بررسی قرار داده بود.

در فیلمی که از این کتاب و توسط تروفو تهیه شد کتاب تم اصلی است و تلویزیون کلا فراموش شده است.

برادبری در اثبات ادعای خود به بخشی از کتاب اشاره کرده است که در آن آمده:

«تلویزیون به ما می گوید که ناپلئون متعلق به کدام دوره تاریخی است اما هیچ وقت نمی گوید که وی چه کسی بوده است.»

تلقین؛ نگرانی مخاطب از سرنوشت فرفره!

کریستوفر نولان  کارگردان در پشت صحنه فیلم شوالیه تاریکی برمی خیزد

تلقین از ان فیلم های چندبعدی است که مسئله سازی زیادی دارد!

در پایان فیلم فرفره ای که در حال چرخش است مشخص نمی شود که می ایستد یا نه؟ چرا که نماد واقع و رویاست. در سکانس نهایی دوربین از روی فرفره در حال چرخش در حالی دور می شود که به نظر می رسد فرفه در حال افتادن است در حالی که مطمئن نیز نیستیم.

نولان به این پرسش چنین پاسخ می دهد: بیدار یا در رویا بودن دی کاپریو در فیلم مهم نیست مهم این است که وی به فرزندانش رسیده و این برایش آنقدر خوب است که رویا یا واقعیت داشتن مهم نیست و دیگر به ان توجهی ندارد.

 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.