سه‌شنبه ۲ مهر ۱۳۹۲ - ۱۴:۱۷

گزارشی از سریال تلویزیونی «نوشدارو » ساخته جواد اردکانی

از کربلای جبهه ها تا عملیاتِ استامبول

نوشدارو

سینماپرس: گروه تلویزیون/ پخش سریال تلویزیونی نوشدارو شب گذشته به پایان رسید. این سریال با پرداختن به داستانی خاص و تازه، تصویربرداری در لوکیشن های مختلف، ضرباهنگ تُند و قصه ای پُرتعلیق، امکانی را فراهم آورد تا مخاطبانی که در سال های اخیر شاهد قصه هایی کلیشه ای بودند، با سریالی مواجه شوند که حال و هوایی تازه داشت و در آن «جزیره کیش» به عنوان یک کشور خارجی معرفی نشده بود. آیا پخش سریال نوشدارو می تواند نوید بخش پایان «ارزان سازی» در سریال های تلویزیونی و آغاز ساخت سریال هایی جدی باشد؟

به گزارش خبرنگار تلویزیون سینماپرس، سریال نوشدارو از ابتدای تولید به عنوان سریالی دفاع مقدسی معرفی شد. در زمان تولید این سریال در خلاصه داستان های مربوط به آن ذکر شده بود: «داستان این سریال درباره شش دوست است که در زمان جنگ در جبهه سنگرسازی می‌کردند و در زمان حاضر هم در صنعت نفت مشغول به فعالیت هستند اما مشکلات و ماجراهایی برای این  گروه پیش می‌آید که داستان نوشدارو را می‌سازد».

خواندن این خلاصه داستان برای بسیاری از مخاطبان این تصور را ایجاد کرد که قرار است در سریال نوشدارو، باز هم با قصه ای کلیشه ای مواجه شوند که در آن، شخصیت هایی که در زمان جنگ هشت ساله حماسه سازی می کردند، حالا در سنگری اقتصادی مشغول حماسه سازی هستند و هیچ مشکلی هم وجود ندارد و همه چیز به خیر و خوشی تمام می شود.

اما مخاطبانی که به تماشای این سریال نشستند، از همان ابتدا با نکات جالب توجهی مواجه شدند که در سریال هایی از این جنس، امری کم سابقه و در مواردی بی سابقه است.

قسمت های آغازین سریال به معرفی خانواده محمد حق شناس ( با بازی هدایت هاشمی) می پرداخت. شخصیتی که دوران جوانی اش را در جبهه و جنگ گذرانده بود و حالا به دلیل مشکلاتی که در کشور وجود داشت و بی توجهی مجامع علمی به استعدادهای دخترش سمیه ( با بازی رُز رضوی) تصمیم به خروج از کشور و ادامه زندگی در انگلستان می گیرد.

در طول سال های گذشته تلویزیون در قالب سریالی نمایشی به مساله «فرار مغزها» نپرداخته بود و همواره این مساله با سکوت مواجه شده بود. مخاطب سریال نوشدارو نیز تصور می کرد در چند قسمت آینده این سریال، احتمالا یکی از مسوولان کشور به درب منزل محمد حق شناس می آید و با حل مشکل او و فرزندش، زمینه ای را فراهم می آورد تا این خانواده در کشور بمانند و به ایران خدمت کنند! اما داستان چنین پیش نرفت و با مهاجرت این خانواده به کشور، استقبال یک موسسه علمی از این خانواده در خارج از ایران، احترام یافتن اعضای خانواده و...، کلیشه های ذهنی مخاطبان شکست.

نکته مهم نمایش این مساله در سریال، پذیرش این مساله است که بخشی از جامعه جوان و مستعد کشور به دلیل محدودیت ها، تنگ نظری ها، بی توجهی ها و... امکان طی کردن مدارج ترقی در کشور را ندارند و ناچار به مهاجرت به خارج از کشور هستند. این واقعیت برای سال هایی طولانی یا نادیده گرفته می شد و یا سعی می شد اینگونه وانمود شود که این جوانان در خارج از کشور به موفقیتی دست پیدا نمی کنند و دیر یا زود مجبورند دست از پا درازتر به ایران بازگردند. در نوشدارو این مساله به خوبی تبیین شده که کشورهای مختلف از حضور آنها چقدر سود می برند.

دستگیری حمزه فرزند یکی از شهدای دفاع مقدس به دلیل مسائل امنیتی نیز از دیگر غافلگیری های سریال در ابتدای آن است.

