جمعه ۱۶ آبان ۱۳۹۳ - ۰۰:۰۸

شمقدری و اتمام نگارش سریال«انقلاب دوم»برای تلویزیون/ برخی گروههای سیاسی با اهداف خاص مانع تولید آثار انقلابی در سینما هستند

جواد شمقدری*

سینماپرس: نازنین شادپی/ جواد شمقدری کارگردان سینما و تلویزیون در پی توافق با سیما فیلم نگارش متن فصل اول سریال«انقلاب دوم» را با موضوع بررسی واقعه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در روز ۱۳ آبان ۱۳۵۸ به اتمام رساند. این سریال بنا به گفته وی در مرحله پیش تولید قرار دارد و در سه فصل به تناوب تولید و در معرض دید مخاطبان قرار خواهد گرفت. سینماپرس در همین خصوص با جواد شمقدری به گفتگو نشسته است.

واقعه ۱۳ آبان ۱۳۵۸ را رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران «انقلاب دوم» نامیدند؛ اتفاق نادری که در آن سفارت ایالات متحده آمریکا به تصرف دانشجویان پیرو خط امام در آمد و ماجرای گروگانگیری و کشف اسناد متعدد از جاسوسی دولتمردان کاخ سفید در ایران پهناور، سرنوشت ارتباط چندین ساله نهران_ واشنگتن را دستخوش حوادث جدیدتری نمود. اگرچه ۳۵ سال از آن حادثه می گذرد و تحلیل های مختلفی پیرامون آن نگاشته و ارائه شده است اما این واقعه تاریخی همواره نزد هنرمندان  به ویژه فیلمسازان کشور مغفول مانده است تا اینکه بنا به اطلاع خبرنگار سینماپرس این روزها جواد «شمقدری» کارگردان سینما که در طول ۴ سال گذشته تمام تلاش خود را برای ارتقای سینمای ایران بکار بست، در پی توافق با «سیما فیلم» نگارش متن فصل اول سریالی تلویزیونی با محوریت تسخیر لانه جاسوسی را که سال پیش آغاز نمود به پایان رسانده است.

سینماپرس به محض اطلاع از اتمام نگارش این سریال ۱۶ قسمتی و آغاز بکار مراحل پیش تولید آن با جواد شمقدری پیرامون سریال و برخی موضوعات مرتبط با تولیدات سینمایی و تلویزیونی انقلاب به گفتگو نشسته است که در پی می خوانید:

*آقای شمقدری، شما از جمله فیلمسازانی هستید که در طول سالهای پیروزی انقلاب تاکنون همواره دغدغه تولید آثاری با محوریت موضوعات و حوادث انقلاب داشتید؛ اما با توجه به وجود مستندات بسیار اعم از تصویری و مکتوب از سوژه مهمی چون تسخیر لانه جاسوسی آمریکا  چرا تابحال  فیلمی در این زمینه در داخل کشور ساخته نشده است؟

 بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برخی گروه های سیاسی که در انقلاب مشارکت داشتند خود را صاحبان آن قلمداد کردند، در حالی که صاحب اصلی این انقلاب مردم بودند و این گروهها نقش موثر آحاد ملت در پایه ریزی این رویداد مهم فرهنگی را تنها در حد توده هایی می دانستند که حق بهره برداری از آنها را برای تأمین منافع سیاسی و چه بسا اقتصادی خود می دانستند؛ بالطبع این نگاه نامطلوب در بسیاری از طیف های هنری کشور نیز از همان زمان وجود داشت و حتی جمعی از مدیران فرهنگی وقت هم در سالهای اولیه انقلاب با حمایت های خود این فضا را تشدید می کردند. اینگونه فاصله ها میان برخی از فعالان و طیف های خاص جامعه هنری با مبانی انقلابی که ریشه مردمی و عدالت خواهانه داشت موجب شد تا اساسأ نسبت به تولیدات هنری و به ویژه سینمایی متناسب با اهداف و آرمانهای انقلاب و اندیشه های خالصانه امام راحل نگاهی منفعل، خنثی و حتی مخالف حاکم شود؛ به نظرم این نگاه اپوزیسیونی  یکی از موانع  مهم بر سر تولیدات سینمایی و تلویزیونی در زمینه حوادث مرتبط با انقلاب اسلامی در طول سالهای گذشته است؛ من معتقدم سکوت برخی از سینماگران پیرامون وقایع انقلاب اسلامی به دلیل اعمال نگاه های همان گروه های سیاسی است. ضمن اینکه نباید توقع داشته باشیم هر فردی در روایت انقلاب کشور پیش قدم باشد. سینمای ایران به تبعیت از نگاه غالبی که عرض کردم نسبت به عرصه های مختلف از جمله نهضت حضرت امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی کم کاری کرده و فقط شاید بتوان گفت در عرصه تولیدات دفاع مقدس کارنامه قابل قبولی داریم که آن هم آن هم با توجه به بزرگی و عظمت ۸ سال دفاع مقدس   ناچیز است.

