سه‌شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۴

نقدی بر فیلم سینمایی « بی‌صدا حلزون»

از حقنه باورهای «ماکیاولی» تا توجیه کشتن «پدران» برای شنونده شدن نسل آینده!

فیلم سینمایی بی صدا حلزون

سینماپرس: فیلم سینمایی «بی‌صدا حلزون» هرچند عنوان سینمایی را یدک می‌کشد، اما به لحاظ لوکیشن، قاب، روایت و... ذاتاً یک تله‌فیلم محسوب می‌شود.

حمید خرمی/ فیلم سینمایی «بی‌صدا حلزون» هرچند عنوان سینمایی را یدک می‌کشد، اما به لحاظ لوکیشن، قاب، روایت و... ذاتاً یک تله‌فیلم محسوب میشود. تله‌فیلمای که روایت آن از قابلیت ترسیم شدن در قالب یک فیلم کوتاه معمولی برخوردار میباشد. اثری که ۱ ساعت و ۵۰ دقیقه از وقت مخاطب خود را صرف تعریف داستانی تک خطی نموده و ماجرای عدم امکان استفاده کودکی به نام مهرشاد از مدرسه عادی و سقف زمانی استفاده از کمک هزینه برای انجام عمل کاشت حلزون را به نحوی کِشدار روایت میکند.


فیلم سینمایی «بی‌صدا حلزون» سعی دارد تا به ترسیم فراز و نشیب هایی که الهام با بازی هانیه توسلی برای عمل کاشت حلزون فرزندش طی می کند را به تصویر بکشد. الهام و همسرش سعید که هردو ناشنوا هستند و به دلیل اختلاف در جریان کاشت حلزون مهرشاد؛ فرزند کر و لالشان از یکدیگر جدا شده اند و این در حالی است که  الهام به شدت پیگیر عمل فرزند است زیرا اگر مهرشاد به موقع عمل نشود نمی تواند به مدرسه عادی برود، و به دلیل مزایای شنوا بودن اصرار بر عمل دارد، اما سعید با کاشت حلزون مخالف است زیرا معتقد است با شنوا شدن فرزند، خودش تنها می شود. او تمام تلاشش را برای جلوگیری از این کار انجام می دهد و سعی دارد هرکس که به الهام کمک میکند را از او دور کند. در این بین با امیر، کارفرمای الهام در آتلیه که قصد تامین هزینه عمل را دارد درگیر شده و کُشته می شود. الهام پس از پی بردن به موضوع با او به تفاهم میرسد که در ازای پرداخت پول عمل مهرشاد، سکوت کند.




در فیلم سینمایی «بی‌صدا حلزون» اگر چه برخی مشکلات ناشنوایان و چالش های انجام عمل کاشت حلزون و یا ادامه زندگی با شرایط فعلی نیز مطرح می شود؛ اما در واقع این قصه تک خطی معمولی می توانست با یک کارگردانی مناسب و دقیق در اجرا ظاهر شده و با پرداخت بهتر عمل کند؛ اما تجربه کم آقای کارگردان باعث شد تا این اثر دچار لکنت شدید شده و نتواند پیام درست و آبرومندانه ای را به مخاطب سینمایی خود منتقل سازد.


فیلم سینمایی «بی‌صدا حلزون» نشان داد که کارگردانی با سابقه عکاسی بیش از ۹۰ فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی و سازندگی ۹ فیلم کوتاه مستند و داستانی چگونه در نخستین حضور خود ‌در مقام کارگردان یک فیلم بُلند سینمایی، اثری این چنین ضعیف را خلق میکند که با یک قصه کاملا معمولی و البته یک اجرا ناقص همراه میشود. اثری که به نحوی ملموس بازیهای بدقواره را در خود جای میدهد و بالاخص نقش اصلی زن آن حتی آزار دهنده میشود و این در حالی است که عموم بازیهای بازیگران به جز بازی کنترل شده و متفاوت مهران احمدی برای فیلم و سایر بازیگران دستاوردی قابل مشاهده نیست و این نکته را نیز می توان به نقاط ضعف فیلم اضافه کرد.



