سه‌شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸ - ۱۵:۱۵

مجید شاه‌حسینی؛

خصوصی‌سازی رسانه ملی؛ اشتباهی بزرگ و استراتژیک/ شهید سلیمانی عادت به مطالعه داشت

مجید شاه حسینی

سینماپرس: مجید شاه‌حسینی درباره صداوسیما آنچه هست و آنچه باید باشد در جشنواره عمار صحبت کرد؛ او با اشاره به معضلات و مزایای رسانه‌ملی، گفت: تکرار و تقلید آفتی شد که رسانه ما در برهه‌هایی بدان تن داد و تا امروز هم مبتلا به آن است.

به گزارش سینماپرس، نشست تخصصی با موضوع «صداوسیما آنچه هست و آنچه باید باشد» با حضور مجید شاه‌حسینی در دهمین جشنواره مردمی فیلم عمار برگزار شد. 

به برکت انقلاب اسلامی مردم تلویزیون را به خانه‌هایشان راه دادند

مجید شاه‌حسینی در ابتدای صحبت‌های خود ضمن اشاره به صداوسیما در سال‌های پس از انقلاب گفت: بسیاری از مردم ما در قبل از انقلاب، تلویزیون در خانه‌هایشان نداشتند و به برکت انقلاب بود که بسیاری از خانواده‌های ایرانی، تلویزیون را مَحرم دانستند و آن را در خانه‌هایشان پذیرفتند.

اولین مدیران صداوسیما جز بدترین‌هایش بودند

وی با اشاره به بعضی از مفاهیم که قبل از انقلاب در صداوسیما وجود نداشته است، گفت: خاطرم هست در روزهای ابتدایی، اقامه نماز در رسانه ملی فعل غریبی بود؛ اولا جایی برای اقامه نماز نبود و دوما اگر هم کسانی به نماز جماعت می‌ایستادند انگار که کار عجیبی انجام داده بودند. برای مثال وقتی به همت شهید آوینی در زمین چمن مقابل ساختمان معروف 13 طبقه نخستین نماز جماعت سازمان اقامه شد، کسانی هاج و واج می‌ایستادند و نگاه می‌کردند و کسانی هم از باب کارشکنی تلاش می‌کردند کاری کنند که خیلی درست نبود. علاوه بر این، کسانی هم که به عنوان اولین مدیران صداوسیما انتخاب شدند بهترین‌ها نبودند. بعضی‌هایشان جز بدترین‌ها بودند و کودتاچی از آب درآمدند و قصد سرنگونی نظام و انقلاب را داشتند.

نیروهای جوان و انقلابی خون تازه‌ای به صداوسیما بودند

او ادامه داد: متاسفانه صداوسیما در مدیریت نیز بد آورد و اولین مدیرانش نه تنها بهترین‌ها نبودند بلکه بدترین‌ها نیز شدند. این شرایط عجیب و غریب در روزهای ابتدایی انقلاب به گونه‌ای پیش رفت که شاید در روزهای دفاع مقدس بود که رسانه قرار و قاعده پیدا کرد. خون جدیدی که از بین نیروهای انقلابی و جوان به رسانه تزریق شده بود شرایط را به سمت بهبود برد اگر چه معتقدم کیفی‌ترین نیروهای ما در دفاع مقدس بودند و مغزهای ما درگیر جنگ بودند. مغزهای متفکر ما از منظر فرهنگی چه کسانی بودند؟ شهید بروجردی بود. ما مغزهای متفکری داشتیم که مشغول دفاع مقدس شدند و بعدا هم به شهادت رسیدند. بنابراین صداوسیما امکان سرمایه‌گذاری روی بهترین نیروهای خود را نداشت و خیرالموجودین بودند که مشغول به کار شدند.