*در هر حال پرداختن به چنین سوژه هایی همواره انگ حکومتی و یا سفارشی بودن اثر را به همراه داشته و البته نقش بسیاری از رسانه ها و محافل در ایجاد چنین فضای دلسرد کننده ای برای هنرمندان و سینماگران هم کمرنگ نیست.

دقیقأ. بی شک هر هنرمندی مایل است در خلق یک اثر هنری استقلال و اعتبار هنری اش حفظ شود و فارغ از هرگونه برداشت منفی در بین مخاطبان اثرش را عرضه کند، اما من از شما سوال میکنم در کدام نقطه دنیا اگر کسی به وقایع  و اتفاقات روشن و بدیهی کشورش به عنوان برشی از تاریخ آن سرزمین و یا انقلاب بپردازد، خروجی آن یک امر سفارشی تلقی می شود؟ آیا با توجه به فرایند معیوب و بیمار تولید فیلم در ایران که محصول مدیریت دهه های پیشین و همان نگاههای بسته سالهای اول انقلاب است، دولت در قالب نهادهای فرهنگی از ساخت آثاری با این سوژه های پر مخاطب و آنهم با هدف روشنگری و تبیین برخی حقایق مربوط به یک حرکت خودجوش مردمی حمایت کند،آیا کار خطایی صورت گرفته است که متأسفانه برخی با انواع استدلالات بی پایه هر گونه ارتباط سینماگران با مراکز حمایتی دولتی و حکومتی را قبیح می دانند؟ همانگونه که شما گفتید همه این فضاسازی ها به خاطر جداسازی هنرمندان از پرداختن به موضوعات مربوط به انقلاب اسلامی است واگرنه همه می دانند که تصور حکومتی و سفارشی بودن آثار هنری در یک نظام اخلاقی و مردمی معنایی ندارد و این تفکرات بیشتر در فرای مرزهای ایران اسلامی تعریف می شود. این در حالیست که در این مسیر وجود سرمایه گذار یکی از نکات بسیار مهم در ایجاد انگیزه کافی برای فعالان این عرصه است؛ پراختن به این گونه سوژه ها به سرمایه خوب نیاز دارد و با بودجه های اندک نمی شود وقایع قبل و یا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را به تصویر کشید.

* البته تأثیر علایق شخصی فیلمسازان را هم نمی شود نادیده گرفت .

من معتقدم پرداختن به چنین سوژه هایی به یک علاقه شخصی و درونی نیازمند است؛ فیلمساز باید به نوعی به تولید چنین آثاری عرق داشته باشد، در حال حاضر بخش اعظمی از سینمای ایران، به سمت سینمای شبه روشنفکری و برخی هم به سمت سینمای خنثی گرایش پیدا کرده و دسته ای هم با هدف فتح گیشه فعالیت می کنند؛  طبیعی است که با این توصیف تعداد اندکی از سینماگران به سمت تولید چنین سوژه هایی گام برخواهند داشت. ذکر این نکته هم ضروریست در پرداختن به چنین سوژه هایی اختلاف نظرهایی وجود دارد چرا که گروه های مختلف سیاسی که در آن زمان فعال بوده اند، تمایل دارند حقیقت نهفته در این گونه وقایع پنهان بماند و در واقع حقایق را به گونه دیگری روایت کنند ضمن اینکه پرداختن به چنین سوژه هایی شجاعت و مقاومت را لازم دارد.

*چرا ما باید بعد از هالیوود دست به ساخت چنین فیلم هایی بزنیم در حالی که صاحبان آن وقایع ما هستیم؟

صنعت فیلم سازی در هالیوود به شدت فعال است و تاکنون ۳ فیلم با سوژه تسخیر لانه جاسوسی ساخته شده که «آرگو» آخرین اثر آن است. هالیوود در سال نزدیک به ۶۰۰ فیلم تولید می کند و این رقم در برابر تولیدات سینمای ایران قابل مقایسه نیست ضمن اینکه هالیوود در میان تولیدات سالانه خود گوشه چشمی به وقایع مهم تاریخ دنیا نیز دارد.

