جمعه ۹ آبان ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۷

مسیری سخت در راه است؟ / بخش اول

رئیس جدید رسانه ملی و رودررویی با انتقاداتی از سه ناحیه

رسانه ملی و مدیریت جدید

سینماپرس: محمد تقی فهیم/ رسانه ملی با انتقادات نه چندان کمی روبرو نیست : سه جبهه، سه گرایش، سه سلیقه، سه طیف و درست تر، از سه ناحیه، ضرغامی و رسانه اش مورد نقد و گله گذاری است، موضوعی که نمی تواند از سوی جانشین ضرغامی مورد بی توجهی قرار گیرد. واقعیتی که می تواند درعین ایجاد نگرانی برای آلترتاتیو او، افق و چشم انداز پذیرش این مسئولیت را هم برای او روشن کند.

ریاست دو ۵ ساله و به نوعی۱۰ سال عزت الله ضرغامی بر مهمترین و موثرترین رسانه کشور به پایان رسید و زمزمه معرفی جانشین ایشان در همین روزها به گوش می رسد. حتی در داخل سازمان تحرکاتی مبنی بر خدا حافظی از یکی و تبریک به دیگری به چشم می خورد. اینکه تا چه سقفی این مدیریت توانست در طول ده سال به مطالبات مقام معظم رهبری و مردم جامه ی عمل بپوشد محل بحث و نظر زیادی است، خصوصا از منظر چهار محور مورد اشاره درابلاغ حکم دومین دوره ضرغامی یعنی امید، آگاهی،   اخلاق و دین اختلاف نظر قابل تاملی وجود دارد. علی ایحال پرداختن به این مهم، نتیجه اش خروجی ای خواهد بود که ویژگی های در معرض نصب مدیر جدید را آشکار و مبرهن می سازد.

 مقایسه وضعیت و امکانات اکنون رسانه ملی با ۱۰ سال پیش (قبل از جلوس عزت الله ضرغامی بر صندلی علی لاریجانی) خیلی سخت نیست، چرا که علی الظاهر همه چیز دلالت بر رشد و توسعه این سازمان عریض و طویل بی رقیب داخلی دارد. اما همه چیز هم به این ظاهر ختم نمی شود، لذا  برای جایگزین ضرغامی هرگونه تغییر ظاهری و گام گذاشتن در مسیر تحولات باطنی  روزهای سختی در پیش خواهد بود، اما این «رفتن و آمدن» اجتناب ناپذیر است، و به تعبیر بهتر، حکم  ناجی سازمان در شرایط فعلی را دارد.

احتمالا همه در جریان هستند که همکاران ضرغامی، برای بدرقه او آیتم طنزگونه ی هوشمندانه ای را تدارک دیده بودند که با پخش آن خیلی ها انگشت به دهان بردند : «عزت دیگه وقت رفتنه، دست چقدر زیاد شده» و ضرغامی هوشمندتر از مدیرانش  با همان چهره همیشه خندانش، برای نشان دادن صعه صدر و باز! بودنش، با دیدن این سکانس از سریال «خوش رکاب»، فراتر از لبخند، قهقهه زد : «دست زیاد شده) برای همین هم) تصمیم گیری سخت شده»! تا بر تردیدهای انتخاب جایگزینش بیافزاید!

 آیا واقعا تصمیم گیری برای جانشین این دانشجوی خط امامی دیروز و پخته شده در کوران انقلاب تا امروز، خیلی سخت است؟ آیا این سختی به دلیل وضعیت رسانه ملی و شرایط کنونی کشور و جهان است؟ یا به دلیل آنچه ضرغامی از آن تحت عنوان زیاد شدن «دست» یازی به کرسی مدیریت کلان درساختمان جام جم نام برد، است؟ دم و دستگاهی که به زعم خیلی ها، مهم تر و ذی نفوذ تر از حتی دولت (با رییس و وزرایش) است. شوخی نیست، برای این دوره (برخلاف دوره انتصاب ضرغامی) نام نزدیک به ۱۵ شخصیت سیاسی زبانزد شده که در فهرست و صف نشستن برجای رییس فعلی رسانه ملی انتظار می کشند. غافل از اینکه این دستگاه درشرایط کنونی به آرامی زمان سوار شدن ضرغامی برآن نیست تا به یمن «خوش رکاب»ی اش، بی لرزش و تکان و نیاز به مهمیز، سوارش را به مقصد برساند.

 امروز کنترل، هدایت و راهبری رسانه ملی به مراتب سخت تر از گذشته است. ضرغامی و مدیرانش آنچه درچنته داشتند به دلیل دوران پول داری دولت، سازمان و پایین بودن نرخ تورم، رو کرده و تا توانستند سازمان را از نظر بدنه فربه کرده اند. از آنجا که در پروسه ی روبه توسعه تجهیزات و تکنولوژی رسانه در جهان قرار داشتند و در مسیر جهش بودند، راه توسعه ی فیزیکی سازمان تا حدودی هموار بود، فلذا توفیقات قابل مشاهده و ملموسی را بدست آوردند.