انحصاری بودن صداوسیما بسیار خوب و کمک‌کننده است

این مدیر سینمایی با اشاره به معایب و مزایای صداوسیما گفت: اگر بخواهیم منصفانه بگوییم تعدادی از این مزایا و کاستی‌ها هنوز هم در رسانه ملی باقی مانده است. یکی از آن مزایا این بود که صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران رسانه‌ انحصاری نظام در سال‌های اول انقلاب بود. چرا این حرف را می‌زنم؟ مگر انحصار خوب است؟ بله خوب است؛ در شرایطی عالی است. اگر شرایط اول انقلاب را تصور کنید و بی‌نظمی آن روزها را در نظر بگیرید به پدیده‌ای تحت عنوان تکاثر رسانه تصویری و صوتی می‌رسیم. بنابراین اگر شرایط عجیب و غریب گروهک‌بازی‌های سال‌های اول را درنظر بگیریم متوجه سختی شرایط خواهیم شد. بالاخره هر انقلابی نیاز به یک صدا، نگاه و شعار واحد دارد و این انحصاری بودن صداوسیما بسیار به کمک آمد. البته رسانه جایگزینی نیز وجود نداشت و در حقیقت فناوری دیگری وجود نداشت که بتواند با آن مقابله کند. این انحصار باعث شد که انقلاب بتواند با تکیه بر همین رسانه‌ای که دارد از بسیاری از پیچ و خم‌ها عبور کند. در آن سال‌ها این تک صدایی به شدت کمک می‌کرد چرا که تمام رسانه‌های بیرونی علیه شما بودند و اگر قرار بود تعدادی از ظرفیت‌های درونی ما علیه‌مان عمل کنند اتفاقات عجیب و غریبی در دفاع مقدس رخ می‌داد.

خصوصی‌سازی رسانه ملی؛ اشتباهی بزرگ و استراتژیک

مجید شاه‌حسینی تاکید کرد: می‌خواهم مزیت دیگری را بگویم که مطمئن هستم خیلی‌ها آن را برنمی‌تابند و اتفاقا عکس‌ آن را می‌خواهند. این مزیت عدم تعلق صداوسیما به بخش خصوصی بود. روزگاری هست که همه می‌گویند خصوصی‌سازی خوب است؛ بله. اگر برخی امور را به بخش خصوصی بسپاریم بسیار خوب است؛‌ برای مثال اگر اقتصاد خصوصی‌سازی شود و با رانت و سفارش همراه نباشد ان شاالله به سمت درست شدن می‌رود اما این که رسانه‌ای در ابعاد صداوسیما را خصوصی‌سازی کنیم،‌ اتفاق خوبی رخ نمی‌دهد و بنده از مخالفین آن هستم. من اکنون هیچ سمتی در صداوسیما ندارم اما از نظر آکادمیک می‌گویم خصوصی‌سازی رسانه ملی هر کشوری یک اشتباه بزرگ و استراتژیک است و این را باید با صدای بلند گفت. اتفاقا در مواردی وقتی رسانه‌ملی تلاش کرد تجربه خصوصی‌سازی را به صورت فردی، شخصی و غیرقانونی جلو ببرد نشان داد که این مدل از خصوصی‌دیدن رسانه ملی می‌تواند چه تبعاتی داشته باشد.

اگر تلویزیون خصوصی شود چه تهدیداتی به وجود می‌آید؟

او اضافه کرد: همین موضوع نشان داد که مدیران واقعی رسانه ملی فقط افرادی هستند که در این رسانه منافع ملی، انقلاب و اهداف استراتژیک نظام را دنبال کنند و مقاصد خصوصی اعم از اقتصادی، حزبی، جناحی، سیاسی و فردی خودشان را نبینند. بنابراین همین که رسانه ملی در دام خصوصی‌سازی‌های صوری و ضعیف قرار نگرفت و هنوز می‌توانیم به آن رسانه ملی بگوییم، ظرفیت است. معتقدم این که هنوز رسانه ملی داریم بسیار خوب است و اگر این هم در واگذاری‌ها و برون‌سپاری‌ها به حراج گذاشته شده بود دیگر چیزی نداشتیم. احتمالا تکثری از کانال‌ها را داشتیم که هر کدام ساز خودش را می‌زد و احتمالا بیشتر از هر چیزی پول می‌توانست آن‌ها را کنترل کند. مطمئنا بخشی از این پول بیرون از مرزهای شما تامین می‌شد،‌ کما این که این مساله در سینما در حال رخ‌دادن است و آن موقع رسانه قابل کنترلی نداشتیم و حرف بیگانه به اسم رسانه شما بیان می‌شد.