فیلم سینمایی «بی‌صدا حلزون» هیچ نوآوری و خلاقیتی ندارد و از حیث ژانر نیز، مبهم و مخدوش است؛ طوری که نه می‌توان آن را «ژانر کودک و نوجوان» دانست و نه ژانر «اجتماعی» و نه حتی «ملودرام» و از این‌ جهت می‌توان این فیلم را «ضد ژانر» هم قلمداد کرد. اثری که در هسته خود، نه ایدئولوژی دارد و نه موضوع و نه برگ برنده برای جذب مخاطب و مطابق معمول، اثری ناتورالیسمی و تلخ و احیاناً سیاه اجتماعی محسوب می‌شود!



الهام بعد از جدایی، برای به دست آوردن پول جراحی، پیش امیر، صاحب یک آتلیه، فعالیت می‌کند. از طرفی ساعد برادر سعید که مشوق الهام برای عمل بوده است، او را برای رسیدن به هدفش کمک می‌کند. سعید بعد از متوجه شدن اقدام الهام برای جمع‌آوری پول عمل جراحی مهرشاد، به محل کار او می‌رود. دراین‌بین مشاجره‌ای بین سعید و امیر درمی‌گیرد. ساعد بعد از این ماجرا، برای معذرت‌خواهی پیش امیر آمده و مهرشاد را با خود می‌برد نزد سعید که در شهربازی کار می‌کرد،



چندی بعد با سهل‌انگاری الهام، هارد اطلاعاتی که فیلم عروسی یکی از مشتریان امیر در آتلیه در آن بود، بر اثر شکسته شدن شیشه و خیس شدن، می‌سوزد. او متوجه می‌شود که شیشه آتلیه توسط سعید شکسته شده است، و این موضوع را با امیر در میان می‌گذارد. بعد از مطرح کردن ماجرا سعید شکستن شیشه را انکار می‌کند، چند وقت بعد با ناپدید شدن سعید، امیر به بهانه پاسخگویی به مشتری که فیلم عروسی‌اش از بین رفته، آتلیه را می‌بندد و الهام که می‌خواهد وسایلش را ازآنجا جمع کند، متوجه کشته شدن سعید، توسط امیر می‌شود.



در پایان امیر به‌جای پول دیه سعید، به الهام پول عمل خصوصی کاشت حلزون مهرشاد را می‌دهد و الهام نیز پیشنهاد امیر را قبول می‌کند و در ازای سکوتش در برابر قتل سعید توسط امیر سکوت می‌کند و به‌جای اینکه پول قصاص را از دادگاه بگیرد، مستقیما این مبلغ را از امیر می‌گیرد تا گوش فرزندش را عمل کند و درنهایت، مهرشاد عمل می‌شود و الهام به خواسته‌اش می‌رسد!




فیلم سینمایی «بی‌صدا حلزون» که با حمایت مالی معتبرترین شرکت ارزیابی شنوایی ایران ساخته شده، به دغدغه‌های روزمره و آسیب‌های اجتماعی ناشنوایان می‌پردازد و ظاهرا هدف آن، فرهنگ‌سازی بین این قشر با جامعه شنوا است، اما از حیث شمایل داستانی، اثری «ضد والدین» متولد شده است که محتوای کلیشه‌ای آن‌ها با ضرب شدنشان در یک فضای ناتورالیسمی و تراژدی، عملاً یک ملغمه ضد انسانی و خشن می‌آفریند!