 این قلم ضرورتی به بر شمردن آماری دستاوردهای مدیریت ضرغامی نمی بیند. شاخصه های آن چنان عیان است و در قالب ارایه و ارزیابی عملکرد این مدیریت تبیین و اعلام شده است که دلیلی به ردیف کردن ریز آنها در اینجا نیست  . حتی آنهایی که به این آمارها دسترسی ندارند یا از اهل سیاست و مدیریت نیستند تا نیازی به شاخصه های ارقامی برای نقد و تحلیل داشته باشند، کاملا مقابل چشم خود، توسعه و راه اندازی تعداد قابل توجه شبکه ها و میزان افزایش تولیدات را می بینند. زمان زیادی هم نگذشته تا قاطبه مردم فراموش کنند که قبل از ضرغامی مثلا چند شبکه تلویزیونی سراسری و استانی داشتیم و حالا چند شبکه داریم  و مهمتر از همه، دیجیتالی کردن تولید و پخش، اقدام کوچک و دست پایینی نبود و نیست، افتخاری که عنوان «پدر دیجیتالی ایران» را در حافظه تاریخ رسانه ای کشور، برای ضرغامی ثبت کرد. خلاصه این «سید» توانست به آنچه درسند افق رسانه پیش بینی کرده بود در ابعاد کمی، تحقق ببخشد، موفقیت هایی که در بی انصافانانه ترین ارزیابی ها نیز نا دیده گرفته نخواهد شد. اما آیا همه چیز به همین ها ختم می شود؟

در شرایط کنونی و احوال فعلی، رسانه ملی با انتقادات نه چندان کمی روبرو نیست : سه جبهه، سه گرایش، سه سلیقه، سه طیف و درست تر، از سه ناحیه، ضرغامی و رسانه اش مورد نقد و گله گذاری است، موضوعی که نمی تواند از سوی جانشین ضرغامی مورد بی توجهی قرار گیرد. واقعیتی که می تواند درعین ایجاد نگرانی برای آلترتاتیو او، افق و چشم انداز پذیرش این مسئولیت را هم برای او روشن کند.

نخست اهل فکر و جامعه ی مذهبی کشورند که همواره از اینکه رسانه ی ملی از آنچه امام راحل تحت عنوان دانشگاه یاد فرمودند، فاصله گرفته است.  این منتقدان رسانه ملی، مختص به طیف و طبقه و گروه سنی خاصی نیستند بلکه همگرایی آنان درنارضایتی از رسانه را، همانا کمرنگی توجه به اصول و مبانی دینی و عرفیات پذیرفته از سوی فقها، تشکیل می دهد. مصداق این رویکرد مثلا  صحبت سید مرتضی حسینی است : «کمیسیون فرهنگی و حتی جامعه متدینین نیز نقدهای جدی بربخشی از برنامه های صداوسیما داریم» . افتادن سازمان به دامن متخصصان کم تعهد و حتی بی تعهد و سربرآوردن مضامین و موضوعات «زرد» از دل خیلی از برنامه ها و در مواردی کم رنگ کردن ارزش ها به نفع استحاله ی نظام و ... از جمله ی نگرانی معترضان گروه اول به مدیریت این سال ها بوده است.

دومین گروه ناراضیان رسانه ملی را دولت نشینان تشکیل می دهند. دولتی که معتقد است «با وجود اعتبارات هنگفتی که به این سازمان اختصاص داده می شود عملکرد مورد انتظار را»(۱) ندارد و اصرار می ورزند که «برخلاف رسالت اصلی، رسانه ملی از جاده انصاف خارج شده و تبدیل به بلند گوی جریانی خاص علیه دولت (روحانی) شده است» (۲)! دولتیان تا آنجا پیش رفتند که حتی قبل ازاینکه دولت عملکرد بارز و مثبتی از خود نشان دهد، دست به نظر سنجی زدند و نتیجه آن را مبنی براینکه «صدا و سیما ویژگی یک رسانه ملی را ندارد» (۳) تریبونی کردند. ویا پا را جلوتر گذاشتند و هی دربوق کردند که «شورای نظارت برصداوسیما تشریفاتی نباشد» . این ناراضیان در عین اینکه امکانات تریبونی در اختیار دارند تا رسانه ملی را زیر فشار تبلیغاتی قرار دهند، عامل دیگری مانند «بودجه» نیز در ید قدرت آنان است که به این وسیله دائما رسانه را به گوشه رینگ خواهند فرستاد.

 و اما سومین شاکیان از رسانه ملی، اهل تفریح و سرگرمی هستند، کسانی که همواره از برنامه های خشک و فاقد طراوت و کم کشش نالیده اند و در هرجایی ماهواره ها و برنامه های پخش شده از بیرون مرزها را در زمینه جذابیت سرتر و نگه دارنده تر دانسته اند. این ناراضیان که از طیف ها و طبقات اجتماعی متنوع (خصوصا طبقه متوسط) و جوانان تشکیل می شوند، همواره برای مطالبات خود عکس العمل نشان داده و با قهر خود، رسانه ملی را تهدید کرده اند که «شبکه های فارسی زبان را می بینیم»، تقریبا هم بیشترین ریزش مخاطبان تلویزیون از همین ناحیه بوده است، لذا پاسخگویی به نیازها و تمنیات این گروه از هم میهنانمان نمی تواند در زمره ی اولویت های مدیر در شرف نصب بر رسانه ملی نباشد، مشروط براینکه از تنوع فرهنگی و اجتماعی ایران زمین برای هر فعلی غافل نماند....ادامه دارد

پانوشت ها :

۱ و ۲ و ۳ – خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) و گفتگو با داریوش قنبری

 

 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.