رسانه ملی در دین مردم نقش مهمی دارد

شاه‌حسینی با اشاره به تجربه رسانه‌ای در صداوسیما گفت: تجربه رسانه‌ای چهل ساله مدیران نیز یکی از مزایایی است که وجود دارد و یک تجربه مدیریتی جدید به وجود آمد. این که فهمیدیم رسانه می‌تواند در اختیار دین مردم نیز باشد. تجربه گروه‌های معارف، ماه رمضان، سحرها،‌ محرم، عاشورا، اربعین و ... نشان داد که رسانه می‌تواند در دین مردم نقش جدی ایفا کند. بنده معتقدم این که رویکرد دینی را در رسانه ملی گشودیم باعث شد که بقیه نیز درس بگیرند و چنین کاری کنند. کاری به توفیق یا عدم توفیق آن ندارم و منظورم سرفصل‌ است. به جرات می‌گویم که 50 سال قبل کانال‌های مذهبی در دیگر کشورها نبود. این تجربه منحصر به فرد جمهوری اسلامی بود که باعث شد بقیه نیز به فکر بیفتند که رسانه می‌تواند کارکرد دینی داشته باشد.

رسانه ملی در مقام‌های اورژانسی نمره قبولی می‌گیرد

وی ادامه داد: این مساله یکی از کارهایی بود که جمهوری اسلامی یاد بقیه رسانه‌های دنیا داد. این که در رسانه می‌توان معارف مخاطب را افزایش داد و دین را تبلیغ کرد. برای مثال در دوران دفاع مقدس،‌ رحلت امام و ... هیچ چیزی به جز رسانه‌ملی نمی‌توانست موج احساسات مردم را مدیریت کند و تغییر و تحولات بعدی را به درستی تبیین کند. تبیین جایگاه مقام معظم رهبری که در آن زمان رئیس جمهور وقت بودند و حالا به اذن الهی قرار بود که در جایگاه جدیدی به نام رهبری ایفای نقش کنند از جمله کارهایی بود که رسانه ملی انجام داد. از همین منظر معتقدم که رسانه ملی در مقام‌های اورژانسی نمره قبولی می‌گیرد اما نمی‌دانم چرا در مقام‌های دیگر ضعیف می‌شود. نمونه این مساله همین امروز است؛ شما از مراسمی برمی‌گردید که رسانه ملی به صورت اورژانس بسیج شده و به خوبی فعالیت می‌کند.

بدنه سنگین، اولین معضل مدیران صداوسیما

این استاد دانشگاه به عیوب رسانه ملی اشاره کرد و گفت: در مورد عیوب باید بگویم که رسانه ملی با توجه به ساختار سنگین چهل ساله، هرچه‌قدر که جلوتر رفت جسیم‌تر و عیال‌وارتر شد. بدین معنا که کارمندان بیشتری پیدا کرد؛ از چند صد نفر به چند هزار نفر و از چند هزار نفر نیز به چند ده‌هزار نفر. لاجرم یک جور رخوت و تنبلی سیستماتیک پیدا کرد که به نظر می‌رسد دلیلش همین بدنه سنگین است که قسمت عمده از تدبیرش را باید برای مدیریت خودش صرف کند. بالاخره پرسنلی‌ وجود دارد که باید حقوق داد. نمی‌توان تعدادشان را کم کرد و ... بنابراین قسمت عمده تدبیر مدیران رسانه خواسته یا ناخواسته به این سمت رفت که چه باید بکنم؟ صداوسیما از بسیاری از وزارت‌خانه‌های ما جسیم‌تر شده است و طبعا باید قسمت عمده از هم و غم خود را برای مدیریت این بدنه سنگین اختصاص بدهد.

تکنسین‌هایی که فقط «تقلید» بلدند

او به ضعف دیگری اشاره کرد و گفت: ضعف دیگر این بود که این بدنه جسیم کارمندی، اکثرا تکنسین بودند؛ بدین معنی که دست‌افزار بودند نه مغزافزار. لاجرم مدلی از تکنسین‌سالاری در رسانه باب شد. این تکنسین سالاری توابعی داشت که تا حالا نیز ادامه داشته است. تصمیماتی که مدیر تکنسین‌ها می‌گیرند شاید از نظر تاکتیکی اشتباه نباشد اما از منظر راهبردی و استراتژیک کاملا غلط است و آسیب‌های جدی به نقش رسانه در انقلاب می‌زند. دقت داشته باشید که تکنسین‌ها صفتی به نام مهارت دارند؛ مهارت چیست؟ تکرار. تکرار چیست؟ تقلید. فکر می‌کنم تمام آسیب را بیان کردم. اصولا تکرار و تقلید آفتی شد که رسانه ما در برهه‌هایی بدان تن داد و تا امروز هم مبتلا به آن است.