فیلم سینمایی «بی‌صدا حلزون» نه ‌تنها ضد خانواده، که حتی میتواند عنواندار اثری ضد پدر محسوب ‌شود؛ پدر و مادری که نقص ژنتیک دارد و همان نقص را به فرزندش انتقال داده، و حال مادر می‌خواهد این نقص را در فرزندش برطرف کند اما پدران، مخالف هستند! پس هم پدر مهرشاد و هم پدر الهام، یعنی پدربزرگ مهرشاد که عطار سنتی است به‌عنوان نماینده مذهبی فیلم، با اینکه وضع مالی خوبی هم دارد اما مانع عمل جراحی او میشوند و اگر چه این امر در لایههای زیرین خود میتواند پیامی سیاسی را به مخاطب سینمایی خود منتقل کند؛ اما ضعف اثر مانع از رسانایی و قابل درک بودن این بیان منوالفکرانه به صورت عمومی خواهد بود و در عادیترین صورت خود رسما بیان میدارد که هیچ چاره‌ای نیست و باید «پدر» را کشت! و اساسا به مخاطب خود چنین القا میکند که وقتی پدری راضی نیست فرزندش عمل شود و تعییر کند تا شرایط تعاملش با جهان پیرامون اصلاح گردد، همان بهتر که بمیرد!



این همان نگاه جبری و ناتورالیسمی غلیظی است که متأسفانه به اسم سینمای آسیب‌شناس و پاتولوژی اجتماعی، به خورد مخاطب می‌دهند و سعی دارد تا ادبیات منوالفکرانه خود را به همراه متلکهای سیاسی به خورد مخاطب سینمایی دهد و در این میان نقطه اوج فیلم که همین مضمون جبری فیلم را آشکار می‌کند، همان تردید و معلق بودن شخصیت الهام است که بین قبول پول عمل فرزندش، یا لو دادن امیر به قانون، به کدام تن بدهد، که او نیز بدون هیچ تردیدی و به‌صورت آنی، پول را در ازای حق‌السکوت می‌پذیرد و حتی عشقش را با سعید، نادیده می‌گیرد، تا کشته شدن سعید همچون زیستش بی‌صدا بماند.



فیلم سینمایی «بی‌صدا حلزون» به هیچ عنوان اثری در ژانر کودک و نوجوان محسوب نمی‌شود، زیرا حضور مهرشاد به‌ عنوان نماینده کودکان در فیلم، صرفاً یک حادثه مُحرکی است برای بقیه شخصیت‌ها که برای نجات کودک، تقلا می‌کنند و حضور این کودک صرفاً توجیه‌کننده ارتکاب اعمال بد بزرگ‌ترها محسوب میشود تا آن‌ها رفتارشان را موجه جلوه بدهند.



فیلم سینمایی «بی‌صدا حلزون» ضعف جدی فیلم‌نامه دارد، از سروصداهای تنش‌زا و عصبی‌کننده و الصاق شده برای پوشش لحن الکن درام، تا عنصر اتفاق و تصاد  مثل قرار دادن قتل اتفاقی در پایان، و تا شنوا کردن کودک ناشنوا با جراحی برای ایجاد پایان خوش یا هپی اندینگ این اثر سینمایی و این همه در حالی است که مادر محوری داستان کُنشگری ماکیاولیست به تصویر کشیده میشود که از هر وسیلهای حتی از به قتل رسیدن و کشته شدن همسرش هم استفاده میکند تا بتواند هدف خود محقق ساخته و کودکش را عمل کند. درواقع این کنشگری نه از جنس رمانتیک، بلکه کنشی است برای تنزل اخلاقی، نه ارتقا و صعود اخلاقی!



در مجموع فیلم سینمایی «بی‌صدا حلزون» اگر چه حس ترحم برخی مخاطبان خود را بر می‌انگیزد. اما اثری است که به ‌هیچ ‌وجه سیر تحول ندارد، بلکه تماماً نمایشگر سیر استحاله و هبوط است و مخاطب را به بیراهه و به سمت یک نتیجه‌گیری شخصی می‌برد. درحالی‌که اگر به نمونه‌های خارجی چنین ملودرامی توجه کنیم، بسیار جدی و چند بُعدی با سوژه خود رفتار می‌کنند و با تلفیق حواسی مثل بینایی و شنوایی، و کنش‌های اطرافیان، درام انسانی و پرسوناژها و شخصیت‌های ماندگاری مخصوصاً برای مادر خلق می‌کنند.



ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.