نوشدارو

جاسوسی علمی در نوشدارو

بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و از میان رفتن مرز بندی های قدیمی و کلاسیک در دنیای سیاست، مساله مهم میان کشورهای دنیا نه مباحث ایدئولوژیک بلکه «مسائل اقتصادی» است. برخلاف دوران جنگ سرد، رقابت جدی و اصلی میان کشورهای مختلف صرفا محدود به تولید تسلیحات نبود بلکه در عرصه «مسائل اقتصادی» نیز رقابتی جدی میان کشورها شکل گرفت. در چنین شرایطی «جاسوسی صنعتی» به یکی از ارکان مهم این رقابت تبدیل شد. رقابتی که طی آن کشورهای رقیب تلاش می کردند تا با از میدان به دَر کردن حریف در عرصه اقتصادی و ضربه زدن به آنها، شرایطی را فراهم آورند که دشمنان آنها در عرصه اقتصادی زمینگیر شوند.

در سال های اخیر در کشورمان با چند نمونه از چنین مسائلی مواجه شده ایم که بنا به دلایل امنیتی کمتر رسانه ای شده اند. مثلا دستگاه ژنراتوری خریداری می شود که قرار است در کارخانه ای حساس و استراتژیک نصب و راه اندازی شود. این دستگاه ژنراتور این قابلیت را دارد که پس از مدت زمانی مشخص که از استفاده از آن می گذرد، منفجر شود و کل خط تولید آن محصول مهم را از کار بیندازد.

در نمونه ای دیگر، برنامه های مخرب اینترنتی با عنوان «کرم اینترنتی» وارد چرخه امنیتی یک مجموعه می شود که در زمانی مشخص، آن سیستم را فلج می کند.

در نمونه ای دیگر آسفالتی که برای باند فرودگاه خریداری می شود، فرسایشی غیر طبیعی را برای لاستیک های هواپیما ایجاد می کند و در نهایت این اصطکلاک باعث از بین رفتن سریع لاستیک های هواپیما می شود که این مساله نیز به دلیل امکان تهیه این اقلام به اندازه کافی، زمینگیر شدن ناوگان هوایی را به دنبال می آورد.

چنین تهدیداتی در سال های اخیر بارها برای کشورمان ایران پیش آمده که با تلاش و کوشش دستگاه های مسوول، خنثی شده است. سریال نوشدارو نیز بر اساس موردی مشابه قصه خود را روایت می کند. مهم ترین مساله قصه این سریال، تولید قطعه ای حساس در صنعت استخراج نفت و گاز با عنوان «لاینر هنگر» است که کشورهای خارجی آن را به ایران نمی فروشند و عدم دسترسی ایران به این قطعه، باعث کاهش تولید نفت و گاز می شود و در چنین شرایطی، یکی از کشورهای همسایه از عدم برداشت ایران از میادین مشترک، روزانه 40 میلیارد تومان سود می برد!

موضوع لاینر هنگر به عنوان یک نمونه ساده از جاسوسی صنعتی در سریال نوشدارو به خوبی و با جزئیات کامل پرداخت شده و در قالب قصه ای به هم تنیده به مخاطب معرفی شده است.

 

نوشدارو

از کربلای جبهه ها تا کارزار استامبول

در سال های اخیر سریال ها و فیلم های مخلتفی دغدغه پیوند دادن گذشته ـ زمان جنگ ـ و حال ـ شرایط پس از جنگ ـ را داشته اند. سریال نوشدارو سریالی «دفاع مقدسی» است. در این سریال نیز مانند اغلب آثار دفاع مقدسی همواره این دغدغه وجود داشته که چگونه می توان دوران جنگ را به زمان حال پیوند داد و این باور را در مخاطب ایجاد کرد که جهاد، صرفا هشت سال جنگ در جبهه نبوده و در دوره فعلی این جهاد بیش از گذشته مورد نیاز است؟

تدوام فعالیت رزمندگان در سال های پس از جنگ بارها در آثار تصویری مختلف مختلف به تصویر کشیده شده و حتی چند ماه قبل در قالب سریال «بال های خیس» که محصول گروه بسیج تلویزیون بود، شاهد چنین حرکتی بودیم که البته حاصل آن چندان موفق نبود. یکی از تجربه های موفق سینما در این عرصه فیلم «سرعت» ساخته محمد حسین لطیفی است که در آن یک قهرمان مسابقات اتوموبیل رانی که سال هایی را در جبهه حضور داشته، در یک میدان رقابت جدید حاضر می شود اتوموبیل تولید شده ایرانی را به کار بگیرد.

