جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۹

همراه با جشنواره سی و یکم فیلم کوتاه

«بادبادک های بی باد»؛ فیلم ایرانی ضدایرانی!

بادبادک های بی باد *

سینماپرس: مرتضی اسماعیل دوست/ فیلم کوتاه بادبادک های بی باد به زبان کردی و توسط فیلمسازی ساخته شده است که با آثارش پای ثابت جشنواره های خارجی بوده و آخرین حضورش را در جشنواره ضد ایرانی بیروت در چند روز گذشته تجربه کرد.

سالم صلواتی در فیلم بادبادک های بی باد، با تصویری انتخاب شده از فرمی آماتور، سعی کرده بود که به نحوه فرار غیرقانونی خانواده ای کُرد، رنگی مستندگونه دهد.

فیلم با بازی سایه واری از نور در دل تاریک شب که آغازی بر هجرت ناخواسته خانواده ای است، آغاز می شود. در این میان دوربین همچون عضوی از این خانواده چهار نفره عمل کرده و همراهی شتابنده ای را به خود می گیرد.

خانواده به سمت مریوان حرکت کرده و سپس با مینی بوسی عازم مرز می شوند. در مسیر رفتن، ماشین توسط پلیس مورد کنترل قرار می گیرد. در این میان ترس تمام وجود پدر را فرا گرفته و پسر کوچک نیز به دنبال توپ فوتبالی است که به سمت پلیس رها شده است. فیلم با معلق گذاشتن تصمیم خانواده، بیننده را تا لب مرز می کشاند و در بیابانی دور افتاده، خانواده ای عرب نیز به این جمع اضافه می شود. در این میان دوربین سیار با دویدن مضطربانه ای از افراد همراهی می کند و توهم رسیدن به آزادی و عبور از سیم خاردار با شلیکی موهوم خاتمه می یابد.

در نهایت با تپه ای دور از نگاه و با خانواده ای درمانده از بودن مواجه می شویم و توپی که با احساسی جانگداز از موسیقی، رها می شود. قابی از بالای تپه انتخاب و مسیری که جز با فرار از کشور ممکن نیست!

به راستی فیلمی چنین شاکله مند در راستای فرار ناگزیرِ خانواده ای کرد زبان که با مشغله ای طاقت فرسا همراه است، تا چه حد پیامی روشن را مستتر می سازد؟ نگاهی مبنی بر این که در ایران و خصوصا قوم کرد زبان، شرایطی از زیست مناسب نبوده و تنها راه ممکن را باید در آن سوی سیم های رهایی جست.

فیلمساز با نوع قاب ها و همراهی غمگسارانه با خانواده و تعیین بافتی هدفدار، توانسته است به راحتی نمایشگر شعاری روشن در مواجهه با تنگنای زندگی ایرانیان باشد. جایی که مادر اشاره به آنانی می کند که با پدر دعوا دارند و نمی توان با آن ها سر سازش داشت؟ به راستی آنان چه کسانی هستند که فیلمساز به دنبال رسیدن بدان است؟ پدر چه دردی دارد که چنین دزدانه در دل شب به همراه خانواده از سنگلاخ زندگی عبور کرده تا راهی در آن سوی مرز جهت امنیت بیابد؟ مسیری که حتی اصرارهای پسربچه مبنی بر این که آرزویی جهت رسیدن به بازی فوتبال دارد هم تغییر دهنده اش نیست.

آیا فیلمی با اشاراتی چنین صریح اگر در جشنواره ای در آن سوی مرزها به نمایش درمی آمد، به عنوان فیلمی ضد ایرانی و در راستای توطئه ای جهت تاریک نمایی فضای داخلی ایران توصیف نمی شد؟

چرا باید به سمت آثاری گرایش یابیم و موجب برقراری نگاهی گردیم که دامنه ای جز تخریب شرایط محیطی ایران نزد جهانیان نخواهد داشت؟ آثاری که به دنبال القای پیامی جدایی طلبانه و تفرقه انگیز در برابر وحدت ایرانیان هستند، چه راهی به دایره وجودی جشنواره ای چنین با سابقه دارند؟ و پرسشی آخر از مسئولان برگزاری این بوده که اگر آثاری حتی با اشاره ای کمرنگ تر از چنین پرداخت هایی، در دوره هایی دیگر از سردمداری این افراد به نمایش درمی آمد، به چه مصیبتی گرفتار می شد؟

نظرات

  • كريم ۱۳۹۳/۰۷/۲۵ - ۱۲:۰۸
    1 0
    اين فيلم سه سال قبل در جشنواره شركت كرد و مجوز نمايش نگرفت! نام اين دوره را بگزاريم جشنواره فيلم هاي اخراجي!
  • سعید ۱۳۹۳/۰۷/۲۹ - ۱۷:۴۲
    0 0
    عالی نوشته شد و خیلی خوب به مفهوم فیلم توجه شد قلمم که عالیه
  • ۱۳۹۳/۰۸/۲۵ - ۱۵:۳۴
    0 0
    فیلم خوبی بود

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.