سینماپرس - عباس کریمیعباسی/ سینما جمعی ترین هنر و ماهیت اجتماعی آن پررنگ تر و غیر قابل قیاس با هنرهای دیگر است برای همین از منظر مخاطب پذیری اهمیتی چند برابر پیدا می کند. هنرهایی نظیر نقاشی، مجسمهسازی، موسیقی و ... به معمول مخاطبی فردی دارند و در هنرهایی چون تئاتر که به سینما نزدیکتر است در نهایت به چند صد نفر – و در کشورمان به دهها نفر – میرسند. در حالی که یک فیلم در اکران جهانی – و در کشورمان اکران سراسری– می تواند میلیونها نفر مخاطب همزمان داشته باشد.
همه این مخاطبان به نوعی تحت تاثیر محتوای فیلم قرار می گیرند و پیام آن را بسته به فرهنگ، میزان اطلاعات عمومی مربوطه، قدرت تحلیل و تجربیات زندگی خود دریافت کرده و نسبت به آن واکنش نشان می دهند. بنابراین یک فیلم خوش ساخت و موثر با زبان مشترک جهانی می تواند نگاه مردم دنیا را نسبت به یک موضوع به سرعت و به راحتی تغییر دهد.
از آنجا که سینمای ایران به دلایل زیادی که ذکر آن از حوصله خارج است بومی است و هنوز زبان جهانی برای ارائه خود پیدا نکرده است بنابراین تماشاگر ایرانی است که مخاطب آن به حساب می آید و باید دید که چه نیازهایی دارد.
نوروز هر سال و تعطیلات ابتدایی آن بهترین زمان اکران فیلم های سینمایی است و اوقات فراغت ایجاد شده برای اقشار مختلف مردم از یکسو و نبود مراکز تفریحی مختلف مرسوم در برخی از کشورها در کشورمان از سوی دیگر بیشتر مردم و به ویژه خانواده ها را به سینما می کشاند چرا که نسبت به تفریحات دیگر کم هزینه تر است و دسترسی بیشتری دارد. برای همین ساده لوحانه است که فروش نوروزی را معیار فروش سالانه قرار داده و آن را به مثل «سالی که نکوست از بهارش پیداست» ارتباط دهیم چرا که در ایام دیگر سال مردم فیلم ها را انتخاب می کنند و فقط برای صرف وقت و سرگرمی به سینما نمی روند و بحران مخاطب سینمای ایران نیز از همین جا سرچشمه می گیرد.
حقیقت این است که مردم ناخودآگاه به قیاس روی می آورند و فیلمهای هالیودی با فیلمنامه ها و ساختارهای آنچنانی را با فیلم های سینمای کشور خودشان می سنجند. با توجه به امکانات فیلمسازی در ایران و موارد مختلف دیگر این قیاس صحیح نیست اما مخاطب فقط کالا را می بیند و همانطور که بسیاری از مراکز تولیدی کشور انرژی زیادی را صرف رقابت با کالاهای خارجی می کنند تا کیفیت مناسب برای فروش را داشته باشند سینمای ایران نیز باید حداقل کیفیت مورد انتظار مردم را داشته باشد وگرنه رسانه های رقیبی چون لوح های فشرده که قابل دسترس تر و ارزان تر از سینما هستند و بدون تعارف نزدیک به دو دهه است که رقیب اصلی سینما به حساب می آیند همچنان خواهند تاخت و سینماها هر روز خالی تر از دیروز خواهد شد.
از ایده های نو و داشتن قلم قوی در نگارش فیلمنامه گرفته تا ساختار مناسب که نتیجه انتخاب درست تهیه کننده و کارگردان در گزینش عوامل است می تواند یک فیلم را مقبول سلیقه مردم کند و سینما را از وضعیت اسفناکی که دارد بیرون بیاورد. دلخوش کردن به فروش چند فیلم خاص در ابتدای سال اشتباه محض است چرا که هر سال همین روال وجود دارد و ادامه آن در طول سال است که می تواند به رونق سینمای ایران منتهی شود.
این موضوع ارتباط کمی به مسئولان پیدا می کند و این سینماگران هستند که می توانند با تولید مناسب جذابیت لازم را برای مردم و کشاندن آنها به سینما ایجاد کنند. باید توجه داشت که بهانه هایی کلیشه ای چون محدودیت های قانونی در نمایش برخی صحنه ها و نظایر آن از فرط استفاده بی رویه به پوسیدگی رسیده است و بسیاری از فیلمسازان کشورمان که در داخل و حتی خارج از کشور موفق بوده اند با همین قوانین و محدودیت هایی که همه سینماگران از آن تبعیت می کنند فیلم ساخته اند و خواهند ساخت.
برای عبور از بحران مخاطب سینما باید همه دست به دست هم بدهند و مسئولان با کمک های مختلف قانونی می توانند نقش مهمی داشته باشند اما شرط لازم برای حل این مشکل ایتدا خود سینماگران و تولیدی است که انجام می دهند و موارد دیگر در کنار ان قرار می گیرند.
همدلی اهالی سینما می تواند به تولد دوباره سینمای ایران بیانجامد و در این راه رسانه های سینمایی می توانند با نقد درست و غیرمغرضانه پلی بین سینماگران و مسئولان برای حل مشکلات مختلف و نزدیکی بیشتر آنها باشند.
نظرات