حالا در سریال نوشدارو بار دیگر این فضا شکل گرفته و نمایش حضور شخصیت های رزمنده در عملیات های مختلف و بالاخص والفجر هشت به صورت فلاش بک در ساختار سریال، به خوبی جا گرفته و موضوع را برای مخاطب باور پذیر کرده است. بخش عمده ای از این موفقیت مرهون فضای طنز سریال است که با به کار گیری لهجه مشهدی، روابط شیرینی را میان شخصیت ها شکل داده است.

نکته قابل تامل دیگر آن است که در این سریال به جای تاکید بر رفتارهای فیزیکی، به بخش مهندس و اصطلاحا فکری جنگ پرداخته شده و رزمندگان جنگ از کلیشه «انسان هایی که صرفا به دنبال شهادت هستند» خارج شده و تبدیل به شخصیت هایی شده اند که با تکیه بر توان علمی خود تلاش می کنند تا مشکلات پیچیده را در هر دو جبهه نظامی و اقتصادی حل کنند.

در سریال نوشدارو و در صحنه های جنگی، اثری از رزمنده های احساساتی که با یک سلاح به سمت خطوط دشمن حرکت می کنند نیست و اگر هم مقابله ای با دشمن صورت می گیرد، فکر و اندیشه است که به کمک رزمنده ای می آید و باعث می شود تا رزمنده، با یک لودر به سمت خاکریز عراقی ها رفته و مثلا تیربار عراقی را از کار بیندازد.

در جایی دیگر همین رزمنده تلاش می کند تا مانع از پرداخت حق دلالی کلان به یک واسطه خارجی شود که این تدبیر او با رضایت مخاطب همراه می شود.

نوشدارو

ضد قهرمان های قابل لمس

«ضد قهرمان» یکی از اصول و عناصر درام و قصه است و بدون این عنصر، امکان خلق داستان های جذاب وجود ندارد. در سریال نوشدارو این امکان فراهم شده تا مخاطب با چند ضد قهرمان مواجه و به واسطه آنها به تماشای سرنوشت شخصیت های اصلی داستان ترغریب شود. شخصیت «رضا» و «دکتر پژمان» دو نمونه از ضد قهرمان های این قصه هستند که به جاسوسی برای بیگانگان می پردازند. حتی شخصیت محمد و دامادش حمزه نیز تا مقطعی به دلیل عدم داشتن عِرق ملی در زمره شخصیت های ضد قهرمان طبقه بندی می شوند.

در موضوعی مانند صنعت نفت و گاز، هر نکته و حرفی که بیان شود، ممکن است برای گروهی برخورنده باشد. به همین دلیل سازندگان آثار نمایشی در آثار گذشته همچون: «راه افتخار» ساخته داریوش فرهنگ، یا صرفا نگاهی مثبت به شخصیت های اصلی داستان داشته اند و یا مانند فیلم «جنگ نفتکش ها» ساخته محمد بزرگ نیا، شخصیت های منفی خود را از میان غیر ایرانی ها انتخاب کرده اند اما در سریالی مانند «نوشدارو» که حتی وزیر نفت نیز در داستان حضور دارد ـ با بازی دکتر محمود عزیزی ـ شخصیت دکتر پژمان ـ با بازی اصغر همت ـ به عنوان مشاور عالی وزیر در قصه حضور دارد و ضد قهرمان داستان است. او شخصیتی است که علاقه ای به موفقیت پروژه ساخت تجهیزات بومی ندارد اما به مرور مشخص می شود نماینده از محل خرید تجهیزات برای خود حق دلالی کلانی دریافت می کند و با فردی عرب زبان نیز در ارتباط است که به دنبال عدم توانایی ایران در تولید این قطعه است. «رضا» شخصیت دیگر داستان نیز که به عنوان جاسوس در آن جمع حضور دارد، فردی زیرک است که خود را به ساده لوحی زده و با همین شیوه در تشکیلات تولید قطعه صنعتی نفوذ می کند.

این دو شخصیت، عناصر مفقود شده ای هستند که فقدان آنها در بسیاری از آثار پلیسی محسوس است و اگر در فیلم نامه های سریال ها امکان ورود چنین شخصیت هایی فراهم شود، قطعا کار جذاب تر خواهد شد.

 

نوشدارو

پایان ارزان سازی در سیما

سریال نوشدارو جزو آثار ارزان قیمت تلویزیونی محسوب نمی شود. لوکیشن های متعدد در داخل و خارج از کشور، حضور اتوموبیل های گران قیمت در صحنه، حضور هنروران بیگانه در صحنه های خارج از کشور ـ برای رعایت حجاب مورد قبول تلویزیون ـ، ریتم تُند تدوین و تنوع صحنه ها و.... برخی از نکاتی است که نشان می دهد این سریال با هزینه اندکی تولید نشده است.