تشبیه رسانه ملی به بیمارستان/ نمره مردود برای آثار نمایشی و سرگرمی

مجید شاه‌حسینی رسانه ملی را به یک بیمارستان تشبیه کرد و گفت: این ماجرای تقلید باعث شد که اگر بخواهیم به رسانه نمره‌ای بدهیم باید آن را به بیمارستان رسانه تشبیه کنیم. این بیمارستان اورژانس بسیار خوبی دارد که عالی کار می‌کند. یک نمونه از آن را امروز دیدید. وقتی اخبار جدی و فوری پیش می‌آید بسیار موفق عمل می‌کند. شاید به این دلیل است که نیروهای کیفی‌تری در اینجا حضور دارند و شاید هم به این دلیل است که تکنسین‌ها فرصت این را ندارند که کپی‌برداری کنند و لاجرم با توجه به ظرفیت‌های روحی،‌ انقلابی و ملی مردم ما تصمیم می‌گیرند و فطرت مردم ما بیشتر به کار می‌آیند. به هر حال باید گفت که اورژانس رسانه موفق‌ترین بخش آن است. این بیمارستان یک سری بخش‌های عمومی دارد که گروه‌های تولیدکننده برنامه‌ها هستند. این گروه‌ها معمولا نمره متوسط و ناپلئونی می‌گیرند. اتفاقا آنان بخش‌هایی هستند که فرصت بسیار بیشتری برای اندیشه‌ورزی دارند و کارشان اورژانسی نیست اما از آنجا که کار به تکنسین جماعت سپرده شده است، تقلید کرده و به جای استفاده از هنجارهای دینی،‌ ملی و انقلابی از تجربه‌های دیگران آن هم به صورت غلط استفاده می‌کند و دلیل ضعف همین‌جا است.

این مدیر سینمایی گفت: فرقی ندارد کدام بخش باشد اما می‌بینید که از یک شوی خارجی کپی‌برداری می‌کند و وقتی روی آن کار می‌کند نمی‌تواند محتوای موردنظر را پیاده کند و به همین دلیل نمره‌های ضعیفی می‌گیرد. اوج دشواری کار رسانه در جایی است که این بیمارستان می‌خواهد کار تخصصی و فوق تخصصی انجام بدهد که به زعم بنده قسمت‌های نمایش و سرگرمی رسانه قرار دارند که از قضا بیشترین بودجه رسانه نیز بدان تعلق می‌گیرد. در اینجا تقلید آفت بسیار سنگین‌تری است و به جای این که بیشترین شوراهای اندیشه‌ورز در آن فعال باشند عملا می‌بینیم که کار به چند طراح، فیلنامه‌نویس و برنامه ساز سپرده می‌شود. بنابراین میلیاردها تومان از بودجه ملی کشور تحریم‌شده توسط ذوق و سلیقه شخصی چند نویسنده مدیریت می‌شود. البته ظاهرا شوراهایی در جاهایی هستند که قرار است بر این روند نظارت داشته باشند که البته اخیرا تقویت هم شده‌اند اما خروجی کار نشان می‌دهد که در این بخش خروجی به قاعده نیست و بدون تعارف بخش تخصصی رسانه ما نمره قابل قبول نمی‌گیرد.

راه‌ برون‌رفت چیست؟ تربیت تخصصی مدیران شجاع، دانا و بی‌طمع

وی تصریح کرد: حال سوالی که وجود دارد این است که راه‌ برون‌رفت چیست؟ قسمتی از این مساله در عرایضم بود اما تاکید می‌کنم که حتما باید تربیت مدیران تخصصی برای رسانه را جدی‌ بگیریم. مدیران تخصصی صرفا به معنای ریاست محترم رسانه ملی نیست که از سوی رهبر معظم انقلاب منصوب می‌شود بلکه باید به تربیت تخصصی مدیران میان‌رده و مدیران بالاتر که می‌توانند ریگ ته جوب باشند و سال‌ها بمانند اهتمام داشت. ریاست سازمان می‌آید و می‌رود اما این مدیران سرجای خودشان هستند. همچنین مشاورینی که در شوراهای اندیشه‌ورز تصمیم‌گیری می‌کنند باید تخصصی تربیت شوند. بسیاری از آنان خدمت 4 دهه‌ای در رسانه ملی دارند. مورد بعدی که می‌تواند به برون رفت از مشکلات در صداوسیما کمک کند، ضرورت تربیت مدیران دانا، شجاع و بی‌طمع است. بر روی صفت بی‌طمع به شدت تاکید می‌کنم. مدیر حق ندارد که خودش شرکت داشته و تکنسین باشد. او نباید ناگزیر باشد که نانی غرض بدهد که بعدا همان نان را به او غرض بدهند. تجربه مدیر تکنسین در سال‌های قبل از انقلاب پس داده شده است و اکنون قرار نیست این پدیده تکرار شود.