من پس از فیلم «طوفان شن» برای تولید فیلم تسخیر لانه جاسوسی هم اعلام آمادگی کردم که متاسفانه پیشنهاد من مورد اقبال واقع نشد ضمن اینکه در آن زمان به مانند امروز منابع کافی برای نویسنده و کارگردان در دسترس نبود. حتی من بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر اقدام به تولید یک اثر با سوژه ۱۱ سپتامبر هم کردم که با وجود انتخاب لوکیشن و حتی بازیگران، امکان ساخت آن مهیا نشد بعد از پایان دوران ریاست سازمان سینمایی در طول یکسال گذشته فرصت دوباره ای برای من مهیا شد که به عرصه تولید برگردم.

*چه چیزی برای شما به عنوان یک فیلمساز انگیزه ایجاد کرد که سراغ این سوژه بروید؟ آیا ساخت فیلم آرگو میتواند یکی از آن دلایل باشد؟

مهم تر از هر چیزی عدم آگاهی کامل و روشن نسل امروز جامعه از وقایع قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جرقه تولید این اثر را در من بوجود آورد. وقتی با انبوهی از منابع از جمله ۱۱ جلد اسناد جاسوسی سفارت سابق آمریکا در تهران مواجه شدم تصمیم گرفتم دغدغه چند سال ام را به نگارش درآورم و موضوع ساخت سریال را با سیما فیلم مطرح کردم که مورد موافقت مدیران مربوطه قرار گرفت. در تولید آثاری از این دست به خصوص درباره لانه جاسوسی رعایت ۳ موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است؛ مورد اول سخن امام خمینی (ره) است که فرمودند آمریکا شیطان بزرگی است و باید این مفهوم در اثر کاملأ خودش را نشان دهد؛ موضوع دوم این است که ما به دنبال آزادی و استقلال کشور انقلاب کردیم و موضوع سوم اهمیت حضور گسترده همه اقشار مردم و رهبری و نه تنها یک طیف خاص در همه مقاطع انقلاب به ویژه در تسخیر لانه جاسوسی است؛ بنابراین نمی شود فیلمی ساخت و این مفهوم ها را در آن بیان نکرد. با این شرایط ساخت این اثر کاملآ ضروریست؛ در این راه شاید فعالیت آمریکایی ها در مصادره این واقعه به نفع گرایشات و اندیشه های سیاسی و در عین حال تلاش آنها برای تولید آثاری با محوریت ایران هراسی نه بنده بلکه هر فیلمساز غیرتمند ایرانی دیگری را برای تولید این دست آثار سینمایی ترغیب می کند.

* جالب اینجاست که سیاست انعطاف پذیری و یا همان تساهل و تسامح دوران اصلاحات نتوسط برخی سیاسیون باعث شده که حتی در بسیاری از آثاری که به نام دفاع مقدس، شهدا، ائمه و حوادث مرتبط با زمان قبل و یا بعد از انقلاب تولید می شود نقش نظام سلطه و استکبار جهانی و در رآس آن آمریکا به عنوان شیطان بزرگ در انواع انحرافات دنیا  و بشریت امروز کاملأ یا نادیده گرفته می شود و یا با ترفندهای مختلف بطور منفعل و بی تأثیر تنها طرح موضوع می شود.

سینمای ایران در انحصار گرایشات فکری خاصی قرار گرفته که اگر کسی غیر از آن بیاندیشد قطعا از دایره فعالیت سینمایی فعلی بطور کامل هدفمند حذف می شود؛ این موضوع بر خلاف ظاهرسازی های مرسوم چندان ارتباطی هم به قابلیت های ساختاری اثر و صاحب آن ندارد و بارها دیده شده که آثاری ضعیف ولی نزدیک به آن گرایشات فکری مورد اشاره تولید شده و در رسانه ها و برخی جشن ها به ویژه جشنواره های بین المللی مورد توجه کاذب قرار گرفته است، این نشان می دهد که اراده قوی و محکمی برای پیاده سازی اندیشه های امام و حتی فرامین و رهنمودهای مقام معظم رهبری در بدنه سینمای کشور وجود ندارد و شاید همکاری من با سیما فیلم و تلویزیون هم به همین دلیل است، هر چند که با توجه به ردپای برخی جریانات سیاسی غیر همسو با نظام در حوزه پخش و اکران فیلم و زاویه داشتن آنان با سینمای انقلاب، از طریق شبکه های سیما بهتر می توان حقایق انقلاب را در اختیار مخاطب قرار داد و مردم را نسبت به آنها مطلع نمود.

