چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۴:۲۳

سیر تنزلی سریال‌های شبکه خانگی؛

مردم چه گناهی کرده‌اند که باید «هم‌گناه» ببینند!

سریال «هم‌گناه»

سینماپرس: شاید فکر کنید صرفاً با تماشای سه قسمت از یک سریال نباید درباره آن قضاوت کرد، اما از آنجا که روند کیفی سریال‌های شبکه خانگی روز به روز دچار تنزل می‌شود با دیدن یک قسمت از آن می‌شود شرایط مضمونی و ساختاری آن را به چالش کشید.

به گزارش سینماپرس، مصطفی کیایی پس از ساخت فیلم «مطرب» که پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران در سال ۹۸ شد مانند دیگر فیلمسازان سینما رو به سریال‌سازی در بخش شبکه خانگی آورده است.

سریال «هم‌گناه» با حضور بازیگران چهره به خصوص پرویز پرستویی که در «مطرب» هم حضور داشت ساخته شده است.

چهره‌های دیگری هم در این سریال حضور دارند و این می‌تواند نکته مثبتی برای جذب مخاطب بیشتر باشد، اما باید ببینیم که این سریال می‌تواند تفاوتی با سریال‌های دیگر داشته باشد؟ در این سه قسمت که می‌توانیم آن را استارت یک سریال بدانیم هیچ نکته جدیدی نمی‌شود پیدا کرد؛ نکته‌ای که وجه تمایز مثبتی با سریال‌هایی، چون «مانکن»، «دل» و «عاشقانه» تلقی شود.

دوباره همان مواد تکراری برای ساخت «هم‌گناه» تدارک دیده شده است؛ حضور یک ستاره محبوب سینمایی مثل پرویز پرستویی به عنوان هسته مرکزی و چند بازیگر دیگر که در این سه قسمت هویت پیدا نکردند و ما هنوز نمی‌دانیم رابطه شخصیت‌ها به چه صورتی است، غیرقابل انکار است. خانه‌ای مجلل و لاکچری در فیلم می‌بینیم که چند خانواده در آن با شرایط اقتصادی ایده‌آل زندگی می‌کنند. یک کاراکتر هم در سریال وجود دارد که نقش خواننده را بازی می‌کند (آیا احسان کرمی بازیگر است؟) که در هر قسمت می‌توانیم صدای او را روی تصویر به صورت ویدئو کلیپ بشنویم و زمان فیلم تلف شود، اما مهم‌ترین ایراد «هم‌گناه» بی‌هویتی آن است، به‌طوری که ماجرای اصلی پس از سه قسمت نتوانسته شکل بگیرد. مشخص نیست «هم‌گناه» سریال پلیسی است یا خانوادگی! میزان تعدد کاراکترها به قدری زیاد است که انگار بعضی از آن‌ها هیچ وظیفه خاصی در جلو بردن داستان ندارند و اضافه کنید که شخصیت پلیس سریال فریبرز صبوری را که به چه اندازه منفعل است. از این پلیس یک نیمچه مأموریت تکراری می‌بینیم، حتی برخورد زیردستی فریبرز با او آنقدر ساده‌انگارانه و شوخی است که نمی‌توانیم بپذیریم، پس او نمی‌تواند یک پلیس جدی هم باشد! اساساً این امکان وجود دارد که در قسمت‌های بعد پلیس بودن فریبرز کارکرد داشته باشد، اما در این سه قسمت حتی وارد شدن پرویز به داستان و کمک خواستن او از فریبرز به عنوان یک پلیس نمی‌تواند منطقی باشد. تمامی بازیگران این سریال همان همیشگی‌اند و انگار فیلمنامه و شخصیت‌پردازی خاصی در کار نبوده است.

پرستویی به عنوان کاراکتر اصلی به شدت منفعل است و انگار در حال بازی در نقش حاج کاظمِ فیلم «آژانس شیشه‌ای» است با بغض فروخورده‌اش و آن چشم‌های اشک‌آلود بعد از ۲۷ سال پسرش را می‌بیند، اما حرف‌هایش به شدت کلیشه‌ای است، مگر می‌شود؟ به او می‌گویند لیلا مُرده است و فریبرز زن و بچه‌اش را ۲۷ سال گم کرده، مگر می‌شود یک پلیس نتواند زن و بچه‌اش را پیدا کند؟ در سکانسی فریبرز از پرویز می‌پرسد چطوری مرا پیدا کردی و پرویز جواب می‌دهد پیدا کردن یک پلیس کاری ندارد، اما فریبرز به عنوان یک پلیس قادر نیست از زن و بچه‌اش خبر داشته باشد!

فریبرز در این سال‌ها چگونه باور کرده زن سابقش مُرده با اینکه یک پلیس می‌تواند با استعلام‌های گوناگون از زنده بودن یا مرگ همسرش باخبر شود. اینکه فریبرز نزد پلیس برود تا خواهرزاده‌اش را ضمانت و آزادش کند هم دلیلی برای پلیس بودن او نیست.

اساساً بسترسازی مناسبی برای معرفی شخصیت اصلی نشده و این مهم‌ترین نقطه ضعف یک سریال است؛ پلیسی که می‌تواند به راحتی خانه پسرش را پیدا کند منطقی نیست که او را تعقیب کند!

محسن کیایی در این سریال همان کاری را می‌کند که هومن سیدی در «عاشقانه» و فرزاد فرزین در «مانکن» انجام داد؛ یک کاراکتر الکی خوش‌مزه‌پران، پسرِ هرزه‌ای که دختربازی می‌کند و مشروب می‌خورد. اینکه چه اصراری است محسن کیایی در تمامی آثار برادرش بازی کند مشخص نیست، او همیشه در همه فیلم‌ها نقش یک آدم لمپن را بازی می‌کند، از سوی دیگر در این سریال یک خانواده بدبخت وجود دارد که باز هم پس از سه قسمت نمی‌دانیم حضور آن‌ها در سریال به چه انگیزه‌ای است.

می‌دانیم که «هم‌گناه» سریال است، اما در سه قسمت نخست باید بخش کلیدی داستان برای مخاطب قابل فهم باشد در غیر این صورت مخاطب سریال را پس می‌زند، به طور مثال فرهاد به عنوان یک مددکار بهزیستی فقط دیالوگ می‌گوید یا رفتن او به آن کشتارگاه به هیچ وجه منطق روایی ندارد، فلاش‌بک‌هایی که در هر قسمت جا گرفته است نمی‌تواند بسط دراماتیکی را برای روند قصه ایجاد کند. مصطفی کیایی به شلوغی فیلمنامه و ایجاد موقعیت و تعدد کاراکتر عادت دارد، اما انگار او در سریال‌سازی نتوانسته از این عناصر بهره‌گیری منسجمی داشته باشد و به نظر می‌رسد نگارش قصه و شکل‌گیری فیلمنامه با شتاب زیادی انجام شده است، چراکه چارچوب و کارکرد شخصیت‌ها در قالب یک سریال باید با یک بسترسازی مشخص به مخاطب معرفی شود، باید امیدوار بود «هم‌گناه» در ادامه بتواند قصه‌اش را با خلاقیت بیشتری جلو ببرد.

*جوان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.