سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۹

نگاهی به آخرین اثر كیمیایی؛

وقتی «متروپل» در يك شب عدالت و عزت می دهد

متروپل

سینماپرس: حمید غفاریان/ «متروپل» در زمانه‌ای تولید می شود كه كیمیایی ارجاعی دارد به گنجینه‌ای از علاقه مندیهایش و در این میان داستان گفتن در یك شب هم فراموش نمی‌كند اما از مخاطبش انتظار دارد كه با این فضا آشنایی داشته باشد.

فیلمساز در «متروپل» به گنجینه های سینمای اش رجوع می‌كند و محصولی را می سازد كه در كلیت  به دوستدارانش و سینمای مورد علاقه اش وفادار مانده است به طوری كه بیست و هشت فیلم قبلی میانبر خوبی برای درك آدمها، قهرمان ها و موقعیت فیلم است، پرده سینما با وجود تمام ظرفیت هایش می تواند در زمانه‌ای مخاطب را به دنیایی پرتاب كند كه رابطه احساسی فیلمساز با مخاطبش است و در آثار فیلمسازان مولف «محصول» جدا از سازنده قرار نمی گیرد.

آخرین اثر كیمیایی پیشنهاد خوبی برای زمانه خودش است، روزگاری كه خیلی از مقدمات را فراموش كرده، فیلمساز برای بیان آن سینما را نه به مفهوم سالن سینما بلكه یك نگاه كلی انتخاب می كند تا همسان با جامعه و آدمهای خسته‌اش قدم بردارد. قهرمان های خسته‌ای كه به تعبیر خاتون از یك دنیای دیگر پایشان را به هستی گذاشته اند و ناجی او و فرزندش شده اند.

داستان «متروپل» از یك دعوای زنانه آغاز می شود كه پیش از این كیمیایی كمتر مسئله زن را در فیلم هایش لحاظ كرده است، حال برای این دعوا مظفر و نوچه هایش تصمیم می گیرند كه خاتون رودكناری را از میان بردارند، پناه بردن زن به سینما متروپل در لاله زار آغاز مسیری تازه برای روایت زن و حال و هوای سینمای متروپل و آدمهایش است.

شخصیت پردازی هریك از آدمهای درون سینما و یا دادن كد به مخاطب به ترسیم شناسنامه برای هریك از شخصیت ها كمك می كند و تماشاگر با كاوه،امیر و خسرو سمپاتی پیدا می كند چراكه در سكانس ابتدایی فیلم هم كه در نسخه جدید فیلم آمده است تماشاگر را ترغیب می كند تا این آدمها را بشناسد.

كیمیایی به دلیل علاقه اش به هریك از شخصیت ها لحظه ای آنها را رها نمی كند و با كلوزآپ و قاب بندی علیرضا زرین دست به آنها نزدیك می شود و با تراولینگ قد و قامت آنها را می گیرد، قرار دادن همه آدمهای فیلم در یك قاب كمتر اتفاق می افتد و فردیت بیشتر نقش دارد. هر یك از آنها دارای خط مستقلی هستند چرا كه حتی آدمهای مظفر هم دیگر رنگ و بوی نوچه های قدیم را ندارند.

پلانی در فیلم است كه خاتون (مهناز افشار) در حال آمدن به سختی و افتادن های پی در پی به زمین در شب بارانی لاله زار است و دوربین از نئون متروپل به پایین كرین می كند كه این نوع دكوپاژ و میزانسن كیمیایی از علاقه اش به سینما وسترن می آید در عین حال موسیقی بهزاد عبدی هم كمك بسیاری به درك این فضا و موقعیت با ضرباهنگ بسیار می كند.

خاتون در سكانسی اشاره می كند كه تنها طلبش در نبود بزرگتر عدالت و عزت است و در این شب سینما عزت و بزرگتر او می شود همانطور كه همه دعواها و رجز خوانی های مظفر و فرخ النسا با آدمهای داخل سینما در خیابان انجام می شود و فیلمساز بی اخلاقی را وارد سینما نمی كند و بلیطی به آنها برای ورود نمی دهد، فیلمساز حتی درگیری ها را به سنت «ردپای گرگ» از پشت شیشه می گیرد.

پایان بندی «متروپل» در عین حال كه سریع اتفاق می افتد تا مرز دوئل زنانه می رود اما رها می شود و رودرو قرار دادن زنان باعث آشتی می شود در حالی كه این پایان بندی نوع تازه ای از سینمای كیمیایی است.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.