در سیستم فیلم سازی ایران ساخت سریال کار ارزان قیمتی محسوب می شود و به همین دلیل در بسیاری از مواقع هزینه لازم برای یک سریال صورت نمی گیرد. مثلا در سریال نوشدارو شخصیت عربی حضور دارد که در پی هدایت دکتر پژمان است. برای آنکه مخاطب با چنین شخصیتی ارتباط برقرار کند، نیاز است تا اتوموبیل، دفتر کار و حتی اطرافیان خاص و ویژه ای داشته باشد. در سریال نوشدارو به نظر می رسد چنین مساله ای انجام شده است. یا برای شخصی مانند «دکتر پژمان» که رشوه های فراوانی دریافت کرده، باید خانه و اتوموبیل گران قیمتی در نظر گرفت تا داستان باورپذیر باشد.

سریال لوکیشن های خارجی قابل توجهی نیز دارد. این اتفاق در شرایطی رخ می دهد که تا چند سال قبل در سریال های تلویزیونی، فیلم سازان از جزیره کیش به عنوان یک کشور خارجی استفاده می کردند و  توقع داشتند مخاطب این بخش از سریال را نیز باور کند حال آنکه طبق قاعده معروف «هرچقدر پول بدهی، همانقدر آش می خوری» مخاطب این صحنه ها را باور نمی کرد. تولید تلویزیونی به هیچ وجه نباید امری ارزان قیمت و کم هزینه تلقی شود. حالا هم که شبکه های تلویزیونی مختلفی در قالب «ستاپ باکس» متولد شده اند و امکان بازپخش برنامه های مختلف را دارند، باید تولید کیفی را جدی تر از قبل گرفت.

نوشدارو

اردکانی، موفق تر از سینما

جواد اردکانی کارگردانی است که تجربه ساخت دو فیلم سینمایی «به کبودی یاس» و «شور شيرين» را در کارنامه هنری اش داشته است. این دو فیلم دفاع مقدس ی در اکران عمومی موفق به جذب مخاطب چندانی نشدند اما سریال تلویزیونی نوشدارو ساخته این کارگردان با اقبال خوبی در میان مخاطبان مواجه شد. نوشدارو قصه ای ساده و روان را تعریف می کند و تلاش نمی کند به صحنه های جنگ بیش از حدی که مخاطب امروز می تواند با آن ارتباط برقرار کند؛ بپردازد. ممکن است در سینما، صحنه های اکشن مخاطب را نگه دارد اما در تلویزیون یک قصه ساده و روان مهم ترین عامل حفظ مخاطب در پای تلویزیون است و نوشدارو این قصه را خوب روایت می کند. ارتباط عاطفی بین سمیه (دختر محمد با بازی رز رضوی) و حمزه (پسر ابراهیم، دوست و همرزم محمد، با بازی امیرعلی نبویان) نیز از دیگر نکات قابل تامل سریال است.

نوشدارو در بخش های مختلف نیز متکی به جزئیات فراوانی است که به نظر می رسد بر اساس تحقیق و پژوهشی خوب بنا شده است. از جزئیات مربوط به قطعات فنی که به خوبی دراماتیزه شده تا استفاده از نقاط عطف جبهه و جنگ که قطعا حاصل شناخت و اشراف سازندگان سریال بر این مباحث است.

این ارتباط در ابتدای قصه در مشهد فاش می شود و در پایان هم در مشهد به سرانجام می رسد. حضور پسر عمه سمیه و دادن کلید اتوموبیل به سمیه نیز از نقاط عاطفی و قابل تامل داستان است هرچند اجرای صحنه بارش برف در این قسمت بسیار ضعیف است و حس و حال صحنه ای برفی را برای مخاطب ایجاد نمی کند. نکته قابل توجه دیگر درباره سریال نوشدارو شعر عنوان بندی پایانی آن است که توسط «مجید اخشابی» اجرا شده است. این اجرای پایانی تناسبی با محتوای تازه و جالب سریال ندارد و بیشتر تداعی کننده شعرها و ترانه های عنوان بندی پایانی سریال های متوسط دهه هشتاد تلویزیون است که اخشابی خواننده آنها بود. ای کاش سریال برای این بخش از هنرمند شاخص تری همچون: محمد اصفهانی بهره می برد تا با ترانه ای از یک خواننده معتبر، عنوان بندی پایانی این سریال برای مدت ها در ذهن مخاطب می ماند.

 

گزارش از: مرتضی فتحی

انتهای پیام/ م. ف - ب.ب 

  

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.