سه‌شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۹

حسن وارسته:

مخاطبان بسیاری پای داستان «بچه مهندس» نشسته‌اند

حسن وارسته

سینماپرس: سریال «بچه مهندس‌۳» در ادامه دو فصل گذشته است و در 35‌قسمت در ماه مبارک رمضان هر شب ساعت‌21:30 روی آنتن شبکه دو می رود. کارگردانی این فصل نیز بر عهده علی غفاری و تهیه‌کنندگی آن بر عهده سعید سعدی است.

به گزارش سینماپرس، این سریال، نوجوانی و جوانی شخصیتی به نام «جواد جوادی» را مطرح می‌کرد. حالا «بچه مهندس» به فصل سوم رسیده و داستان‌های متفاوتی را روایت می‌کند. در فصل یک و دو این سریال بازیگران مشترکی حضور داشتند که بنا به فاصله زمانی بین این دو فصل، گریم شده بودند. تقریبا تمام تیم بازیگران فصل‌۱ و ۲ در سری جدید این مجموعه حضور دارند، در فصل سوم بازیگران جدید هم به سریال اضافه شده‌اند که از جمله آن‌ها می‌توانیم به: فرهاد قائمیان، ثریا قاسمی، کامران تفتی و اتابک نادری اشاره کنیم. به بهانه پخش این سریال در شب‌های ماه رمضان گفت‌وگویی با حسن وارسته، نویسنده «بچه مهندس ۳» داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

مقداری از داستان کلی این فصل از سریال «بچه مهندس» بفرمایید. موضوعات و ایده‌های کلی بیشتر حول محور چه موضوعاتی بوده و هست؟
«بچه مهندس ۳» در ادامه دو فصل گذشته خود است. مخاطب این سریال از فصل اول با کودکی و نوجوانی شخصیتی به نام جواد جوادی آشنا شده و حالا در این فصل شاهد بلوغ و نبوغ این شخصیت است. در این فصل قرار است وارد مرحله جوانی و بزرگسالی جواد شویم و او نماینده جوانان کاربلد و شایسته زمانه خود است. این شخصیت دارای نخبگی علمی، شور و شوق دوران جوانی است. ما سعی کردیم در این فصل مطالبات و خواسته‌های این جوانان را نشان دهیم که باید بدان‌ها جواب داده شود. ما تعارفی نداریم و می‌خواهیم بدانیم جوانانی که زحمت کشیده‌اند، از مصائب و دردها گذر کردند و با اراده و پشتکار به یک نخبگی علمی رسیده‌اند در حال حاضر چه جایگاهی دارند؟ ما می‌خواهیم این فضا را نقد کنیم و این تلنگر را به جامعه بزنیم که جوانان را دریابید و زمام را به دست جوانان توانمند دهید. همچنین در این سریال تلاش شده سنگ‌اندازی‌ها و سخت‌گیری‌هایی که به جوان ایرانی در موقعیت‌های گوناگون شده به نمایش گذاشته شود. اگر بی‌مهری‌ها و عدم اعتماد به جوانان با انگیزه ادامه پیدا کند آن‌ها هم دلسرد شده و از جامعه گریزان می‌شوند. نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم موضوع عشق در داستان است که جواد طبق قولی که در نوجوانی به دختری داده وفادار می‌ماند تا به آن عمل کند.

شما نویسندگی فصل‌۲ و ۳ این سریال را بر عهده داشتید. چه مؤلفه‌هایی باعث جذابیت این سریال می‌شود و چه اصولی رعایت شده که این سریال سه فصل ادامه پیدا کند و همچنان مخاطبان خود را داشته باشد؟
چیزی که همیشه در جذابیت کاراکتر در درام‌نویسی وجود داشته این است که کاراکتری را خلق کنید که شبیه مردم جامعه و  افراد خانواده باشد. زمانی که افراد خودشان، مطالبات و حرف‌هایشان را در آن شخصیت ببینند برایشان لذت‌بخش است. ما سعی کردیم جذابیت‌های درام‌نویسی را حفظ کنیم و اکثر مخاطبان به خوبی توانسته‌اند با شخصیت جواد ارتباط برقرار کنند زیرا روزگار سختی که بر او گذشته بود را دیدند و با او همذات‌پنداری کردند. چیزی که دوست دارم به آن اشاره شود طمأنینگی در روایت قصه ملودرام است. خیلی از نوجوانان مخاطب این سریال هستند و به شدت با آن همراه شده‌اند. ما توانستیم یک کاراکتر ملموس برای مخاطبان خلق کنیم و یک بخش پنهانی انگیزشی در قصه آن بگنجانیم.

