دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۶:۳۹

نامه تند بابک حمیدیان به برنامه هفت؛

چهره ناخوش بازیگر فیلم نامحترم «یک خانواده محترم» رو شد!

بابک حمیدیان  در نشست خبری فیلم «چ» در جشنواره فیلم فجر

سینماپرس: بابک حمیدیان بازیگر سینما در واکنش به برخی مطالب مطرح شده در برنامه هفت طی نامه‌ای تند پاسخ داد.

به گزارش سینماپرس، بابک حمیدیان در پاسخ به برخی مطالب مطرح شده در برنامه هفت به دنبال انصرافش از جشنواره فجر نوشت: آقای کارشناس رسانه ی خودی ملی سلام، کاش برنامه گذاران برنامه ی هفت این شجاعت را داشتند که من را روبروی شما بنشانند تا خدمت شما کارشناس عزیز در رسانه ی خودی ملی عرض می کردم که بنده از سال ٧٨ در تیاتر و سینمای این سرزمین کار کردم (زمانی که شما ده ساله بودید و برای سردبیر شدنتان تصمیم نگرفته بودند) و عمده ی فعالیت بنده با ابراهیم حاتمی کیا نبوده. من با حسین جان مهدویان هم کار نکردم و با محمود رضوی از در معرفت و دوستی(و البته با قرارداد حرفه ای) دو کار انجام دادم به خاطر بهروز شعیبی.
بنده افتخار می کنم که با کیانوش عیاری و احمد رضا درویش کار کردم، می بالم که با رخشان بنی اعتماد و بهمن فرمان آرا کار کردم، افتخار می کنم که با عبدالرضا کاهانی محمدمهدی عسگرپور پوران درخشنده و صدها اسم دیگر کار کردم. البته شما کارشناس مدیران پشت میز نشین از رنج لذت بخش حرفه ی من آگاه نخواهید شد. این اسامی را یاد کردم که به شما یادآوری کنم که انصراف من از فستیوال شما باید غم انگیزتر و ترسناکتر از انصراف به قول شما روشنفکران و شبه روسنفکران و جریان اپوزوسیون باشد!! چرا؟ چون شما فکر کردید من را خودی کردید. و فکر نکردید که من درخت چهارراه هَر وَر باد نیستم که اگر با اوج کار کردم یا با پول باد آورده از جیب معلمان و بازنشستگان و بیمه شدگان سوار موج بشوم و فراموشکارانه جهان را به دو قسمت خودی و غیرخودی تقسیم کنم. که نان سفره ی سالانه ام را پرکنم از بیت المال و حق الناس و بعد نمک دان بشکنم و فخر بفروشم از سر جهل.
من تلاش می کنم لکّه ی هنرمندانه ای باشم برای تاریخ زیبای هنر در این سرزمین. من همانقدر که در "چ" جانم را به دست گرفتم در "یک خانواده محترم" هم جانم را گذاشتم به وظیفه. به حرمت حرفه ی زیبای بازیگری و درسهایی که از بزرگ ترهای این حرفه آموختم. نه به خاطر شهرت و ثروت و مطربی. شما رو در اندازه ای نمی بینم که بخوام از لذتهای این بیست سال تلاش بی وقفه و صادقانه آگاه کنم. مردم نازنین اطرافم مرا دوست دارند و این همان لذتی ست که پروردگار به من عطا کرده ولی به شما و کارشناسان فعال در بنگاه فکری شما که برای مردم نسخه می پیچد که اگر دوست ندارید جمع کنید بروید عطا نکرده. این همان مسئولیت زیبایست که بر دوش منه غیر مدیر سوار شده تا جهان رو زیبا تر از شما ببینم.

و اینکه شما و امثال شما که از تریبون آزاد می ترسید و جهان را به دوقسمت خودی و غیرخودی تقسیم فرمودید دیگر نباید اجازه پیدا کنید که اذهان دست نخورده و پاک بینندگانتان را با جمله بندی های توهین آمیز و نسخه های تهوع آورتان خراش بیندازید و بعد هم معذرت خواهی کنید با خشم و فکر کنید که تمام، خیر من و ما فراموش نخواهیم کرد. بنده به دلیل اینکه شما بنده را متهم کردید که هم از توبره می خورم و هم از آخور  به دادگاه رسانه شکایت خواهم برد.

راستی چک آقای پور محمدی تهییه کننده ی عزیز "مغز استخوان " فردای واکنش عجیب ایشان نقد شد و خودم برای خرج کردن آن تصمیم خواهم گرفت.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.