*آیا در روند فیلم نامه نویسی از شخصیت های سیاسی کشور که از طراحان اصلی  تصرف   سفارت بودند هم   استفاده کرده اید؟ یا  در سریال از دیدگاه های افراد گروگان گرفته شده هم بهره گرفته اید؟

من در تولید این سریال از اکثریتچهره ها و اسامی که در آن زمان حضور داشته اند بهره گرفته ام؛ اما به دلیل پرداختن به اتفاقات درون سفارت طبیعی است که در فصل اول حضور افرادی چون ویلیام سالیوان سفیر وقت آمریکا در تهران، «تام آهرن» رئیس قرارگاه جاسوسی CIA در خاورمیانه، ژنرال «گاست» رئیس هیأت مستشاری آمریکا در ایران و یا امیر انتظام  رابط دولت موقت انقلاب با سفارت آمریکا نسبت به سایر شخصیت های فیلم پررنگ تر خواهد بود. اگر هم مد نظر شما دانشجویان پیرو خط امام است که پاسخ  این پرسش مثبت است و مخاطبان در فصل های بعدی سریال با برخی چهره های دانشجوی فعال در آن مقطع نیز آشنا خواهند شد؛ من طی یک سالی که مشغول نگارش فیلم نامه بودم، از منابع و کتب مختلفی برای نگارش و ساخت سریال که فصل اول آن ۱۶ قسمت ۵۰ دقیقه ای است استفاده کرده ام.

*به نظر می رسد جدا از مروری بر برشی از تاریخ انقلاب، ساخت این سریال در شرایط فعلی کشور می تواند برای دولت نیز موثر واقع شود. 

شناخت ماهیت دولت آمریکا و روحیه سلطه طلبی آن برای مردم انقلابی ایران یک ضرورت است و خیلی محصور به دولت فعلی و قبلی نمی شود ولی با شرایط سیاسی امروزه که دولتمردان ایران وقت زیادی را برای مذاکره با کشورهای غربی و در میان آنها دولت آمریکا می گذارند تولید و تماشای این سریال که دربرگیرنده سیاستهای خصمانه و متناقض کاخ سفید در برابر تعهدات آنها نسبت به کشورها و ملت جهان بخصوص ایران اسلامی در ماجرای گروگانگیری و تصرف لانه جاسوسی است میتواند شرایط بازنگری جدی را برای مذاکره کنندگان فراهم کند. در هر حال فراموش نکنیم که دولت آمریکا در پی عقد قرارداد الجزایر برای آزادسازی گروگان ها به هیچ یک از تعهدات خود در مورد عدم دخالت در امور داخلی ایران و یا حتی عودت پول های کشورمان عمل نکرد و از همان سالها لحظه ای از مکر و نیرنگ و برخوردهای غیرانسانی خود در قبال ملت ایران کوتاه نیامده است.

*و سخن پایانی...

سریال «انقلاب دوم» در ۳ فصل روایت می شود که فصل اول در مرحله پیش تولید قرار دارد و جا دارد از حمایت های موسسه سیمافیلم و شخص جناب معصوم زادگان و همچنین همکاران ایشان در معاونت فرهنگی سیمافیلم تشکر کنم؛ فصل اول سریال وقایع انقلاب از پیروزی تا تسخیر لانه جاسوسی را روایت می کند و فصل های دوم و سوم به دیگر اتفاقات مرتبط با این واقعه می پردازد؛ فصل دوم به دوران ۴۴۴ روزه اقامت گروگانها و به تبع آن توطئه ها و دسایس آمریکایی ها در طراحی کودتای نوژه، واقعه طبس و حتی آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان اختصاص دارد و در فصل سوم نیز نقض تعهدات واشنگتن در قرارداد الجزایر و حوادث ناگفته بعد از آزادی گروگانها را به تصویر می کشد؛ تمامی این سریال به جز چند سکانس همه در ایران فیلمبرداری خواهد شد و از بازیگران ایرانی و خارجی استفاده خواهم کرد. 

نظرات

  • سرباز کوچک شما ۱۳۹۳/۰۸/۱۷ - ۲۳:۰۰
    0 0
    با سلام و احترام از صمیم قلب برای حاج آقا شمقدری عزیز آرزوی سلامتی "موفقییت "و پیروزی دارم .
  • تسنیم ۱۳۹۳/۰۸/۱۹ - ۱۰:۱۸
    0 0
    وقتی نیت مصلحانه با توانمندی حرفه ای در عرصه تولید فیلم و سریال جمع شود نتیجه مثمر ثمر می شود. با آرزوی توفیقات روز افزون برای آقای شمقدری

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.