در قسمت‌های پیشین ما داستان یک پدافند را داشتیم که قرار بود یک هلی‌کوپتری بازسازی بشه و مسیر داستان را به سمت موضوعات امنیتی می‌کشاند. چرا این مسأله ادامه پیدا نکرد؟
این موضوع ادامه پیدا می‌کند. این کاشت دراماتیک است و به موقع در داستان از آن بهره‌برداری می‌شود. ما این قصه را از عمد در خلال سریال قرار دادیم زیرا می‌خواستیم درجه بالای علمی جوان ایرانی را نشان دهیم که به درجه‌ای رسیده تا وسیله‌ای بسازد که از لایه‌های امنیتی بگذرد. این قصه هم موضوعی مضاف بر توانمندی و شایستگی جوان ایرانی است. من چند سال پیش یک برنامه‌ای داشتم با جوانان دانشگاه خوارزمی که در زمینه‌های گوناگون اختراع داشتند، جوایز مختلف خوارزمی را دریافت کرده بودند ولی به هر سازمان و ارگان صنعتی مراجعه می‌کردند با بی‌مهری روبه‌رو می‌شدند. اکثر این جوانانی که من دیدم دعوت‌نامه‌های خارجی از کشورهای مختلف داشتند و در صورتی که با بی‌اعتنایی مکرر از سمت مدیران مواجه شود ناچارا از کشور خارج می‌شوند. حرف اصلی من این است که زمام امور باید به دست این جوانان شایسته داده شود.

پس شما از نزدیک با این جوانان در ارتباط بودید و با آن‌ها آشنایی کامل دارید؟
بله، بالاخره ما هم این دوران را داشته‌ایم و موضوعات اجتماعی را تحلیل می‌کنیم. چرا جوانان ما باید از کشورمان بروند؟ چرا آن‌ها را در خاک خودمان نگه نمی‌داریم؟ و چرا امکانات کافی را به آن‌ها نمی‌دهیم؟

یک مقدار هم از فضای دانشگاه که در سریال به نمایش گذاشته شده بفرمایید. به نظر فضای دانشگاه سریال با فضای واقعی دانشگاه‌ها کمی متفاوت به نظر می‌آید. نظر شما چیست؟
فضاهای گوناگون در درام را ما تعیین می‌کنیم، مخاطب می‌تواند با ما و ذهنیت ما همراه شود می‌تواند هم نشود. من خودم مدرس دانشگاه هستم و این فضا برایم غریبه نیست اما در فیلمنامه «بچه مهندس» کمی اغراق به کار رفته است که بتواند جذابیت‌های نمایشی ایجاد کند. به همین دلیل اگر می‌بینید این فضا کمی متفاوت است دلیل آن اغراق و جذابیت‌های بیشتر نمایشی برای مخاطب است.

استقبال مخاطبان تا امروز از سریال چطور بوده است؟
خیلی خوب بوده است به طوری که خود ما از این حجم از رضایت مخاطبان شوکه شده‌ایم. ما در ابتدا تصور می‌کردیم تنها جوانان و خانواده‌ها از این سریال استقبال می‌کنند اما الان شاهد رضایت طیف‌های مختلف جامعه با سطح معلومات متفاوت هستیم و می‌بینیم که مخاطبان بسیاری پای داستان «بچه مهندس» نشسته‌اند.

*صبح نو

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.