شهید سلیمانی رمان می‌خواند و عادت به مطالعه داشت

مجید شاه‌حسینی با اشاره به ابعاد ادبیاتی و هنری حاج قاسم سلیمانی گفت: عده‌ای ابعاد هنری حاج قاسم سلیمانی را نمی‌شناسند یا کمتر می‌دانند. آن شهید رمان می‌خواند و عادت به مطالعه داشت. به ادبیات روز احاطه داشت. خیلی‌ها این را نمی‌دانند. دوستی را دیدم که قرار بود به سوریه برود. به دنبال چند رمان می‌گشت که اتفاقا رهبری از آنان نام برده بودند. برای مثال رمان «ریشه‌ها» که نامی ازش برده شده است. از ایشان پرسیدم که این رمان‌ها را برای چه کسی می‌خواهی؟ گفت برای حاج قاسم سلیمانی است و می‌خواهد این‌ها را بخواند. از او پرسیدم که ایشان در آنجا رمان می‌خواند؟ پاسخ داد بله رمان هم می‌خواند. این که فرمانده قهرمان سپاه قدس در دل عملیات‌ها رمان هم می‌خواند برایم بسیار عجیب بود. فکر می‌کردم که این عادت فراموش شده است؛‌ در دوران دفاع مقدس اشخاص زیادی بودند که در شب عملیات در کوله‌شان رمان بود. من اینها را دیده بودم اما باورم نمی‌شد که این افراد هنوز هم به چنین کاری اهتمام دارند. ایشان مقوله هنر را دنبال می‌کنند و روزمرگی به رفتارشان حاکم نیست. عجیب نیست سرداری در ابعاد ایشان فرصت مطالعاتی دارند اما فلان تکنسین دست‌پاچه طالب موفقیت جشنواره باز رمان نخوانده است. همه معلومات او معلومات کف دستی است. خیلی باسواد باشد، سواد ویکی‌پدیایی دارد.

راز حضور حاج قاسم در پشت صحنه فیلم سینمایی «23 نفر»

او اضافه کرد: به نظرم در اینجا یک نفر باید مسیر را عوض کند. بیاییم در جشنواره عمار سیر از ادبیات تا فیلم را تمرین کنیم. همیشه قرار نیست رمان باشد و فیلم سینمایی بلکه از یک فیلم قصه کوتاه تا یک فیلم کوتاه را تمرین کنیم. فرآیند اقتباس فرایند پیچیده و مبارکی است و جای خالی آن را در سینمایمان ببینیم. سال‌ها بوده است که جایزه فیلمنامه اقتباسی به هیچ فیلمی داده نشده است چرا که حتی یک فیلم اقتباسی هم در جشنواره نبوده است. خنده‌دار نیست؟ یعنی همه فیلمنامه‌های ما مولف شده است؟ اگر فیلمنامه‌های ما از اقتباس باشد به شرط آنکه از متن‌های خوبی گرفته شود انشاالله رهاوردهای خوبی خواهد داشت. برای مثال یک فیلم از اقتباس داشتیم که «23 نفر» نام داشت. خاطرات شفاهی بود، به یک کتاب خاطرات تبدیل شد و متکی به آن یک فیلم مستند ساختند و سپس یک فیلم سینمایی ساختند. چیز عجیبی نیست اما راه درستی بود. آنچه که اتفاق افتاده و جز وقایع دفاع مقدس بوده است خاطرات شفاهی‌اش جمع‌آوری شده و سپس مستند و اثر سینمایی ساخته شده است. عجیب است که شهید سردار سلیمانی از پشت صحنه یک فیلم سینمایی بازدید کرد و همین فیلم بود. سال گذشته در همین موقع‌ها بود که به پشت صحنه این فیلم رفتند در حالی که یک کتاب رمان در دست داشتند. نه فقط برای اینکه داستان نوجوان‌های لشگر خود ایشان بود بلکه به این دلیل بود که راه درستی بود. ما در جشنواره عمار تا چه اندازه اقتباس را جدی گرفته‌ایم و برایمان مهم است؟ باید این روال را جدی بگیریم.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.